وبلاگ

معرفی کتاب «برهنه میان گرگ‌ها»

برهنه میان گرگ‌ها (به آلمانی: Nackt unter Wölfen) رمانی از نویسنده آلمان شرقی برونو آپیتز است که برای اولین بار در سال 1958 منتشر شد، پس از جنگ جهانی دوم به یک اثر کلاسیک ضد فاشیست تبدیل شد و در قفسه کتاب‌های نسل‌های متوالی کتاب‌خوان‌ها جای گرفت. این رمان که تا حدی بر اساس هشت سال حبس نویسنده در بوخنوالد است، داستان زندانیانی از اردوگاه کار اجباری بوخنوالد را روایت می‌کند که جان خود را برای مخفی کردن یک پسر بچه لهستانی-یهودی به خطر می‌اندازند و با پنهان کردنش در یک چمدان جان او را از مرگی حتمی توسط نیروهای اس‌اس نجات می‌دهند.

بعدها مشخص شد که هویت شخصیت واقعی «کودک بوخنوالد» که در این رمان با نام «استفان سیلیاک» شناخته می‌شود، «استفان یرژی تسوایگ» است، پسری لهستانی که در محله یهودی‌نشین کراکوف به دنیا آمده و همراه پدرش زاخاریاس به بوخنوالد آمده بود و مادر و خواهرش هر دو در آشویتس به قتل رسیده بودند.

با این حال، اطلاعات جدیدتر نشان داد که – برخلاف روایت کتاب – تسوایگ در معامله‌ای که کمونیست‌های منجی او با دکتری نازی انجام داده‌اند، با یک پسر 16 ساله رُمی به نام ویلی بلوم “معاوضه” شده است که به جای او به کام مرگ فرستاده شده است. کشفی که منجر به حذف پلاک یادبود نجات تسوایگ توسط بنیاد بوخنوالد شد. موضوعی که در اوایل دهه 2000، تسوایگ را که در آن زمان فیلمبرداری بازنشسته بود درگیر دعوایی حقوقی با فولخارد نیگه، مدیر وقت بنیاد یادبود بوخنوالد می‌کند. نیگه در آن دادگاه با اشاره به قصه نجات تسوایگ گفت: “این افسانه باید پایان پذیرد”. تسوایگ به قاضی گفت: “من یک افسانه نیستم”، و گفت که پس از برداشتن پلاکی که به نجات او اشاره داشت احساس می‌کند که مورد هتک حرمت قرار گرفته است. تسوایگ گفت: “وقتی نامی از یادبودی حذف ‌شود، آن فرد و سرنوشتش نیز از تاریخ حذف می‌شوند. اگر می‌خواهید برای هر یک از کودکان بوخنوالد پلاکی نصب کنید، اما روی نام هیچ یک خط نکشید”

پرونده دادگاه منجر به سازش شد. تسوایگ موافقت کرد که شکایت خود را پس بگیرد و بنیاد نیز موافقت کرد که استفاده از عبارت “معاوضه قربانی” را در خصوص  تسوایگ متوقف کند.

کسانی که تسوایگ را از نزدیک می‌شناختند گفتند که او هرگز از آسیب‌های سال های اولیه خود بهبود نیافت. بیل نیون، استاد تاریخ معاصر آلمان در دانشگاه ناتینگهام ترنت و نویسنده کتاب «کودک بوخنوالد» گفت: «او [تسوایگ] احساس می‌کند شخصاً مورد حمله قرار گرفته است، گویی مستقیماً در مرگ پسر دیگر نقش داشته است. در تمام عمرت باور داشتی که نجات یافته‌ای، اما بعد معلوم می‌شود که زنده مانده‌ای چون شخص دیگری جا تو مرده است؛ بار گناه این غیرقابل تصور است. او بدون شک از گناه نجات‌یافتن رنج می‌برد.”

برهنه میان گر‌گ‌ها

نوشتن دیدگاه