ستارخان

عباس پناهی ماکویی

ترجمه غلام خاتون

رمان ستّارخان يكى از بزرگ‌ترين آثار هنرى عباس پناهى ماكوئى است كه درباره انقلاب مشروطيت ايران آگاهى‌هاى بس گرانبهايى را به دست مى‌دهد. درباره رهبرى تواناى اين جنبش، درباره سازمان رزمى و سرانجام درباره ستّارخان و همرزمان‌اش راستى‌هايى را بازگو مى‌كند. پناهى در اين رمان از جنبش‌هاى آزاديبخش ملّى، زندگى قشرها و طبقه‌هاى گوناگون ايرانيان، به ويژه آذربايجان و تبريزيان، و تاريخچه پيكارهاى سياسى و نظامى مردم سخن به ميان مى‌آورد و چهره‌هاى وابسته به مليّت‌هاى گوناگون ايران (فارس و آذربايجانى و كرد و ارمنى) و نقش آن‌ها در روند جنبش مردمىِ مشروطه و نيز فعاليّت‌هاى نمايندگان دولت‌هاى امپرياليستى مقيم ايران را در آن زمان به خوبى نشان مى‌دهد. در اين رمان از ناجور بودن محيط اجتماعى ايران ضمن اوج‌گيرى پيكارهاى انقلابى به ويژه در زمان قيام تبريز زير رهبرى ستّارخان در بلواى تبريز، صحنه‌هاى به يادماندنى و حكايات شيرين و در عين‌حال دلگزايى به تصوير كشيده شده است.

35,000 تومان

ناموجود

جزئیات کتاب

وزن 2000 گرم
ابعاد 24 × 17 سانتیمتر
پدیدآورندگان

عباس پناهی ماکویی, غلام خاتون

نوع جلد

گالینگور

SKU

94740

نوبت چاپ

دوم

شابک

978-964-517-108-5

قطع

وزیری

تعداد صفحه

792

سال چاپ

1392

موضوع

رمان تاریخی

تعداد مجلد

یک

وزن

2000

گزیده ای از کتاب ستارخان

… اى سر پرشور، اى قلب هزار كودك در سينه‌ى تو بر مسير خونبار خاك، آيا تو نيستى كه با قدّاره‌ى صمدخان هزاربار قطعه قطعه رمان ستّارخان نخستين‌بار به سال 1957 (1336 ش.) در شهر باكو به چاپ رسيد. شدى؟… اى كه بر بام مسجد كبود با صدگلوله برافروختى، نشانه‌ى آذر، بارى، اشك بيگانه با چشمان تو بود به هنگامى كه زانوانت را در باغ اتابك به هم درشكستند ميراثخوارانِ زنازاده‌ى تو.

                محمود دولت آبادى، كليدر

در آغاز کتاب کلیدر می خوانیم

 

عباس پناهى ماكوئى در سال 1281 ش. در شهر ماكو در خانواده‌اى تجارت‌پيشه به دنيا آمد. دوران كودكى‌اش را در همين شهر مرزى گذراند و از سال 1287 ش. به خوى آمد تا تحصيلات ابتدايى خود را در آنجا به پايان رساند (1296 ش.) سپس در كارهاى بازرگانى به پدرش حاجى على‌اكبر آقا ــ كه از دانش زمانه خود بهره كافى داشت و به جرم شركت فعّال در انقلاب مشروطيت از سوى كارگزاران شاه خودكامه مدّت‌ها تحت تعقيب قرار گرفته بود ــ كمك كرد. در اين كار مدّت شانزده سال (1297 تا 1313 ش.) شهرهاى مختلف ايران و قفقاز و استانبول و ديگر شهرهاى خاور نزديك را زيرپا گذاشت و آنچه مى‌بايست از تجربه و علم، آموخت. حاصل اين سفرهاى اجبارى، و در عين‌حال مفرّح و دل‌انگيز براى عبّاسِ جوان، شكوفايى استعداد ادبى و باز شدنِ ديدِ پرسشگر و كنجكاوش بود. كار قلمى و نخستين تجربيات ادبى خويش را با شعر آغاز كرد. در پانزده سالگى متأثّر از اشعار كلاسيك شاعر بزرگ آذربايجان، على‌اكبر صابر (هوپ هوپ) نخستين شعرش را در روزنامه يئنى فيكير (انديشه نو) چاپ تفليس به زبان تركى آذربايجانى منتشر كرد (1302 ش.) يك سال بعد با سرودن «الفباى نوتركى» اصلاح الفباى آذربايجانى را به عنوان ارزنده‌ترين اقدام ستود. هنوز دو سال از تجربه‌هاى شعرى‌اش نگذشته بود كه به نثر روى آورد. در سال 1304 ش. نخستين اثر منثورش به نام پريشان در همان روزنامه يئنى فيكير چاپ شد و مقام دوّم مسابقه‌اى را كه به همين منظور از سوى روزنامه ترتيب داده شده بود نصيب وى كرد. در همين دوران است كه نوشته‌هاى ديگرى در روزنامه آذربايجان چاپ باكو و نشريات ديگر منتشر مى‌كند.پدر را كه از دست داد، رخت به وطن مألوف كشيد و دوباره در ماكو رحل اقامت افكند. هنوز يك سال از جابه‌جاى ناخواسته‌اش نگذشته بود كه به جرم شركت در فعاليت‌هاى ملّى از سوى حكومت مركزى گرفتار شد و به زندان افتاد (1315 ش.) پس از يك سال از زندان آزاد گشت و به زنجان تبعيد شد. حكم تقدير چنان بود كه مدّت حبس و تبعيد چهارسال بيشتر طول نكشد. همزمان با ورود ارتش سرخ به ايران «شهريور 1320 ش.) همراه ديگر زندانيان و تبعيديان سياسى آزاد شد و مدّت چهار سال به كار تأمين آذوقه سپاه روس در خوى و ماكو مشغول به كار شد. در 1324 ش. همزمان با تأسيس فرقه دموكرات در آذربايجان، از سوى مردم ماكو به نمايندگى مجلس ملّى آذربايجان انتخاب شد و در طول يك سال عمر فرقه از مسئولين سياسى آن بود. پس از شكست فرقه و فرارِ سران فرقه به آن سوى ارس، پناهى نيز دوباره غم غربت و دربدرى را به جان خريد و پناهندگى سياسى را پذيرفت و وارد باكو شد.پناهى اينك خسته از فعاليت‌هاى اقتصادى دوران جوانى، و خيزش‌هاى سياسى و اجتماعى دورانِ شور و حال جامعه بعد از شهريور 20، تمام فعاليت سياسى و اقتصادى خود را كنار مى‌گذارد و تمام همّ و غمّاش را در باكو معطوف به نوشتن و خلق آثار ماندگار مى‌كند. از اين زمان است كه دوران شكوفايى ادبى و هنرى‌اش آغاز مى‌شود. وى نه‌تنها در اين دوران به عضويت انجمن نويسندگان اتّحاد جماهير شوروى درمى‌آيد بل‌كه مدّت‌ها در بخش كتب دستنويس آكادمى علوم آذربايجان مشغول به كار مى‌شود.پناهى در تمام آثار قلمى خود، به ويژه در رمان‌هايش، ضمن به تصوير كشيدن زندگى حقيقى مردم ايران بخصوص آذربايجان، تاريخچه پيكارهاى دليرانه مردم به خاطر آزادى و استقلال و سرانجام دستيابى به آينده‌اى روشن را با استادى و قلمى ساده و شيرين بيان مى‌كند. وى در پى اقامت ممتد در شهرهاى گوناگون آذربايجان و ديگر شهرهاى ايران و آميزش با قشرهاى مختلف مردم، به ژرفاى نهادهاى اقتصادى ــ اجتماعى، سنّت‌ها، روابط طبقه حاكم با خلق‌هاى ستم‌ديده پى برده و اين آگاهى‌ها را موشكافانه و ماهرانه در سطر سطر رمان‌هايى كه از خود به يادگار گذاشته، آورده است؛ از جمله در داستان چوپان اسرارآميز، عاشقان زيبا، مجموعه شب‌هاى تبريز (چاپ باكو، سال 1950 م.) مبارزان (باكو، 1952 م.) گيزلى زيندان (زندان پنهان، باكو، 1964 م.) رمان خيابانى و حيدرخان عمواوغلى و رمان بزرگ خود ستّارخان كه اينك پيش‌رو داريد. رمان ستّارخان يكى از بزرگ‌ترين آثار هنرى عباس پناهى ماكوئى است كه درباره انقلاب مشروطيت ايران آگاهى‌هاى بس گرانبهايى را به دست مى‌دهد. درباره رهبرى تواناى اين جنبش، درباره سازمان رزمى و سرانجام درباره ستّارخان و همرزمان‌اش راستى‌هايى را بازگو مى‌كند. پناهى در اين رمان از جنبش‌هاى آزاديبخش ملّى، زندگى قشرها و طبقه‌هاى گوناگون ايرانيان، به ويژه آذربايجان و تبريزيان، و تاريخچه پيكارهاى سياسى و نظامى مردم سخن به ميان مى‌آورد و چهره‌هاى وابسته به مليّت‌هاى گوناگون ايران (فارس و آذربايجانى و كرد و ارمنى) و نقش آن‌ها در روند جنبش مردمىِ مشروطه و نيز فعاليّت‌هاى نمايندگان دولت‌هاى امپرياليستى مقيم ايران را در آن زمان به خوبى نشان مى‌دهد. در اين رمان از ناجور بودن محيط اجتماعى ايران ضمن اوج‌گيرى پيكارهاى انقلابى به ويژه در زمان قيام تبريز زير رهبرى ستّارخان در بلواى تبريز، صحنه‌هاى به يادماندنى و حكايات شيرين و در عين‌حال دلگزايى به تصوير كشيده شده است. پناهى در خلق رمان ستارخان كه مى‌توان آن را بزرگ‌ترين و نخستين رمان تاريخى در خصوص انقلاب مشروطيت به شمار آورد، همواره كوشيده است رويدادهاى زمان جنبش را به گونه‌اى همه‌جانبه بررسى كند. اِشراف نويسنده در خلق اثر به مسائل تاريخى و دسترسى به پاره‌اى از اسناد و مدارك حسّاس انكارناپذير است. شايستگى بى‌چون و چراى اين نوشته‌ها از آنجا ثابت مى‌شود كه نويسنده ضمن ياد كردِ آگاهى‌هايى درست و دست اوّل از ويژگى‌هاى رهبران جنبش، مبناى علمى پرارزشى را درباره انقلاب مشروطيت ايران عرضه كرده است. آگاهى‌هايى كه عباس پناهى نخستين‌بار ضمن نگارش اين رمان داده است، در سال‌هاى آتى دستمايه نويسندگانى بوده كه اقدام به خلق آثار تاريخى كردند، از جمله مرحوم حاج اسماعيل آقا اميرخيزى است كه قيام آذربايجان و ستّارخان را در سال 1339 ش منتشر كرده است.رمان ستّارخان نخستين‌بار به سال 1957 (1336 ش.) در شهر باكو به چاپ رسيد. شش سال بعد متن روسى‌اش با برگردان ك. گُرابونوا و توسط بنگاه مطبوعاتى «ساويتسكى پيساتل» با تيراژ يك‌صدهزار نسخه در مسكو چاپ و منتشر گشت (1963 م. / 1342 ش.) متن فارسى آن نيز براى نخستين‌بار به سال 1357 ش. توسط آقاى كيخسرو كشاورزى توسط انتشارات اميركبير منتشر گشت. از آن‌جايى كه متن فارسى از روى متن روسى ترجمه شده و در اختيار ناشر قرار گرفته بود، لذا كاستى‌ها و لغزش‌ها و افزودگى نابجايى در كل رمان به چشم مى‌خورد كه مى‌شود ادعا كرد متنى بوده است مستقل، با نيم نگاهى به جوهره اصلى رمان نوشته پناهى ماكوئى. مترجم روسى بنا به اقتضا و شرايط خاص حاكم بر جوامع كمونيستى نه‌تنها سعى كرده شخصيّت چريكى به ستارخان بدهد، بل‌كه براى پيش برد مقاصد سياسى و ايدئولوژيكى خود (و اين كار در آن دوران حكومت شوروى يك نوع اجبار بود) با حذف نكات حسّاس و افزودن بخش‌هايى كه اصلا مربوط به متن اصلى نبود و كلا حاكى از بيان احساسات سوسياليستى بود، مسير رمان را از حالت طبيعى و منطقى خود به دور كند، در نتيجه مترجم فارسى، آقاى كيخسرو كشاورزى، بدون دسترسى به متن اصلى (به زبان تركى آذربايجانى) به خيال اين كه متن روسى ترجمه‌ايست مطمئن و قابل اعتماد، اقدام به ترجمه و چاپ آن كرده بود. نگارنده كه در مقدّمه ترجمه رمان خيابانى، اثر ديگرى از پناهى ماكوئى، كه در تابستان 1382 توسط نشر قصيده‌سرا چاپ و منتشر شد، قول ترجمه كامل و قابل قبولى از متن اصلى را به علاقه‌مندان رمان تاريخى داده بود، اينك به قول خود وفا كرده و ترجمه‌اى منطبق با متن اصلى و رعايت دقيق اصل امانت، تقديم مى‌دارد. اميداست كه مورد قبول و توجّه نكته‌سنجان و اهل فن قرار بگيرد. آن‌گونه‌كه گفته‌اند، مرگ، پس‌از يك‌بيمارى طولانى، درهفتم‌مهرماه1350ش (29 سپتامبر 1971 م.) در باكو به سراغ عبّاس پناهى ماكويى آمد.

            غ. خاتون

 

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ستارخان”