روزنامه سازندگی در مطلبی به معرفی کتاب «دربارۀ عادت» اثر کلر کارلایل پرداخته است که در ادامه میخوانید:
تکرار بدون آگاهی: معرفی کتاب «دربارۀ عادت»
گروه اندیشه: موسسه انتشارات نگاه مجموعهای را به دبیری ابراهیم رنجبر در دستور کار نشر قرار داده که درباره مفاهیمی است که در زندگی بسیار به آن برمیخوریم. «زندگی چیست؟»، پرسش سخت و پیچیدهای است که روزها و شبهای بسیاری ذهن من و شما را درگیر خودش کرده است. این پرسش به قدری بزرگ است که ذهن های کوچکمان توان درک تمام و کمال آن را ندارد. رنجبر در یادداشت کوتاهی درباره این مجموعه می گوید: مجلداتی که از این مجموعه پیش رو دارید، درباره مفاهیمی بسیار مهم در زندگانی ماست و قرار است به همان سویههایی بپردازد که پیشتر از آن سخن گفتیم. ما از این مجلدات قرار نیست صرفا اطلاعاتی راجع به زندگی عملی و فکریمان به دست بیاوریم، در عوض، «بازگشت به چیزها» را تمرین خواهیم کرد و با مواجهه با مفاهیم دوباره به سراغ لحظه آغازین شکلگیری چیزها در ذهنمان و پدید آمدن مفاهیم خواهیم رفت. حال که رسالت چنین است، ما نیز همچون دست اندرکاران اصلی این مجموعه که کتابهای ارزشمندی را به طبع رساندهاند، کوشیدیم ترجمه این مجموعه مطلوب و روان باشد. نخستین دفتر از این مجموعه تحت عنوان درباره عادت نوشته کلر کارلایل مدرس فلسفه دین در کینگ کالج لندن است. او پیشتر سه کتاب درباره اندیشه سورن کییرکگور از جمله فلسفه رشد کییرکگور : رویکردها و مواضع و ترس ولرز کییرکگور (۲۰۱۰) نوشته بود که بعضی از آنها به فارسی نیز ترجمه شده بود. علاوه بر این کلر کارلایل به طور مرتب در مورد فلسفه، دین و اخلاق برای مجله گاردین و تایم مطلب مینویسد.
مقالات کارلایل در گاردین شامل مجموعه هایی درباره کیرکگارد، اسپینوزا، برتراند راسل و مسئله شر است. اما این کتاب او که توسط حیدر خسروی به فارسی برگردانده شده است درباره عادت است. نزد ارسطو، فضیلت نه عمل که نوعی عادت است. هیوم هم عادت را چراغ راه زندگی می داند. با این حال، از نظر پروست، عادت امری مسئله ساز است: «عادت اگر طبیعت ثانی باشد، ما را از شناخت طبیعت اول باز میدارد.». عادت چیست؟ عادات ما را به ماشین بدل میکنند یا دست و بال مان را میگشایند تا کارهای خلاقانه تر بکنیم؟ آیا ایمان مذهبی باید عادت وار باشد؟ عادت به کنش فلسفی یاری می رساند یا راه بر آن میبندد؟ چرا لوتر، اسپینوزا، كانت، کییرکگور و برگسون همگی عادت را به نقد میکشند؟ اگر عادت را هم نعمت بدانیم و هم لعنت، چطور می توانیم در عین عاداتمان، نیک زندگی کنیم؟ کلرکارلایل در این کتاب تأمل برانگیز، عادت را از منظری فلسفی میکاود. او کتاب را با ارائه توضیحی روشن درباره عادت از دریچه تاریخ فلسفه آغاز میکند و سپس این باب را میگشاید که هم پذیرش تغییر وهم مقاومت در برابر آن، اصول بنیادین شکل گیری عادتاند. کارلایل توضیح می دهد که چطور فلسفه عادت نه تنها تمهیداتی برای کشفیات تازه علوم اعصاب فراهم میکند، بلکه اهمیت اخلاقی این کشفیات را میدهد. او با مقایسه تفاسیر متعارض اسپینوزا و هیوم از تفکر عادتوار، میخواهد ببیند آیا عادت شكل معتبری از شناخت است یا نه. سپس به نقش عادت در نیک زیستن میپردازد و از دریچه اندیشههای جوزف باتلر، هگل و فلیکس راوسون، میراث ارسطو را در باب این مفهوم پی میگیرد و رویکردهای دووجهی نیچه و پروست به عادت را نیز بررسی میکند. به نظر کارلایل، برقراری تمایز میان عادت و کردار به توضیح این نگاه دووجهی کمک میکند، على الخصوص در زمینه عادت و مذهب که طی آن هم به الهيات عادت میپردازد و هم به یکنواختیهای تنیده در زیست مذهبی. سرانجام نیز بحثش را چنین به پایان میبرد که خود فلسفه چطور میتواند کنشی باشد برای آموختن زندگی نیک در عین عادت.