«انسان، موجود ناشناخته» کتابی پیشگامانه نوشتهی الکسیس کارل، جراح و زیستشناس فرانسوی است که بیشتر دوران حرفهای علمی خود را در ایالات متحده گذراند و در سال ۱۹۱۲ جایزهی نوبل فیزیولوژی یا پزشکی را دریافت کرد. او در این کتاب به کاوش در رازها و پیچیدگیهای ماهیت انسان میپردازد. کارل با تلفیق کاوشهای علمی و تاملات فلسفی، خواننده را به بازنگری در درک خویش از انسانیت فرامیخواند. این کتاب به مسائل دنیای مدرن و مسیرهای احتمالی برای داشتن زندگی بهتر برای انسانها میپردازد. این اثر بهویژه به خاطر طرفداریاش از اصلاح نژاد و اتانازی مشهور شده است.
این کتاب از مشاهدات کارل دربارهی تضاد آشکار بین پیشرفتهای سریع در علوم مرتبط با ماده و شکافهای پایدار در دانش ما دربارهی حیات سرچشمه میگیرد. او استدلال میکند که علم معاصر، با روشهای تفکیکشدهی خود، اغلب در درک کامل معمای ماهیت انسان ناتوان است.
کارل در سراسر کتاب، لایههای مختلف وجود انسان – از زیستی و روانی تا شهودی و معنوی – را با دقت تجزیه و تحلیل میکند و بر بافت درهمتنیدهی ذهن، بدن و روح تأکید میورزد. او تصویری گویا از پتانسیل انسانی ترسیم میکند و نسلهای آینده را به کندوکاو عمیقتر در این تار و پود پیچیده فرامیخواند.
کارل طرفدار رویکردی میانرشتهای برای سلامتی و تندرستی است و بر لزوم ادغام بینشهای حکمت باستانی و علم مدرن با یکدیگر تأکید دارد. او نظامی آموزشی را در نظر دارد که در کنار انتقال دانش، شهود، حس اخلاقی و هوش هیجانی را نیز پرورش دهد.
در نهایت «انسان، موجود ناشناخته» به مثابه تشویقی برای اتخاذ رویکردی چندرشتهای جهت کشف همۀ جنبههای پتانسیل انسانی عمل میکند. کارل با کنار هم قرار دادن رشتههای زیستشناسی، روانشناسی، معنویت و تفکر منطقی، آرزوی دستیابی به درکی غنیتر و کاملتر از خودمان و دنیایی که در آن سکونت داریم را در سر میپروراند.