وبلاگ

مدرنیته و انبوه خلق

روزنامه سازندگی در صفحه تازه های اندیشه به مناسبت چاپ کتاب « آنتونیو نگری : مدرنیته و انبوه خلق » نوشته تیموتی اس مورفی ترجمه فواد حبیبی مطلبی با عنوان « نقد تجدد » اختصاص داده که باهم می خوانیم :

 

اخیرا کتابی توسط فواد حبیبی به فارسی برگردانده شده که یکی از سرراست ترین آثار جهت ورود به منظومه فکری «نگری» است. آنتونیونگری ، فیلسوف مارکسیست پست مدرن، مدرس علوم سیاسی در دانشگاه پاریس  و دانشگاه پادوا در رم است. در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی دانشگاه پادوا در اقدامی بی سابقه «نگری» جوان را بر کرسی استادی نشاند. نگری دائم خود را به معنایی که بیشتر کمونیستها به رسمیت نمی شناسند، کمونیست می خواند. نگری با محکوم کردن حزب کمونیست نه تنها سرمایه را بلکه دولت را هم مورد انتقاد قرار میدهد؛ این طرح فکری او برای نجات مارکس از قرائت مارکسیستی شکل گرفت. در روز ۱۲ دسامبر ۱۹۶۹ بمبی که از سوی فاشیستها کار گذاشته شده بود، در میلان منفجر شد، ۱۲ نفر به قتل رسیدند و کمونیستها عامل انفجار معرفی شدند. در آوریل ۱۹۷۹ بیش از ۱۵۰۰ نفر دستگیر شدند که نگری هم ازجمله آنها بود. نگری متهم بود که رهبری مخفیانه شبکه ای تروریستی را بر عهده دارد. او از اتهام رهبری و سازماندهی فعالیت های تروریستی تبرئه شد اما از نظر اخلاقی و عینی مسئول خشونت ها شمرده شد. او از زمانی که در زندان بود برای مطالعه اسپینوزا سود برد و بعدها آثاری را بر پایه آنها نوشت که همگی آنها توسط «فواد حبیبی» به فارسی برگردانده شده است. نگری با تکیه بر آرا و آثار اسپینوزا ، مفهوم قدرت سازنده را برساخته است. مفهومی که به کمک تفسیر رادیکال فلسفه اسپینوزا مفصل بندی شده و در مقابل مفهوم مدرن و هابزي حاکمیت قرار می گیرد. شایان ذکر است که نگری در ژانویه ۲۰۰۴ به ایران آمد و در مرکز بین المللی گفت وگوی تمدنها ، خانه هنرمندان و دفتر انتشارات قصیده سرا سخنرانی کرد. درباره نگری کتاب های مختلفی منتشر شده که مدرنیته و انبوه خلق خواندنی ترین آنها است.

جیسون رید، استاد فلسفه دانشگاه ماین جنوبی، در مورد کتاب «آنتونیونگری: مدرنیته و انبوه خلق»  نوشته «تیموتی اس مورفی» می نویسد: «کتاب مورفی مواجه های تمام عیار، ژرف و فکورانه با آثار نگری را فراهم می سازد و همه چیز، از آثار اولیه نگری در باب هگل و كانت تا مباحث سیاسی اخیر در باب امپراتوری، را پوشش میدهد. علاوه بر پرداختن به آثاری که هنوز به انگلیسی ترجمه نشده، نقطه قوت اصلی کتاب حاضر شیوهای است که بدان طریق سیاست و فلسفه را با هم تلفيق می کند و نشان می دهد که چگونه «نگری» از رهگذر فلسفه درگیر سیاست می شود و به چه نحو از مجرای سیاست به فلسفه می پردازد. اغراق نیست اگر بگوییم که این کتاب بحث بر سر آثار «نگری» را از اساس دگرگون خواهد ساخت.» تیموتی اس مورفی که دانشیار زبان انگلیسی در دانشگاه اوکلاهما است، در کتاب خود با نگاهی آزاد و البته نقاد به معرفی و بررسی نگری می پردازد.

تیموتی اس مورفی در بخشی از فصل نخست کتاب چنین می نویسد: آنتونیونگری، فیلسوف و نظریه پرداز سیاسی ایتالیایی، از دهه ۱۹۶۰ به سبب ایده ها و فعالیت هایش به تناوب مورد ستایش و ناسزا قرار گرفته است. برخی وی را در درجه نخست مبارزی می دانند که سویه شورشی سیاست مارکسیستی را علیه سازشکاری های انتخاباتی احزاب چپ رسمی موجود در ایتالیا جانی تازه بخشید – یک تهییج گر که توجیه و دفاعی را برای خشونت انقلابی فراهم کرد و به قول مخالفانش، دلیل منطقی سربسته ای را برای تروریسم. شماری دیگر مهم ترین آثار او را تحلیل فلسفی قدرت و سوبژکتیویته در مدرنیته و پست مدرنیته قلمداد می کنند. تحلیلی که پروبلماتیک پساساختارگرایانه ای را بسط میدهد که میشل فوکو، ژیل دلوز و فلیکس گتاری پیش کشیده اند. وانگهی، نگری نیز همانند اسلاف جنجالی خویش گاه به محروم کردن سوژهها از عاملیتی متهم میشود که برای تحقق بخشی به دگرگونی هایی که از آنها پشتیبانی می کند، ضروری است. اگرچه هر دو چشم انداز مزبور حاوی حقایقی چند هستند، وقتی به مرتبه پیش فرض های ایدئولوژیک انتزاعی تنزل مییابند، در نهایت به چشم اندازهایی مانعه الجمع بدل می شوند اما پارادوکسی که کنار هم قرار دادن آنها باعث می شود، آموزنده است. چه بسا تغییری در چشم انداز بتواند به ما در سوا کردن حقایق از داعیه های کاذب و مشاهده و درک روشن تر نگری، در امتداد طیف کاملی از دستاوردهای فکری و عملی اش، یاری برساند.

برای نیل به این مهم باید آغوش خود را به روی تناقض، آنتاگونیسم و پارادوکس بگشاییم، همانند خود نگری در سرتاسر حیات پر آشوبش.

آنتونیونگری – که نزد رفقایش معروف به «تونی» است – به تاریخ اول اوت ۱۹۳۳ در شهر پادووای ایتالیا چشم به جهان گشود؛ یک دژ سنتی جناح راست که او بعدها در همان جا به دانشگاه رفت و برای بیش از دو دهه در دانشگاه مزبور به تدریس پرداخت. فاشیستها در سال ۱۹۳۶ پدر نگری را، که به تأسیس حزب کمونیست در بولونیا کمک کرده بود، به قتل رساندند و برادر بزرگترش نیز در جریان عملیاتی به سال ۱۹۴۳ کشته شد. او را مادرش که معلم مقطع ابتدایی بود و شوهر خواهر بزرگترش که یک پارتیزان کمونیست اهل ترنتو بود بزرگ کردند. نگری پس از جنگ برای مطالعه فلسفه به دانشگاه پادووا پا گذاشت؛ او، به موجب نبوغ فکری اش، به سرعت در مقام سردبیر نشریه دانشگاه با نام رفیق و همچنین سرپرست دانشجویی گروه عمل جوانان کاتولیک ایتالیایی قرار می گیرد؛ جایی که با اومبرتو اکو، جیانی واتیمو و دیگر روشن فکران جوان کاتولیک چپ آشنا شد. در خلال سال دوم دانشگاه مدتی را در یکی از کیبوتص های اسرائیلی (اجتماعات روستایی) به سر برد و تجربه دست اولی از سازماندهی و کار گروهی به دست آورد. پس از آن گروه عمل را ترک گفت. بهره مند شدن از بورس تحصیلی برای مطالعه در اکول نورمال سوپریور در پاریس، و دانشگاههای آکسفورد، توبینگن و مونیخ، شناخت دست اولی از تفکر معاصر فرانسوی، انگلیسی و آلمانی را برای وی فراهم آورد. نگری زمانی که دورة دکترای خودش را در سال ۱۹۵۸ با رساله ای در باب تاریخی گری آلمانی و پیش نویسی از کتاب دولت و حق نزد هگل جوان، که در همان سال منتشر شد، به پایان رساند، پیشاپیش به مدت دو سال بر منصب استادی علوم سیاسی دانشگاه پادووا تکیه زده بود. حوزه تخصص وی « آموزه دولت» نام داشت؛ رشته ای ایتالیایی که تا حد بسیار زیادی متناظر با رشته فلسفه حقوق در دنیای انگلو امریکن بود؛ رشته ای که به طرز کنایه آمیزی، با توجه به تعلقات مارکسیستی «نگری» ، در زمان نفوذ فاشیسم تأسیس شده بود. نگری در سال ۱۹۵۹ کتابی راجع به تاریخی گری نزد ویلهلم ديلتای و فردریش ماینکه منتشر کرد، و در ادامه ترجمه ای را از نوشته های اولیه هگل درباره فلسفه حقوق و کتابی را درباره دانش حقوقی کانتی در سال ۱۹۶۲ به چاپ رساند. او در سال ۱۹۶۶ مدیر گروه رشته آموزه دولت شد و سال بعد به مقام ریاست انیستیتوی علوم سیاسی دانشگاه رسید؛ یعنی درست در زمان خیزش اعتصاب ها، تظاهرات، و اشغال مکانه ای رسمی از سوی دانشجویان که طی دو سال آینده ایتالیا و کل جهان را درنوردید. نگری همچنین در طول دهه ۱۹۷۰ به استخدام مرکز ایتالیایی پژوهش های ملی در آمد و برای هدایت تحقیقات یا تدریس به دانشگاه آزاد برلین، دانشگاه فرایبورگ، دانشگاه پاریس و از همه نام آورتر، به اکول نورمال سوپریور، به دعوت لویی آلتوسر، دعوت شد. نگری، به موازات حرفه آکادمیک ممتاز خویش، با عناصر دگراندیش در جامعه ایتالیا به طور پیوسته در پیوند بوده است. او در سال ۱۹۵۸ به حزب سوسیالیست ایتالیا پیوست و به لحاظ فکری و سازمانی در حلقه های حزبی به فعالیت پرداخت؛ جایی که در مقام مشاوری محلی ایفای نقش می کرد و به طور منظم برای نشریه سوسیالیستی ProgressoVeneto مطلب می نوشت. او در دهه های شصت و هفتاد به تأسیس و اداره چهار نشریه کلیدی چپ فراپارلمانی یاری رساند، – یادداشتهای سرخ، طبقه کارگر، برنامه متقابل، وسرخ – نشریاتی که بسیاری از مهم ترین متفکران ایتالیایی را گردهم می آورد، از جمله ماسیموکاچیاری، رانی پدرو پانزییه ری، ماریو ترونتی، و مانفردو تافوری. نگری در سال ۱۹۶۳ همراه با همسرش پائولا مئو و ماسیمو کاچیاری (که بعدا در مقام یک چپگرا بر مسند شهرداری شهر ونیز تکیه زد) یک گروه مطالعاتی از کارگران کارخانه پورتو مارگرا – بزرگترین مجموعه پتروشیمی در ایتالیا، در مجاورت شهر ونیز – را حول مطالعه سرمایه سازماندهی کرد. نگری و خانواده اش در ونیز زندگی می کردند، که این امر به وی اجازه می داد تا آزادانه میان محیط فرهنگی پر جنب و جوش شهر، دنیای آکادمیک دانشگاه پادووا، که فقط ۵۰ کیلومتر با محل سکونتش فاصله داشت، و محیط صنعتی کارخانه پورتو مارگرا در رفت و آمد باشد. پس از اینکه پانزییه ری در دوران کار در نشریه یادداشتهای سرخ او را به مطالعه آثار مارکس ترغیب کرد، پژوهشهای نگری از مطالعات علمی در حوزه فلسفه حقوق، که شغل دانشگاهی اش بر آن استوار بود، به سوی مداخلات و تحلیل های مستقیماً سیاسی تر تغییر مسیر یافت. این تغییر در ابتدا خودش را در هیئت انجام تحلیل هایی برای گروههای مستقل کوچکی در میان جنبش کارگری نشان داد و هدف از آن شناسایی الگوهای ابداعی مبارزه کارگری بود. نگری در همین اثنا تعداد معدودی کتب دانش پژوهانه نیز منتشر کرد؛ از جمله دکارت سیاسی، تا موقعیتش را در دانشگاه حفظ کند. با وجود این، بخش زیادی از انرژی وی صرف فعالیت سیاسی مستقیم می شد.

آنتونیونگری به عنوان یکی از مهم ترین نظریه پردازان استقلال گرایی شناخته می شود. شایان ذکر است کتاب های مشترک او با مایکل ابرهارت، از تأثیرگذارترین کتاب ها در اروپا، آسیا و آمریکای شمالی به شمار می رود و نقدهای بسیاری را همراه داشته است.

سایت انتشارات نگاه

اینستاگرام نگاه

 

نوشتن دیدگاه