وبلاگ

«شیطان، همیشه»؛ در جستجوی انسان

رویا رمضانی در ستون دیدگاه صفحه کتاب روزنامه آرمان ملی روز سه شنبه 29 بهمن ماه، یادداشتی در معرفی کتاب « شیطان همیشه » از رونالد دی پولاک نوشته است که در ادامه می خوانید:

«شیطان، همیشه»؛ در جستجوی انسان

از اولین جملات رمان «شیطان، همیشه» مشخص است که خون جاری خواهد شد. به نظر می رسد اوهایو که جغرافیای کتاب است و زادگاه نویسنده آن دونالدری پولاک، یک انبارطول و دراز سیاه و جهنمی در زمین است و داستان هایی که از آن بیرون می زند فهرستی از شرارتهاهستند که به طرزی خلاقانه بازگو می شوند.

داستان با بازگشت سربازی به نام ویلارد راسل از جنگ دوم جهانی آغاز می شود، جایی که او یک سرباز دیگر را دیده که زنده زنده مصلوب شده. او این منظره را به خانه می آورد و در آینده نیز به پسرش منتقل می کند و به این ترتیب خاندان راسل از هرطرف با کابوسی کنار هم قرار می گیرند که ویلارد در جنگ تجربه کرده است.

دیدگاه مسیح مصلوب و این مفهوم که رستگاری فقط از طریق عذاب قابل دسترسی است، در بیشتر شخصیتهای پولاک نمود دارد. در هر اتاق خانه ویلاردصلیب دیده می شود و وقتی همسرش به سرطان مبتلا می شود، او صلیبهای بیشتری در زمین پشت خانه اش علم می کند و حیوانات و در نهایت یک انسان راهم قربانی می کند و منجلابی از خون پشت خانه اش می سازد. از دیگر شخصیت های کتاب، یک قاتل سریالی است که به همراه همسرش برای ساخت مجموعه عکسهای شکنجه، به مسافرت های جاده ای می پردازد و یک کشیش متجاوز که حسابی معتقد است که اگر در آخرین لحظات قبل از مرگش توبه کند، به بهشت خواهد رفت.

نثر پولاک به شدت زیبا و بسیار پخته است. صحنه هایی که می سازد به راحتی می تواند خواننده را مات و مبهوت کند. یکی از شخصیتها در اتاق یک هتل: «با خودش گفت یعنی من روی آرامش می بینم؟.. هر از چند وقت یکی از اتاق کناری سرفه می کرد و این او را یاد آن زن می انداخت که در خونش دست و پا می زد و سرفه می کرد. تا صبح به آن زن فکر کرد.»

هرگاه در کتاب سوسویی از نور ظاهر می شود، پولاک آن را با هدفی شوم بیرون می کشد. اکثر هیولاهای کتاب در قبال عمل خوداصلاعذاب وجدان یا پشیمانی حس نمی کنند، و ماهم به سادگی چشم میدوزیم به عکس گرفتن های وحشتناک قاتلان سریالی پولاک از قربانیانشان؛ چون خیلی دیر شده که بتوان هیچ یک از این شخصیت ها را نجات داد. این یک کابوس است.

سرانجام، آروین فرزند ویلارد که مرکز آرامش پنهانی حوادث درهم تنیده کتاب است به ما نشان میدهد که می توان با تمام این شواهد مخالف، به رستگاری رسید. با این حال، گاه از خود می پرسیم انگیزه پولاک از این همه رنج و آزار که خلاقانه درهم تنیده، چیست؟ گاه انگار حرف درست همان است که از دهان معاون کلانتر شیاد کتاب برمی آید: «بعضی آدم ها به دنیا آمده بودند که فقط بروند زیرخاک.» پولاک می داند چگونه خوانندگان را وسط صحنه بیندازد و چه موقع آنهارا نفس نفس زنان از صحنه بیرون بکشد. آنطور که یکی از شخصیت های کتاب می گوید:

«خیلی سخته خوب زندگی کنی، انگار شیطان اصلا دست از کار نمی کشه.»

 

 

موسسه انتشارات نگاه

« شیطان همیشه »  « شیطان همیشه »  « شیطان همیشه »

موسسه انتشارات نگاه

 

 

https://negahpub.com/shop/fictions/foreign-fictions/%d8%b4%db%8c%d8%b7%d8%a7%d9%86_%d9%87%d9%85%db%8c%d8%b4%d9%87_%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86_%d8%a2%d9%85%d8%b1%db%8c%da%a9%d8%a7%db%8c%db%8c/

 

نوشتن دیدگاه