کتاب «معنا و ماخولیا: زندگی در عصر حیرانی» نوشتۀ کریستوفر بولاس، روانکاو برجستۀ بریتانیایی و استاد پیشین ادبیات انگلیسی، اثری تأملبرانگیز است که با نگاهی روانکاوانه به بررسی تحولات اجتماعی، فرهنگی و در جوامع غربی طی دو قرن گذشته میپردازد. این کتاب تلاشی است برای ریشهیابی تغییرات عمیق «خود» انسانی و تأثیر این تغییرات بر ساختارهای اجتماعی و دموکراتیک. بولاس در این اثر، با بهرهگیری از مفاهیم روانکاوی، به تحلیل پدیدههایی چون ماخولیا، روانهراسی (psychophobia) و گرایشهای سیاسی پوپولیستی چون پیروزی دونالد ترامپ در آمریکا و رأی به برگزیت در بریتانیا میپردازد.
کتاب «معنا و ماخولیا» در ۱۵ فصل کوتاه و فشرده، سفری تاریخی و روانشناختی را از انقلاب صنعتی تا دوران معاصر ترسیم میکند. بولاس استدلال میکند که در دو قرن گذشته، تغییرات عمیقی در «چارچوبهای ذهنی» (frames of mind) و نیروهای روانی جوامع رخ داده که او از آن بهعنوان «تغییر اقلیمی فکری» (intellectual climate change) یاد میکند. این تغییرات، بهویژه در دهههای اخیر، به بازتعریف مفهوم «خود» منجر شدهاند. به باور بولاس، تأکید فزاینده بر ارتباطات لحظهای و سطحی در عصر دیجیتال، جای تأمل و دروننگری را گرفته و به ظهور پدیدهای به نام «روانهراسی» انجامیده است؛ نوعی ترس از ذهن و رد روانشناسی عمیق که راه را برای راهحلهای مبتنی بر نفرت، مانند پوپولیسم سیاسی، هموار کرده است.بولاس تاریخ را از دریچۀ روانکاوانه بازخوانی میکند. او از جنگ جهانی اول بهمثابۀ نقطۀ عطفی یاد میکند که ماخولیای جمعی، سوگ ناپردازششده و خشم را در پی داشت. این ماخولیا، بهتدریج با ظهور فرهنگ مصرفگرایی، «کوتهبینی فایدهگرایانه» (myopic utilitarianism) و آمنزیای اجتماعی (social amnesia) شدت یافت. او معتقد است که در قرن بیستویکم، زندگی از معنا تهی شده و بسیاری از افراد به فعالیتهایی مانند مصرف مواد مخدر، الکل، یا رژیمهای تناسباندام روی آوردهاند تا از درد روانی فرار کنند. این روند، به گفتۀ بولاس، تهدیدی برای دموکراسی است، زیرا فقدان دروننگری و معناگرایی، افراد را بهسوی راهحلهای سادهانگارانه و نفرتمحور سوق میدهد.
یکی از مفاهیم کلیدی کتاب، ایدۀ «روانهراسی» است که بولاس آن را بهمثابۀ ترس از کندوکاو در عمق ذهن و رد روانشناسی عمیق معرفی میکند. او این پدیده را با ظهور پوپولیسم و قطببندی سیاسی در غرب مرتبط میداند. مثلاً او پیروزی ترامپ و برگزیت را نتیجۀ این روانهراسی میبیند، جایی که افراد بهجای تأمل در پیچیدگیهای مسائل، به شعارهای ساده و احساسات خشمآلود روی میآورند. این تحلیل بهویژه در بحثهای مربوط به تأثیر فناوری و فرهنگ دیجیتال بر روان انسان برجسته است. بولاس معتقد است که تأکید بر ارتباطات لحظهای در عصر دیجیتال، توانایی انسان برای تأمل عمیق و خودشناسی را کاهش داده و به جای آن، نوعی «خود انتقالپذیر» (transmissive self) ایجاد کرده که در آن افراد هویت خود را از طریق تعاملات سطحی و سریع تعریف میکنند. این موضوع به نوبۀ خود به از دست رفتن حس معنا و افزایش حس ماخولیا منجر شده است.از دیگر مضامین مهم کتاب، مفهوم «دموکراسی به مثابۀ گفتوگوی روانکاوانه» است. بولاس با ارجاع به ایدههای جان استوارت میل، دموکراسی را به گفتوگوی دوجانبهای تشبیه میکند که در آن افراد از طریق تأمل و تبادل نظر به درک بهتری از خود و دیگران میرسند. او پیشنهاد میکند که برای مقابله با تهدیدات علیه دموکراسی، باید بینش روانکاوانه را در تحلیل فرهنگ و جامعه به کار ببریم. این دیدگاه، اگرچه جسورانه و نوآورانه است، اما گاهی به دلیل کلیگویی بیش از حد، از عمق تحلیلی لازم برخوردار نیست.
«معنا و ماخولیا» زمانی منتشر شد که جهان با چالشهای سیاسی و اجتماعی بیسابقهای، از جمله ظهور پوپولیسم و قطببندیهای فرهنگی روبهرو بود. بولاس با بهرهگیری از دیدگاه روانکاوانه، تصویری تأملبرانگیز از چگونگی تأثیر تغییرات فرهنگی و فناوری بر هویت و دموکراسی ارائه میدهد. این کتاب با ارائۀ تحلیلی روانکاوانه از این پدیدهها، به گفتمان معاصر دربارۀ بحران دموکراسی و هویت انسانی کمک شایانی میکند و با دعوت خوانندگان به تأمل دربارۀ تأثیرات عمیق روانهراسی و فقدان معنا در زندگی مدرن، آنها را به جستوجوی راههایی برای بازسازی گفتوگوی دموکراتیک و دروننگری سوق میدهد.
کتاب «معنا و ماخولیا» نوشتۀ کریستوفر بولاس ترجمۀ مهدی اسفندیاری