کتاب « خلیج فارس : ناگفته های جزیره خارک» نوشتۀ ویلیم فلور و دنیل دی پوتس ترجمۀ الناز بلوری فرد و محسن شریف نژاد
گزیده ای از متن کتاب
مقدمه
در زبان فارسی این جزیره خارک نامیده میشود(که نام نهمین جلد از کتابهای مجموعه «خلیجفارس» ویلیم فلور است)، اما عربها آن را «خریج» مینامند. جزیره کوچکتر نزدیک به آن «خارگو» نام دارد که عربها آن را «خوایریج» مینامند. این در حالی است که اروپاییها آن را «کورگو» یا «کورگو» مینامیدند.[1] این جزیره سنگی ۳۱ کیلومتر مربع مساحت دارد و در ۵۵ کیلومتری شهر بوشهر و ۳۲ کیلومتری بندر ریگ واقع شدهاست. جزیره خارک از شمال به جنوب ۶.۶ کیلومتر طول و ۴.۸ کیلومتر عرض دارد. عرض متوسط آن حدود ۱.۶ کیلومتر و تقریبا به شکل مثلث است. در سال ۱۸۳۰.م، بومیان منطقه میگفتند که تمام جزیره را میتوان در عرض پنج ساعت با پای پیاده طی کرد. بیشتر جزیره شامل تپههای بیآب و علف با بیش از 76 متر ارتفاع است که در مرکز و جنوب خارک قرار دارند. در بخشهای شمالی از اختلاف سطح کاسته و به پرتگاههایی به ارتفاع ۶ تا ۹ متر، منتهی میشود. کوههای سنگی و سنگ آهک، چشماندازی متروک را با زمینی که شکسته و ناهموار است، عرضه میدارند. تپهها پوشیده از یک برش آهکی لایه نازک است که زیر آن لایهای ضخیمتر از بسترهای نرمتر قرار دارد و به آرامی توسط باد و باران فرسایش مییابد. تنها زمین پست، دشتی در حدود ۲.۶ کیلومتر مربع است که در قسمت شرقی جزیره قرار دارد و تا دهه ۱۹۵۰ در لبه آن یک روستا و مکان یک دژ قدیمی هلندی قرار داشت. قسمت پایین یک خاک شنی دارد. جزیره توسط یک صخره به عرض ۰.۸ کیلومتر احاطه شدهاست.
ساحل جزیره باریک است و تا دهه ۱۹۵۰.م، بهترین لنگرگاه خارج از روستا بوده، اما زمین آن سفت و سخت است. یک ساحل مروارید مانند بین خارک و خارگو در فاصلهای بسیار دور از کرانه دریا وجود دارد. از آنجا که سنگ آهک متخلخل خارک آب را جمعآوری میکند، این جزیره حضور برخی غزالها و پرندگان وحشی را حفظ کردهاست. آب و هوایی که مانند آب و هوای بحرین و فقط در تابستان از آن خنکتر است، آب و هوایی سالم که شرجی و رطوبت آن از بوشهر کمتر است. در قرن نوزدهم، دمای بیشینه معمولا در چادرها از ۳۵ درجه سلسیوس تجاوز نمیکرد.[2]
جدول شماره ۱: میانگین دما (سلسیوس) و بارش بر حسب سانتی متر (۲۰۱۵ – ۱۹۶۲)
دسامبر | نوامبر | اکتبر | سپتامبر | آگوست | جولای | جان | می | آوریل | مارس | فوریه | ژانویه | سالانه |
16.1 | 21.1 | 26.6 | 30.0 | 32.2 | 31.6 | 30.0 | 27.7 | 23.3 | 18.8 | 15 | 13.8 | 23.28 |
8.1 | 4.0 | 0.25 | – | 0.25 | – | – | 0.25 | 1.0 | 2.0 | 4.5 | 7.3 | 27.6 |
جزیره خارگو در ۴ کیلومتری شمال خارک قرار دارد. این جزیره بسیار کوچک و سفید شنی به طول ۵.۶ کیلومتر و عرض ۰.۸ کیلومتر است.[3] ضلع غربی جزیره را کاه[4] و مرکز آن را بونه[5] یا چاه نانی[6] مینامند. بخش شمالی جزیره، بن جمعه و بخش شمال شرقی درونه نامیده میشود. در نزدیکی بونه یک مکان زیارتی به نام کناره شهید[7] وجود دارد که در دهه ۱۹۶۰ برای انبار توسط شرکت ملی نفت ایران[8] مورد استفاده قرار گرفت. بیشتر جزیره با پوشش گیاهی شنی، علفها و بوتههای کوتاه پوشیده شدهاست. ساحل جزیره نیز شنی است و پوشش گیاهی کمی دارد. گندم و نخل خرما کاشته میشود که تا حدود سال ۱۹۱۰.م، با استفاده از چاههای آب، آبیاری انجام میشدهاست. جزیره تا اواخر دهه ۱۹۷۰.م، خالی از سکنه بوده که در آن یک کمپ نیروی هوایی با یک باند فرود و تعدادی ساختمان دائمی در انتهای شمالی آن ساخته شدهاست. در اوایل دهه ۱۹۷۰.م، به عنوان پناهگاه حیات وحش اعلام شد.[9]
ممکن است پرسیده شود که چرا کتابی درباره این جزیره کوچک و به ظاهر ناچیز نوشته شدهاست؟ در واقع آثار مرجع و استاندارد، وجود آن را نادیده می گیرند. تا اواسط دهه ۱۹۵۰.م، تنها تعداد کمی از ایرانیان درباره آن شنیده بودند. در بیشتر تاریخ شناختهشده جهان، خارک در واقع تنها جزیره ناشناخته در خلیجفارس بود، اما علاوه بر نقش مهمی که در تجارت منطقه داشت، آب و غذای کشتیهای عبوری، ناخدایان و دریانوردانی که با کشتی به بصره می رفتند، تأمین میکرد. بنابراین، عربها، خارک را «مادر ناخدایان» (امالربانیان) نامیدند. آرامگاه محمد حنفیه، زیارتگاهی در جزیره بود. در قرن هجدهم، پس از آنکه هلندیها این جزیره را به مرکز تجارت خود در خلیجفارس تبدیل کردند، اهمیت این منطقه افزایش یافت و حتی پس از جدایی هلند، همچنان نقش مهمی در سیاست محلی ایفا میکرد. علاوه بر این در قرن نوزدهم و به دلیل درگیری میان ایران و بریتانیای کبیر به سبب موقعیت این جزیره، دو بار مورد اشغال قرار گرفت. در واقع در سال ۱۸۷۵.م، پری فوگ، مسافر آمریکایی، خارک را «مهمترین نقطه استراتژیک در خلیجفارس» نامید که انتظار داشت به زودی توسط بریتانیا اشغال شود. اگر چه پس از آن تاریخ، بریتانیا علاقه خود را به خارک از دست داد، اما این جزیره همچنان نقش خود را در تامین مایحتاج، آب و غذا برای کشتیهایی که از بصره در آمد و شد بودند، ایفا میکرد. اگر شرکت ملی نفت ایران در دهه ۱۹۵۰.م، تصمیم نگرفته بود که پایانه اصلی خارک را برای صادرات نفت خام بسازد، این جزیره قطعا به فراموشی سپرده میشد. کارخانههای پتروشیمی بعدی به ساختار اقتصادی جزیره اضافه شدند. در نتیجه، امروزه خارک در سراسر جهان شناخته شدهاست.
آنچه که ما در این مطالعه ارائه میدهیم، ابتدا مروری بر تاریخنگاری و باستانشناسی این جزیره که شامل برخی آثار جالب از اسکان اولیه مسیحیان میباشد، است. این خلاصهای از تحلیل منتشر شده ماری – جوزف استیو را نیز در بر میگیرد، زیرا ما نمیخواستیم آنچه را که او نوشتهاست را تکرار کنیم. همچنین، هیچ کار باستانشناسی جدیدی در جزیره انجامنشده است، اگر چه ما برخی اطلاعات را به نوشتار وی افزودهایم. متاسفانه، چیز زیادی در مورد خارک از فتح اعراب تا سال ۱۵۰۰.م، شناخته نشدهاست. با این حال، برای دوره بعد از ۱۵۰۰.م، به لطف مسافران اروپایی، تجار و دیپلماتها ما اطلاعات نسبتا زیادی در اختیار داریم. در فصل دوم به بحث در مورد آنچه در دوران صفوی در جزیره خارک به وقوع پیوسته میپردازیم، ما تحلیلی از فراز و نشیبهای این جزیره در طول قرن هجدهم ارائه میکنیم. یکی از ما در حال حاضر بیشتر این اطلاعات را در نشریات قبلی ارائه کردهاست، اما به خاطرتکمیل مطلب لازم میدانیم که این اطلاعات را به عنوان فصل سوم در نظر بگیریم. همچنین، اطلاعات جدیدی در این مکتوب ارائه میشود که در نشریات قبلی وجود ندارد. در فصل چهارم به اتفاقات قرن نوزدهم پرداخته میشود، زمانی که نقش خارک عمدتا توسط سیاست بریتانیا، به ویژه اشغال بریتانیا تعیین شد.
در این پژوهش، ما دوره بعد از ۱۹۶۰ .م، یعنی دوره نفت را مورد توجه قرار نخواهیم داد. این مطالعه با تعدادی پیوست به پایان میرسد که وضعیت حقوقی مالکیت جزیره را مورد بحث قرار میدهند و شرح مقبره محمد حنفیه و تعدادی از نامههای فارسی منتشر نشده در قرن نوزدهم در مورد وقایع این جزیره را ارائه میدهد و سرانجام ترجمه مقالهای در سال ۱۹۴۵.م، در مورد مالکیت خارک درج میشود.
بدینوسیله از «مصطفی دهقان» یکی از بومیان خارک مدرن به خاطر در دسترس قرار دادن بسیاری از تصاویر و نیز تهیه یک کتاب از آوازهای خارک تشکر کنم(مژده ۱۳۸۸). همچنین از پسرم «گاس فلور» برای تهیه نقشه خارک و «کیت اوپنشاو» که با مهربانی متن پیش نویس را بازخوانی نمود، متشکرم.
فصل اول: تاریخچه و جغرافیای ابتدایی خارک
ظهور خارک در نقشههای اروپایی خلیجفارس و اقیانوس هند[10] از سده 16.م، مشاهده میشود. درست از زمانهایی که نقش آن در امور بازرگانی و نظامی هلند و انگلیس و همچنین رویکرد موثر آن در منطقه به سبب پشتیبانی از دریانوردان و ناخدایان کشتیهای بادبانی در مسیر بندر بصره اهمیت یافته و از همین روی این جزیره با وجود کوچک بودن، مدتها پیش از انجام هر گونه کار باستانشناسی در محل، مورد توجه دانشجویان «عصر روشنگری» و دانشجویان قرن نوزدهم تاریخ و جغرافیای تاریخی قرار گرفتهاست. یکی از اولین بحثهای طولانی خارک در سال ۱۷۶۴.م، توسط نقشهکش مشهور فرانسوی «ژان باپتیست بورگیگنون د / آنویل» 1782.م – 1697) منتشر شد و شایسته مطالعه و بررسی است.
در میان جزایر خلیج، بطلمیوس دو جزیره را ذکر کردهاست که به دلیل موقعیت آنها درست در مقابل محلی که او آن را تائو مینامد، به راحتی به عنوان «کارک»[11] و «کارگو»[12] شناخته میشوند. او به آنها «تابیانا»[13] و «سوفتها»[14] میگوید. با این همه، گمان میرفت که میتوان نام کارک را در «ایچارا»[15] یا «ایکاروس»[16] که در عهد عتیق نام جزیرهای در خلیجفارس بود، تشخیص داد. پنهان نمیکنم که برخی از نقشههایی که من تهیه کردهام گواهی بر این واقعیت است که من جرات کردهام این نام [از ایچارا] را برای کارک ببرم که نامی باستانی است و شباهت زیادی با نام امروز جزیره دارد. با این حال، باید اعتراف کرد که شرایطی که استرابون از «آیکواریوم»[17] یاد میکند، یا آریانوس ایکاروس، به گفته پلینی و بطلمیوس، اصلا با کارک جور در نمیآید، چه رسد به موقعیت ایچارا. استرابون که در سفرهایش با اندروس توسوس صحبت میکرد و همراه نایرخوس بود، میگوید که در بررسی زمین و رسیدن به سمت راست جزیره ایکواریوم را پیدا میکنیم. با توجه به فاصله ۱۲۰ ایستگاه از دهانه فرات در دریا، چون به نظر میرسد که این فاصله از ایکاروس نوعی شکل زمین را در آریانوس به سوی دهانه باستانی فرات نشان میدهد، این امر ممکن است مانعی بر سر راه شناسایی ایکاروس براساس چنین نشانهای باشد. علاوه بر این، اگر مکان آنها را براساس توصیفی که پلینی در مقابل آن قرار دارد و ایکاروس است قضاوت کنیم، این فاصله ناقص و ناکافی به نظر خواهد رسید و در فاصله پنج تا شش درجه عرض جغرافیایی میان دهانههای دجله و محل ایچارا که بطلمیوس نشان داده بود قرار خواهد داشت. شاید اگر ساحل عربی خلیجفارس هم به همان اندازه ساحل ایرانی برای ما به طور مفصل شناخته شدهبود، این مسأله ناشناخته نمیماند.[18]
د- آنویل ابتدا خارک را با تابیانا از بطلمیوس، معرفی میکند در حالی که او قبلا آن را با جزیره ایکاروس ایچارا که توسط آریانوس، استرابون، پلینی و دیگر نویسندگان ذکر شده بود، شناسایی کرده بود.[19] با اینکه مشاهدات د-آنویل نشان میدهد، این شناسایی اخیر بعید است درست باشد. زیرا هنگام ترک دهانه فرات، ایکاروس در سمت راست و نزدیک شبهجزیره عربستان و نه در سمت چپ، دور از ساحل ایران قرار دارد.
همانطور که د- آنویل اشاره کرد، نام دیگری که توسط بطلمیوس ذکر شد، سوفتا[20] بود. در ۱۷۹۷.م، ویلیام وینسنت(1815.م-1739)، رئیس کلیسای وستمینستر، اشاره کرد که “«مارسین از جزیره سوفاث، سوفتا از بطلمیوس نام میبرد، که این جزیره کاراک است.»[21] اما یک دهه بعد، وینسنت این احتمال را به وجود آورد که آن جزیره، خارک باشد:
«… مارسین از سوفاث اشاره میکند که سوفتای بطلمیوس، جزیرهای است که ممکن است نماینده کاراک امروزی باشد و من به دنبال راه حلی برای حل این معما بودم. اما موقعیت آن به قدری مجهول تعریف شدهاست که نمیتوانستم چیزی را تعیین کنم، مگر اینکه واقعا کاراک باشد، هر چند که شک نداشتم که آراکیا از بطلمیوس، که پیش از این با د- آنویل تصور کرده بودم باید لارک یا بوشعیب باشد، احتمالا همان کاراک است! از آنجا که فرض محال، محال نیست، من آن را به عنوان یک حدس تلقی میکنم.[22]…»
بعدها آراکیا وینسنت، ویلهلم توماسکوک[23] و سارر و هرتسفلد نیز به دنبال شناسایی پیشینه تاریخی خارک بودند.[24] با این حال، شناسایی خارک با ایکاروس که به طور مشخص توسط د- آنویل اشتباه نشان داده شد در آثار قرن 19.م، قابل مشاهدهاست[25] و تا زمانی که با کشف کتیبهای در جزیره فیلکا(کویت) آن فرضیه رد شد، ادامه یافت. در ادامه نتیجه مطالعات ایکاروس آریایی و نویسندگان قدیمی بعدی را خواهید دید.
[1] لورمر ۱۹۱۵، جلد ۲، صفحه ۱۹۱۹ برای یافتن معانی احتمالی نام جزیره به لغتنامه دهخدا مراجعه کنید.
[2] لورمر ۱۹۱۵، جلد ۲، صفحات ۱۰۲۰، ۱۹۱۹؛ وینچستر ۱۸۳۸، صفحه ۳۵؛ کازرونی ۱۳۶۷، ص ۶۱؛ استف ۱۸۹۸، ص ۱۷۹؛ دولت هند ۱۹۲۴، ص ۳۶؛ خسرو ۱۳۴۲، صفحات ۹ – ۱۰
[3] لوریمر ۱۹۱۵، جلد دوم، ۱۹۲۲
[4] kah
[5] Boneh
[6] Chah-e’ enani
[7] konar-e shahid
[8] NIOC
[9] خسرو ۱۳۴۲، صفحه ۶۲ لورنتز ۲۰۱۰، پی ۱۶۷ استیونز ۱۹۷۹، پی ۲۸۶ خارگو را به سختی توصیف کردند:
بیش از یک گودال شنی، اما مشهور به داشتن یک درخت و دو گاو و نیز پناهگاهی برای حضور گاه به گاه ماهیگیران مهاجر “خارک” که در آن زمان به عنوان یک ایستگاه قرنطینه از آن استفاده میکردند. (لیون ای سلتزر، ed، روزنامه نامهرسان کلمبیا لیپاینکوت جهان، نیویورک، ۱۹۶۲، ص ۹۳۷)
[10] کوتو و دیگران ۲۰۰۶، صفحه ۱۱۰، شماره ۱۹، نمودار اقیانوس هند نوشته جیووانی باتیستا آنیزه c ۱۵۴۰، که در آن به صورت “دی کارچی” دیده میشود.
[11] Karek
[12] Kargou
[13]Tabiana
[14] Sophtha
[15] Ichara
[16] Icarus
[17] Icarium
[18] دی آنویل ۱۷۶۴، صفحه ۱۶۴
[19] Arrian, Anabasis 7.20.3ff.; Strabo, Geography 16.3.2; Pliny, Natural History 6.147. For discussion see Tkač
1914, Weissbach 1914.
[20] Sophtha
[21] Vincent 1797, p. 375.
[22] Vincent 1807, pp. 405-6.
[23] Tomaschek 1890, p. 66; col. 375
[24] Sarre and Herzfeld 1910, p. 64.
[25] E.g. Rees 1819, unpaginated, s.v. ‘Persian Gulf’; Keppel 1827, p. 31; Anonymous 1869, p. 143.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.