گزیده ای از کتاب دیگر کسی صدایم نزد
چند وقت است که دیگر کسی صدایم نزده است!؟ خدا میداند. یکسال! دو سال! آخر چند سال!؟ خدا میداند. دیگر هیچکس توی این خانه نیست که صدایم بزند. امروز چند شنبه است؟
در آغاز کتاب کسی دیگری صدایم نکرد می خوانیم
قديمىترين داستان اين مجموعه «ته شب» در 1354 نوشته شده است. دو سال بعد وقتى مجموعه «دخيل بر پنجره فولاد» را براى چاپ آماده مىكردم به دلايلى اين داستان را در آن نگنجاندم اما بعد از اين همه سال عاقبت نتوانستم براى هميشه از چاپش دست بكشم. ديگر آن كه داستانهاى دفتر اول به جز داستان ته شب كه ماجرايش را گفتم و نيز داستان ديوار سمج شيشهاى، همه حاصل سالهاى 57 و 58 است. داستانهاى دفتر دوم در طى سالهاى 1362 تا 1369 نوشته شدهاند؛ به جز داستان «پنجره سبز برگها» كه حاصل سال 1360 است فضاى مسلط بر داستانهاى دفتر دوم ايجاب مىكرد آنها را از داستانهاى دفتر اول جدا كنم. در ضمن ترتيب داستانها ربطى به تاريخ نگارش آنها ندارد.
دفتر اول 9
صله رحم 11
ديگر كسى صدايمنزد 16
ديوار سمج شيشهاى 22
ته شب 32
چشمهايى به رنگ دريا 45
دفتر دوم 55
دسته گلى براى مرگ 57
اسرار مرگ ميرزا ابوالحسنخان حكيم 61
داستان مرگ يك انسان 73
مرگ، ديگر چيز مهمى نيست 91
پنجره نمىگذاشت به مرگ فكر كنم 109
پنجره سبز برگها 118
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.