در آغاز کتاب بعد از ظهرهای عطر و شانه و چتر می خوانیم :
کتاب مجموعه شعر بعد از ظهرهای عطر و شانه و چتر سرودۀ ناهید کبیری
فهرست
بعد از ظهرهای عطر و شانه و چتر. 9
خیالی که در دریا گم میشود. 14
در تنهاییِ سرخِ این پیراهن.. 31
با تن پوشِ نارنجیاش نیمه شب… 46
ستارهای که از همه تنها تر است… 66
اگرعروسک لیلا توان سفر داشت… 89
در یک عصرِ دم کردهی تابستان. 101
بعد از ظهرهای عطر و شانه و چتر
و قرارِ ما حتا
بی قراریِ ستاره نبود
نبود در آسمانی که ابرهایش
فاصلهی پنجرههای من و تو ست.
که احتمالِ آفتاب
جز از توهمِ بی هودهی جغرافیای شرق
سر بر نمیزند رنگین کمانِ رفتارش…
و حقیقت
همین ناصبوریِ باران است
همین ابر
همین بادهای تندی که از نا کجا
جای پاهای تو را بر تلنبارِ برف میروبد
همین دلخوشیهای اندک اندکی
که بعد از ظهرهای عطر و شانه و چتر را
با بخارِ قهوه و خوش خوشانِ دیدار
از کوچههای یخ زده
به چراغهای رنگیِ کافهای کهنه میبرد
که رو به رویِ تو مینشیند
و با لبخندش که به مهربانیِ خداست
تو را از هیمالیا و البرز و اورست
پر
پر
پر
پرواز میدهد.
سنفونی پاییز و باد
سیبی گاز زدهام
پای درختی
چاک چاک و پیر
که خش خشِ خشکِ شاخه هاش
سنفونیِ پاییز و باد
بی اعتراض و بی فریاد…
فردا
تکه تکه
ریش ریش
برچیده میشود
چیده میشود در آتش اجاق
و آب را
در کتری سیاهِ دوده گرفته
به جوش میآورد استخوانهایش…
و هیچ کس نمیدانست
در فرصتی که پرت پرتِ رابطه
در سرفههای ناخوشی اش
به نفس نفس افتاده بود
کلمهها زیرِ دست و پاهامان زخمی شدند
و هیچ کس نمیدانست
” دوستت دارم ”
که به هیچ دیواری تکیه نداشت
زیرِ پاهای تو له شده بود
یا پاهای من ؟
ناهید کبیری ناهید کبیری ناهید کبیری ناهید کبیری ناهید کبیری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.