این کتاب ترجمۀ فارسی بخشی از کتاب « داستایوفسکی، تولستوی و نیچه » نوشتۀ لف شستوف است که پیشتر بخش اول آن تحت عنوان «خیر در آموزۀ تالستوی و نیچه» با ترجمه سیاوش فراهانی توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
مقاله « داستایوفسکی و نیچه: فلسفه تراژدی»** نوشته لف شستوف با تحلیل آثار داستایوفسکی و نیچه با رویکردی فلسفی و انتقادی، به بررسی نحوه برخورد این دو اندیشمند با مفهوم تراژدی و رنج انسانی میپردازد. شستوف که خود یک فیلسوف برجسته اگزیستانسیال (وجودگرا) و از منتقدان اصلی سنتهای خردگرایی و ایدهآلیسم در فلسفه است، تلاش میکند تا از خلال این بررسی، نقدی بر عقلانیت مدرن ارائه دهد و نشان دهد که چگونه رنج و تراژدی میتوانند انسان را به سوی حقیقتی فراعقلانی هدایت کنند.
روش شستوف در این مقاله مقایسهای تطبیقی میان دو فیلسوف است و به این واسطه تقابل میان دیدگاههای داستایوفسکی و نیچه را برجسته میکند. شستوف ابتدا به تحلیل عمق نگرش داستایوفسکی به زندگی و تراژدی میپردازد. او نشان میدهد که چگونه داستایوفسکی با تجربه رنج و مصیبت، به درکی عمیق از ماهیت وجود و حقیقت میرسد. در آثار داستایوفسکی ، به ویژه در رمانهایی چون «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف»، رنج و گناه به عنوان مسیری به سوی رستگاری و شناخت حقیقت مطرح میشوند. داستایوفسکی باور دارد که رنج نیرویی است که انسان را به بخشهای عمیق و ناشناخته وجود خود میبرد و او را با ابعاد معنوی و الهی زندگی روبرو میکند.
در مقابل شستوف به تفسیر نیچه از تراژدی میپردازد و نشان میدهد که چگونه نیچه با نگرش به تراژدی به عنوان تجلی نیروی حیاتی و اراده به قدرت، نوعی تجلیل از زندگی را ارائه میدهد. نیچه در اثر خود، «تولد تراژدی»، بیان میکند که تراژدی نه صرفاً بازتابی از ناامیدی و شکست، بلکه تجلی عظمت و شکوه انسانی است. او بر این باور است که انسان با پذیرفتن و حتی استقبال از چالشها و مصیبتهای زندگی، به نیرویی خلاق و آفریننده تبدیل میشود. در واقع نیچه تراژدی را به عنوان نمادی از اراده به زندگی و قدرت تعبیر میکند.
شستوف در آخر این دو نگرش را به شیوهای پیچیده و فلسفی مقایسه میکند و به این نتیجه میرسد که هر دو فیلسوف به نوعی رنج و تراژدی را به عنوان بخشی اساسی از تجربه انسانی تلقی میکنند، اما با نتایجی متفاوت. داستایوفسکی در نهایت به نوعی رستگاری معنوی دست مییابد، در حالی که نیچه به نوعی تجلیل از زندگی و قدرت میرسد. شستوف با این تحلیلها، به نقد راسیونالیسم و عقلانیت خشک میپردازد و بر این نکته تأکید میکند که حقیقت نهایی، فراتر از دسترسی عقل و منطق است و تنها از طریق تجربههای عمیق و تراژیک زندگی میتوان به آن دست یافت.
این مقاله به دلیل کاوش فلسفی و تحلیلهای تطبیقی شستوف اثری است که برای علاقهمندان به فلسفه، ادبیات و نقد فرهنگی بسیار ارزشمند است و تصویری عمیقتر و جامعتر از مفهوم تراژدی و رنج در اندیشه دو تن از بزرگترین متفکران قرن نوزدهم ارائه میدهد.