خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مصاحبه ای با شمس لنگرودی درباره کتاب “قطار سفید” انجام داده است که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید:
گفتوگوی شمس لنگرودی درباره قطار سفید
کمی درباره کتاب جدید توضیح دهید. آیا این کتاب مجموعهای از چند دفتر گذشته شماست؟
این کتاب شامل چهار دفتر شعر است و در واقع اسم کتاب را باید «چهار مجموعه» میگذاشتم و در ادامه نام چهار مجموعه را زیر هم مینوشتیم که انشالله در چاپ دوم همین کار را انجام میدهیم. در این کتاب، دو مجموعه مربوط به گذشته و دو مجموعه آثار جدید و منتشر نشده من است.
«کویر» و «قطار سفید» دو مجموعه است؟ این شعرها مربوط به چه دورهای است؟
بله. کتاب «قطار سفید» مربوط به شعرهایی است که در هفت، هشت سال اخیر نوشتهام و درواقع میتوانم گفت که شعرهای دهه 90 است که آنها را جمعآوری کردم و در این کتاب آوردم. کتاب «کویر» نیز مربوط به شعرهایی است که در دهه 80 نوشته بودم و در طول این سالها، آنها را کموزیاد و مرتب میکردم و سرانجام تصمیم گرفتم که آن را در کنار این سه دفتر قرار دهم و در این مجموعه بیاید.
آیا «کویر» هم مانند «کتاب موسیقی» یک مجموعه مرتبط است و خط موضوعی میان شعرهای مجموعه وجود دارد؟
بله. سالها پیش سفری به کویر داشتم که در بازگشت تعدادی شعر درباره کویر نوشتم که این شعرها یا از زبان کویر نوشته شده یا کویر را مخاطب قرار داده است. البته در گذشته بعضی از این شعرها را پراکنده چاپ کرده بودم؛ اما در نهایت تصمیم بر این شد که شعرهایی که درباره کویر است در قالب یک دفتر در این کتاب منتشر شود.
اینکه موضوع و محور برای یک مجموعه انتخاب میکنید، کار را سخت نمیکند؟
من هیچ کتاب، اثر و کاری (حتی تحقیقاتم) را برای ارتقاء فرهنگی انجام نمیدهم و همه اینها به خاطر خودم است. نیچه یک جمله معروفی دارد که هم شنیدهایم؛ او میگوید: «اگر هنر نبود، واقعیت ما را خفه میکرد.» در واقع هنر برای خود هنرمند است و منتشر میشود تا همراهان و همدلها نیز بخوانند. این را گفتم تا بگویم که من نمیدانم کدام شعر را برای موسیقی میگویم و کدام شعر را برای غیرموسیقی.
کتاب جدید را به محمد فرمانیان، تنظیمکننده و آهنگساز مطرح حوزه موسیقی تقدیم کردید، برای این کار دلیل خاصی وجود دارد؟
علت اینکه این کتاب را به محمد فرمانیان تقدیم کردم، این است که من از نوجوانی درگیر موسیقی بودم و موسیقی کار میکردم و میخواندم؛ اما واقعیت این است که تشویقها و راهنماییهای این عزیز بود که باعث شد، من به وادی موسیقی بیایم و از این رو کتاب را به محمد فرمانیان کردم. فرمانیان بدون آنکه به من بگوید روی شعرهایم موسیقی گذاشت و ابتکار نو آن را منتشر کرد و اخیرا هم یک مجموعه صوتی به نام «دایره بیپایان» از من منتشر کرده است و آهنگهایی که من میسازم نیز وی تنظیم میکند.
راوی «قطار سفید» بسیار نزدیک به کارکتر فیلم سینمای «دوباره زندگی» (شمس لنگرودی) است؛ تا به حال به این موضوع توجه کردهاید؟
خودم تا به حال چنین تصوری نداشتم؛ چراکه من تنها بازیگر «دوباره زندگی» بودم و در فیلمنامه آن نقشی نداشتم؛ اما شاید این چیزی که شما میگویید به صورت اتفاقی رخ داده است. تنهایی، عشق و مرگ المانهایی هستند که همیشه در شعرهای من وجود دارد
و به طور اتفاقی نیز در فیلم «دوباره زندگی» میبینیم. شایدم فیلمنامهنویس شبیه من آن را نوشته است؛ چراکه خانم آدینه گفته بودند که من فقط زمانی در این فیلم بازی میکنم که شمس شخصیت روبهرو من باشد و از این رو فیلمنامهنویس در فیلمنامه خیلی دست برد. البته الان که به سوال شما فکر میکنم باید بگویم که آن امیدی که در کتابهای قبلی من وجود داشته در شعرهای این کتاب کمتر است و شاید همین مساله چنین ذهنیتی را به شما داده است.
شیوه صفحهبندی این کتاب نیز در نوع خود جالب است و میبینیم که بر خلاف وضعیت بازار چند شعر در یک صفحه آمده است. دلیل خاصی برای این کار وجود داشت؟
من مدتهاست اصراری ندارم که حتما از شیوههای گذشته برای چاپ کتاب استفاده کنم و هر شعر را در یک صفحه بیاوریم؛ چراکه باتوجه به وضعیت گرانی و کاغذ دلیلی ندارد که یک صفحه را به یک شعر اختصاص دهیم و این مسخره است و میتوان چند شعر را در یک صفحه آورد. البته اینکه در گذشته چنین کاری انجام میشد کار غلطی نبود و تصور بر این بود که هر شعر، کتابی است؛ بنابراین هر شعر را باید در یک صفحه مستقل چاپ کرد؛ اما الان با این گرانی ضرورتی ندارد و به نظرم پشت سرهم چاپ شود، بهتر است.
خیلیها در این شرایط کرونا تمایلی برای چاپ کتاب ندارند؛ فکر نمیکنید اگر کتاب در ماههای آینده و در شرایط بهتری زیر خط چاپ میرفت، بهتر دیده میشد و زودتر به چاپهای بعدی میرفت؟
شاید حرف شما درست باشد و میدانم که خیلیها کتاب دارند اما صبر کردند بعد از کرونا منتشر کنند؛ با این حال من ترسی نداشتم که کتاب در دوران کرونا منتشر شود و برای آن نیز دلیل داشتم. نخست اینکه من نیاز به صبر کردن ندارم؛ چراکه یک عده مخاطب دارم که وقتی میفهمند من کتاب منتشر کردم تهیه میکنند و خیلی با این چیزها کاری ندارند. از طرفی یک عده هم هستند که شعرهای من را دوست ندارند و هر زمانی هم که کتاب را منتشر کنم، با آن را تهیه نمیکنند. بنابراین برای من یکی زیاد فرقی ندارد. به نظرم ما کرونا کم نداشتیم و حالا فقط یکی به آنها اضافه شده است.
گفتوگوی شمس لنگرودی درباره قطار سفید
https://negahpub.com/shop/poetry/persian-new-poetry/%d9%82%d8%b7%d8%a7%d8%b1-%d8%b3%d9%81%db%8c%d8%af-%d8%b4%d9%85%d8%b3-%d9%84%d9%86%da%af%d8%b1%d9%88%d8%af%db%8c/