شعر زمان ما عنوانی است که زنده یاد محمد حقوقی برای کتاب هایش برگزید. حقوقی 5 کتاب در باره نیما، شاملو، اخوان ثالث، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد نوشت. کتاب هایی که در زمانه خود ارزش هایی ویژه داشت. پس از درگذشت حقوقی، فیض شریفی دانش آموخته دانشگاه تهران که اهل ذوق و دانش بود مصمم شد تا وصیت حقوقی را مبنی بر ادامه انتشار این مجموعه ارزشمند عملی کند. از این رو با رعایت همان اسلوب و شیوه نقادی کوشید تا بهترین شعر های شاعر را برگزیند و درباره شاعران امروز و شعرشان داوری کند.
به زودی از مجموعه کتاب های شعر زمان ما، کتاب هایی که فیض شریفی درباره فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی نوشته است از سوی انتشارات نگاه منتشر می شود . همین بهانه خوبی بود تا با مولف این مجموعه گفت و گوی کوتاهی انجام دهیم:
آقای شریفی در ابتدا بفرمایید علت انتخاب و بررسی زندگی و شعر مشیری و شفیعی کدکنی در مجموعه شعر زمان ما چه بود؟
– انگیزه ی انتشار این آثار را می توان از دو دیدگاه نگریست: یکی استقبال مردم شعردوست از آثار این شاعران است، دوم جایگاه آن هاست در میان بیست شاعری قرار می گیرد که در تاریخ ادبیات ایران مطرح هستند. قطعا اگر بخواهیم 20 یا 30 شاعر معاصر و تاثیرگذار را نام ببریم، فریدون مشیری و شفیعی کدکنی را نمی توان در سفر نوآوری از سنت به معاصر و نوین نادیده گرفت.
آیا شعر شفیعی کدکنی با ذهن و ضمیر زمانه پیوند دارد؟ به عبارتی تا چه مقدار شعر شفیعی شعر امروز ماست و با زمانه ما حرکت می کند؟
– شعر شفیعی آکنده از آمال و اندیشه های آرمان گرایانه و ایدئولوژیک است. اگر مبنای ما شعر معاصر از مشروطیت به این سو باشد، قطعا شعر شفیعی در دهه ی پنجاه و شصت طیف وسیعی از شاعران و شعردوستان را به سمت شعر معاصر کشانده. شما خودتان، از صاحبنظران و منتقدان این زاد و بوم اید. شاید یادتان باشد که کتاب کوچه باغ های نیشابور در سال 56 و 57 در تیراژ صدهزار تا صدوپنجاه هزار به فروش رفت. حالا اگر مقصود از معاصر بودن، این مطلب باشد که شعر امروز نمادین و ایدئولوژیک نیست، ایشان در مجموعه ی آهوی کوهی اشعاری دارند که نظر شما را تامین می کند؛ یعنی هم نگاه نو و مدرن و پویایی دارد، هم ساختار شعری نیمایی به تمام در این شعرها رعایت شده است.
به هر تقدیر در جواب قسمت دوم سوالتان که آیا همچنان ادامه دارد، بله، شعر ایشان کم رنگ شده ولی هنوز هم از آثاری است که مورد استقبال مردم قرار می گیرد، چون نسبت به این شاعر گرانقدر نوستالژی وجود دارد و از تنها بازماندگان شعر نیمایی ست.
برخی شعر شفیعی را شعری ادیبانه می دانند شما چه فکر می کنید؟
– نه، شفیعی اطلاعات عمیقی از ادبیات سنتی و نیمایی، عرب و معاصر جهان دارد، ولی او نیز چون سعدی شعرش روان و گاهی چندلایه می شود. غزلیات و قصاید غرایی دارد که تا حدودی نظر شما را تامین می کند. مثل قصیده ی خروس، که ادیبانه و فاخر است. اگر ادیبانه و فاخر سخن گفتن را عیب ایشان می دانید، به نظر من که بر او حرجی نیست.
شعر مشیری آیا ادامه همان شعر سنتی در قالب جدید شعر ی نیست مانند توللی و نادرپور؟
– به نظر من، شعر مشیری، مخصوصا در هنگام شروع تا حدودی متاثر از توللی بود، البته نه از نوع مرگ اندیشانه ی بودلری آن. او بیشتر ادامه دهنده ی شعرهای تغزلی توللی است؛ بعدا کلا خط و ربط اش را با او منقطع کرد و سازِ خود را زد. مشیری نیز نمی تواند متاثر از نادرپور باشد چون در یک افق عاطفی و فکری مشترک زندگی نمی کردند. هرچند مضامین و بن مایه های مشترکی دارند.
آیا مشیری به درک درستی از شعر نیمایی دست یافته بود؟
– نه، به نظر من او به مدرنیسم نیمایی تعلق خاطر نداشت. وقتی منوچهر آتشی به سمت نیما رفت به او گفت: ترا هم منحرف کردند. مشیری را باید شاعری نوقدمایی دانست که یک پایش در سنت است و یک پایش در شعر معاصر. او و شفیعی و تا حدودی “سایه” سردمدار این جریان بینابینی در ادبیات معاصرند.
می گویند شعر شفیعی شعری معنامحور است و زبان در مرحله ثانوی قرار دارد شما این حرف را قبول دارید؟
– بله، او شعر را “سِحرقبیله” و زبان بازی صرف نمی داند. او به پیام و مفهوم در شعر خیلی اهمیت می دهد. به جوهریت شعری هم. حالا اگر بخشی از شعرهایش شعار شده است، به خاطر آن است که صدای زمانه ی پرالتهابِ اوست. در عین حال شفیعی به بافت و ساخت در شعر خیلی اهمیت می دهد. او مفهوم بدون فرم و زبان را در درجه ی بعد قرار می دهد و به نظر من انتخاب این اشعار در شعر زمان ما تا حدود زیادی او را در این مورد تبرئه می کند.
از همراهی شما در پاسخگویی به سوالات ممنونم
من نیز سپاسگزار دوستان نگاهم.