عاشقانه‏‌ها

سعاد الصباح
موسی بیدج

مردی اسطوره‌ای را می‌شناسم
که از پالتویش گندم می‌روید
و چمن سبز می‌شود
او نوشته‌های میان مژه‌ها را
و زیر مژه‌ها را می‌خواند
و موسیقی چشم‌ها را می‌شنود
من به همراه او
روی برف و آتش
گام بر می‌دارم
در جنون باد و قهقهۀ طوفان
به شیوۀ خرگوشی کوچک
راه می‌سپارم و
هیچ نمی‌پرسم «کجا»

145,000 تومان

شناسه محصول: 1403090402 دسته: , برچسب: , , , , , ,

جزئیات کتاب

پدیدآورندگان

موسی بیدج, سعاد الصباح

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

یکم

قطع

رقعی

سال چاپ

1403

موضوع

شعر ترجمه

وزن

200

کتاب «عاشقانه‏‌ها» نوشتۀ سعاد الصباح ترجمۀ موسی بیدج

گزیده ای ازمتن کتاب

 

عاشقانۀ 1

این نامه را برای تو می‌نویسم

و در انتظار پاسخش نمی‌مانم

پاسخ توچندان مهم نیست

آنچه من می نویسم مهم است

 

نوشتن برای من گفتگویی‌ست

که با خود دارم

پیش از آن که با تو داشته باشم

چرا که می‌توانم تو را تجسم کنم

بی‌آنکه حضور داشته باشی

و می‌توانم نوازشت کنم

بی‌آنکه در کنارم باشی…

 

گمان مبر که زنی خیال‌پردازم

یا عزلت گزیده‌ام

یا یخ‌زده احساسم!

نه! من خطوط چهره تو را

آن‌گونه که می‌خواهم

روی کاغذ می‌کشم

و پیراسته‌اش می‌کنم

و هر وقت که بخواهم

با او به گفتگوی عاشقانه می‌نشینم.

 

می‌نویسم

تا از سیلابهای درونم رها شوم

سیلابهایی

که سدهای مرا شکسته است

می‌نویسم

تا از این ولتاژهایی

که اعصابم را می‌سوزاند

نجات پیدا کنم

و از این برقی که در رگهایم می‌دود

و راه گریزی نمی‌یابد.

 

برای تو می‌نویسم

اما نه این که بخواهم غرورت

را خشنود کنم

آن گونه که می‌پنداری

بلکه

شاید برای نخستین بار

تولدم را به عنوان زنی عاشق و طغیانگر

در برابر دنیا

جشن بگیرم.

 

نوشتن برای من بهشتی کاغذی می‌سازد

که نمی‌توانم درونش راه یابم

و به من آزادی می‌بخشد

که نمی‌توانم از آن بهره بگیرم

و جزیره‌هایی لاجوردی

می‌آفریند

که راه سفر به آنجا نیست

نوشتن برای تو

سوپاپ اطمینانی است که مرا از

انفجار باز می‌دارد

و یگانه‌ زورقی است که به آن پناه می‌برم

وقتی که توفان مرا

به کام می‌کشد.

 

می‌نویسم

تا وجب‌به‌و جب از زنانگی‌ام دفاع کنم

که استعمار به آن راه‌یافته

و تاکنون بیرون نیامده است

چرا که نوشتن ابزار من است

برای شکستن

آنچه که توان

شکستش را ندارم

از برج و باروهای قرون وسطی

تا حصار شهرهای ممنوعه

و گیوتین دادگاه‌های تفتیش عقاید…

 

می‌نویسم

تا از هزارها دایره و مربعی

که گردا گرد عقلم کشیده‌اند، رها شوم

و از مرز آلودگی بیرون بزنم

که تمامی جویبارها را آلوده کرده است

و تمامی اندیشه‌ها را

و هزارها کتاب را سترون ساخته

و هزارها روشنفکر را.

 

برای تو می‌نویسم

یا برای هر مرد دیگری

می خواهم به این کاغذها بگویم

آنچه که توانایی گفتنش را به دیگران ندارم

که دیگران … پانزده قرن است

علیه “زن” توطئه می‌کنند

برآنم که دردل آسمان شکافی ایجاد کنم

چرا که در شهری زندگی می‌کنم که

آواز خروس

و شیهۀ اسب

و به نفس افتادن گاوهای مسابقه را

بیشتر می‌پسندد.

 

می‌نویسم

تا لختی از نقابهایم خلاصی یابم

و از بقچۀ پنیر و زیتون

که مادرم از نوجوانی تا کنون

روی سر می‌برد.

 

برآنم سنگریزه‌ها را از دهانم بیرون بریزم

زیرا عاقلانه نیست

که به این شیوۀ افسانه‌ای‌

عاشقت شوم

و این را از پانزده قرن تمام

چون جنینی پنهان در شکم داشته باشم.

 

بر من خرده مگیر

اگر بی‌پروایم

و سرکش … و بدخط

چرا  که نوشتن برای مرد

چونان سیگارکشیدن

و ماهیگیری

رفتاری معمولی است.

 

اما نوشتن برای زن،

مانند زادن فرزند

و مانند شوق شیر دادن است

 

مرد،

در وقت بیکاری می نویسد

و زن،

در روزهای باروری

وقتی مالامال از آذرخش و میوۀ استوایی است.

 

من به‌ مانند مادیانی سرکش

بر کاغذهایم چنان شیهه می‌کشم

که سیارۀ زمین را

چون سیبی سرخ به دندان بگیرم!

 

عاشقانۀ 2

زنانگی من

با دستهای تو شکل می‌گیرد

به همان شیوه که ماه آوریل

درخت به درخت

گنجشک به گنجشک

میخک به میخک

و هر چه مرا دوست‌تر بداری

و هرگاه به من بیشتر توجه کنی

جنگلهایم سبزترمی‌شوند

تپه‌هایم بلندتر

لبهایم پرتر

و موهایم جنون آمیزتر!

اولین بار

جغرافیای روحم را

با دستهای توکشف کردم

پشته به پشته

چشمه به چشمه

ابر به ابر

تپه به تپه…

 

من مدیون توام

برای بادامها و انگورهایم

هلوها

و سیبهایم

مدیون تو

برای تنوع فصلهایم

و تمامی این شیرینی

در میوه‌هایم

مدیون توام

برای دانۀ گندمی که بر پلکهایم می‌روید

و مرواریدهای شگفتی

که در خلیج‌های من بار می‌آیند…

 

زنانگی من با دستهای تو شکل می‌گیرد.

آنگونه که رنگین کمان.

تکه‌ای سبز

تکه‌ای‌ آبی

تکه‌ای‌ نارنجی

و هنگامی که از نقاشی من

دست می‌کشی

از میان لبهایت

بیرون می‌آیم

تر و تازه چنان که گل

و شفاف چنان که شعر.

 

با دستهای تو

به دایره تمدن وارد می‌شوم

و بر نازبالش‌های محبت تو

به شیوه گربۀ ناز پروردۀ ترکی

که تمام روز را می‌خوابد

و همه شب را

در میان بازوانت پنهان می‌شود

و خوش ندارد به خیابان برود

مبادا با گربه‌های دیگر

وارد رابطه شود

و خون آبی خود را از دست بدهد

و سلالۀ پادشاهی خویش را

و حق ماندن نزد تو را.

 

موسسه انتشارات نگاه

کتاب «عاشقانه‏‌ها» نوشتۀ سعاد الصباح ترجمۀ موسی بیدج

موسسه انتشارات نگاه

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عاشقانه‏‌ها”