از قلعه تا سرحد

جواد مجابی

بهتر است بگوییم جواد مجابی یکی از شناخته شده‌ ترین روشنفکران و هنرمندان معاصر که نامش همیشه در میان بزرگان آمده است جواد مجابی که او را به عنوان شاعر و طنز پرداز معاصر می شناسند در سال ۱۳۱۸ در قزوین به دنیا آمد . مجابی شاعر ، نقاش ، محقق ادبی – هنری ، روزنامه نگار ، طنزپرداز ، نمایشنامه نویس ، فیلمنامه‌ نویس و داستان نویس است از مجابی تا به حال ده‌ ها کتاب در زمینه داستان منتشر شده است  .جواد مجابی در شهری به دنیا آمده است که طنزاندیشان بسیاری از آن برخاسته اند و همواره در تاریخ طنز نام همشهریانش آمده است ؛ عبید زاکانی ، میرزا علی اکبرخان دهخدا ، سید اشرف الدین گیلانی ،عارف قزوینی ، بهاءالدین خرمشاهی و بسیاری دیگر از قزوینیان نشان داده اند که در خرده فرهنگ این دیار نشانه هایی بزرگ از طنزاندیشی و ظریف و لطیف گویی وجود داشته است . مجابی از خانواده ای قدیمی و ریشه دار از قزوین است .جواد مجابی اوایل دهه ۴۰ لیسانس حقوق و دکترای اقتصاد را از دانشگاه تهران گرفت . جواد مجابی در رشته های حقوق و اقتصاد و مجسمه سازی تحصیل کرده است و از دانشگاه تهران دکترای اقتصاد گرفته است ، اگر چه در زندگی اش هر کاری کرده است جز اقتصاد و گفته است که از اعداد همواره می هراسد :

« بی عدد بود ، با عدد آشنا شد ، به عدد سواری داد ، بی عدد در خاک شد »جواد مجابی  ۱۹ سال کارمند دادگستری و بعد کارشناس فرهنگی وزارت فرهنگ و هنر بود . هم زمان ، روزنامه نگاری حرفه‌ ای را در بین سال‌ های  ۱۳۴۷ – ۱۳۵۸ در روزنامه اطلاعات با عنوان دبیر فرهنگی روزنامه ادامه داد . بعدها با مجلات ادبی ایران از جمله فردوسی ، جهان نو ، خوشه ، آدینه و دنیای سخن همکاری داشت . جواد مجابی در اواخر سال ۵۷ به اتفاق جمعی از همکاران مطبوعاتی اش در کیهان و آیندگان همچون عمید نائینی ، مهدی سحابی ، فیروز گوران ، سیروس علی ‌نژاد و محمد قائد تصمیم به بنیاد کانون مستقل روزنامه‌ نگاران گرفتند اما با حوادث سال ۵۸ این پروژه منتفی شد .از جواد مجابی بیش از ۵۰ اثر چاپ شده است که عمدتاً شامل ۸ مجموعه شعر ، ۴ مجموعه داستان کوتاه ، ۹ رمان ، چندین نمایشنامه و فیلمنامه و داستان کودکان و آثار طنز و طرح‌های هجایی و چند مجموعه مقالات و چند شناخت‌نامه ادبی درباره نویسندگان و شاعران ایران است . علاوه بر انتشار شعرها و رمان‌ها و داستان‌ها ، کار عمده مجابی ، تحقیق درباره نوپردازان هنرهای تجسمی ایران است که بالغ بر ۶ جلد می‌شود ، و این کتاب تاریخ تحلیلی زندگی و آثار نقاشان و مجسمه سازان ۵۰ سال اخیر است . جواد مجابی همسر آسیه جوادی است و دو فرزند دارد و به عنوان طنز پرداز مدرن شهرت دارد و طنز را در شکل‌ های مختلف کلامی و تصویری تجربه کرده است . نقاشی مدرن را به تفنن تجربه و چند نمایشگاه از کارهای خود عرضه کرده است . جواد مجابی در حال حاضر پژوهش مفصلی در زمینه تاریخ طنز در متون ادبی ایران را ادامه می ‌دهد که سیر شوخی ‌های ادبی را در کتاب ‌های نظم و نثر ایران طی هزار و اندی سال بر پایه تحولات اجتماعی ترسیم می ‌کند . جواد مجابی همچنین نقاشی مدرن را به تفنن تجربه کرده و چند نمایشگاه از کارهای خود عرضه کرده ‌است. از جواد مجابی تا به حال ده ‌ها کتاب تأثیر گذار و پرطرفدار در زمینه ی داستان منتشر شده ‌است و عموماً کتاب‌های جواد مجابی با اقبال خوبی از سمت خوانندگان ، علی ‌الخصوص خوانندگان حرفه ‌ای ، مواجه می ‌شود . مجابی بارها از سوی مجامع اروپایی و آمریکایی برای سخنرانی درباره ی هنر و ادبیات ایران دعوت شده ‌است و یکی از نمایندگان شاخص ادبیات معاصر ایران محسوب می‌ شود .جواد مجابی یک همه کاره فرهنگی است.  روزنامه نگاری که نوشتن برای روز را در دورانی از عمرش جدی گرفت . طنزنویسی خلاق و اندیشمند که در دوران جوانی اش بیشتر طنزنوشت ، اما همیشه طنز را جدی گرفت . شاعری که شاید دوست دارد بیش از هر چیزی به این نام خوانده شود . داستان نویس و رمان نویسی که از موقعیت تلخ انسانی داستان ساخته است . پژوهشگری در حوزه ادبیات که آثاری ماندگار در شناخت دیگران نوشته است . منتقد و محقق حوزه هنرهای تجسمی که بخش مهمی از زندگی اش را در حوزه زیبایی های تصویری گذرانده است . داستان نویس کودکان که چند سالی از عمرش را در خلق اثر برای کودکان گذرانده است .

9,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

جزئیات کتاب

وزن 500 گرم
ابعاد 21 × 14.5 سانتیمتر
پدیدآورندگان

جواد مجابی

نوع جلد

شومیز

SKU

94150

قطع

رقعی

تعداد صفحه

278

سال چاپ

1391

موضوع

داستان فارسی

تعداد مجلد

یک

وزن

500

گزیده ای از کتاب از قلعه تا سرحد

چکاوک روی نزدیکترین شاخه گردو نشسته بود. هویی زد. آقا دستی تکان داد. پرنده نپرید. پرسیدم، چکاوک است؟ آقا گفت، چه میدانم چکاوک دوباره هویی زد، یقین کردم چکاوک است که میگفتند فال بد میزند. گفتم اگر چکاوک نیست ، پس چه مرغیست؟ چه میدانم، حوصله داری پسر؟ آقا روزنامه میخواند، چکاوک هو میزد، من گرسنه بودم، باغ داغ بود. صدای موتور آمد، جیپ بود، ایستاد… گلاسه

در آغاز کتاب از قلعه تا سرحد می خوانیم

فصل اوّل: فرود ـ  32      9

فصل دوّم: داراب ـ سرحد ـ  32   25

فصل سوم: داراب           37

فصل چهارم: فريدون ـ سرحد ـ  32        73

فصل پنجم: الياس ـ تهران ـ  1300         101

فصل ششم: سنجرى ـ سرحد ـ  32         127

فصل هفتم: اشكفت بهمن ـ  1309           147

فصل هشتم: شهاب ـ  1320        167

فصل نهم: ماه‌بگم ـ سرحد           193

فصل دهم: سهراب ـ قلعه ـ سرحد           209

فصل يازدهم: آخان‌بابا ـ يورت     245

فصل دوازدهم: فرود ـ سرحد ـ  32         261

 

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “از قلعه تا سرحد”