دیگر کسی صدایم نزد

امیر حسین چهل تن

امیرحسن چهل‌تن در نهم مهر ۱۳۳۵ در تهران متولد شده است. در رشته‌ مهندسی برق تحصیل کرده و در بیست سالگی نخستین مجموعه داستانش، «صیغه» (۱۳۵۵) را منتشر کرده است. آثار دیگر او عبارتند از: مجموعه داستان «دخیل بر پنجره فولاد» ۱۳۵۷، رمان «روضه‌ی قاسم»” ۱۳۶۲ (خروج از چاپخانه در ۱۳۸۱)، رمان «تالار آئینه» ۱۳۷۰، مجموعه داستان «دیگر کسی صدایم نزد» ۱۳۷۱، مجموعه داستان «چیزی به فردا نمانده است» ۱۳۷۷، رمان «مهر گیاه» ۱۳۷۷، رمان «تهران شهر بی‌آسمان» ۱۳۸۰، رمان «عشق و بانوی ناتمام» ۱۳۸۱، مجموعه داستان «ساعت پنج برای مردن دیر است» ۱۳۸۱ و ششمین رمان او به نام «سپیده دم ایرانی» که انتشارات نگاه در سال ۱۳۸۴ منتشر کرد.

انگار همین دیشب بود که آقا حالش بهم خورده بود. روی پشت بام. گفت «من دارم می‌میرم.» گفتم، «خدا نکند آقا.» گفت،«نه دیگر، خدا کرده است خدادار می‌کند. بسم بود. یک عمر زندگی کردم. هفتاد سال کم نیست. زیارت رفتم. سیاحت کردم. گردش رفتم. همه جور. دیگر بس است.» گفتم «آقا بروم همسایه‌ها را خبر کنم.»؟ گفت «برای چه!؟ تو که هستی، چک و چانه‌ام را ببندی». گفتم «آقا من بعد از شما تنها می‌مانم.» گفت «گریه نکن مشدی. عوضش خدا را داری». گفتم، «آقا من اگر بمیرم، چه کسی چک و چانه‌ام را می‌بندد؟» آنوقت دیگر چیزی نگفت. یعنی چیزی نداشت که بگوید. گفتم «آقا نمی‌خواهم نمک به‌حرامی بکنم. من یک عمر زیر سایه شما بودم. اگر گذاشته بودید، من و بتول هم آنسال با شما بیائیم کربلا، حالا دیگر اینقدر غریب نبودیم بنا بود یک بچه سید عرب به‌فرزندی قبول کنیم، تا دمِ مردن یکی باشد که یک قاشق آب تربت بریزد حلقمان.»

125,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 300 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

امیرحسن چهل تن

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

یازدهم

قطع

رقعی

تعداد صفحه

126

سال چاپ

1403

موضوع

داستان و رمان فارسی

وزن

300

جنس کاغذ

بالک (سبک)

گزیده ای از کتاب دیگر کسی صدایم نزد

چند وقت است که دیگر کسی صدایم نزده است!؟ خدا می‌داند. یکسال! دو سال! آخر چند سال!؟ خدا می‌داند. دیگر هیچکس توی این خانه نیست که صدایم بزند. امروز چند شنبه است؟

در آغاز کتاب کسی دیگری صدایم نکرد می خوانیم

قديمى‌ترين داستان اين مجموعه «ته شب» در 1354 نوشته شده است. دو سال بعد وقتى مجموعه «دخيل بر پنجره فولاد» را براى چاپ آماده مى‌كردم به دلايلى اين داستان را در آن نگنجاندم اما بعد از اين همه سال عاقبت نتوانستم براى هميشه از چاپش دست بكشم. ديگر آن كه داستان‌هاى دفتر اول به جز داستان ته شب كه ماجرايش را گفتم و نيز داستان ديوار سمج شيشه‌اى، همه حاصل سال‌هاى 57 و 58 است. داستان‌هاى دفتر دوم در طى سال‌هاى 1362 تا 1369 نوشته شده‌اند؛ به جز داستان «پنجره سبز برگ‌ها» كه حاصل سال 1360 است فضاى مسلط بر داستان‌هاى دفتر دوم ايجاب مى‌كرد آنها را از داستان‌هاى دفتر اول جدا كنم. در ضمن ترتيب داستان‌ها ربطى به تاريخ نگارش آنها ندارد.

دفتر اول            9

صله رحم    11

ديگر كسى صدايم‌نزد                  16

ديوار سمج شيشه‌اى     22

ته شب        32

چشم‌هايى به رنگ دريا               45

دفتر دوم            55

دسته گلى براى مرگ                  57

اسرار مرگ ميرزا ابوالحسن‌خان حكيم         61

داستان مرگ يك انسان               73

مرگ، ديگر چيز مهمى نيست       91

پنجره نمى‌گذاشت به مرگ فكر كنم             109

پنجره سبز برگ‌ها        118

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دیگر کسی صدایم نزد”