نگاه: چاپ سیزدهم مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج با گردآوری و تدوین سیروس طاهباز از سوی انتشارات نگاه منتشر شد.
طاهباز در یادداشت ابتدایی این مجموعه چنین آورده:
این كتاب مجموعهى كامل اشعار فارسى نیمایوشیج است، كه به یارى خداوند بزرگ در طول سالیان متمادى به گردآورى، نسخهبردارى، تدوین و آماده كردنشان براى چاپ توفیق یافتم. شعرهاى فارسى به پیشنهاد روانشاد عالیه خانم جهانگیر (یوشیج) و زندهیاد جلال آلاحمد و موافقت استاد بزرگ محمدمعین، وصىّ نیما، و لطف آقاى شراگیم یوشیج، به تدریج از سال 1340 به بعد تفكیك، نسخهبردارى و تدوین كردم و بخشى از آنها را در طول این سالیان در مجموعههاى جداگانه به این شرح منتشر كردم:
ماخاولا (29 شعر، انتشارات دنیا، چاپ اول 1344)، شعر من (21 شعر، انتشارات جوانه، 1345)، ناقوس (12 شعر، انتشارات مروارید، 1345)، شهر شب و شهر صبح (11 شعر، انتشارات مروارید، 1346)، قلمانداز (21 شعر، انتشارات دنیا، 1349)، فریادهاى دیگر و عنكبوت رنگ (14 شعر، انتشارات جوانه، 1350)، آب در خوابگه مورچگان (540 رباعى، انتشارات امیركبیر، 1351)، مانلى و خانهى سریویلى (دو منظومه، انتشارات امیركبیر، 1352)، حكایت و خانوادهى سرباز (انتشارات امیركبیر، 1353)، و افسانه (با نقاشىهاى بهمن دادخواه، كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان، 1357).
در سال 1364 به نشر مجموعهى نسبتآ كاملى از شعرهاى فارسى نیمایوشیج توفیق یافتم كه با نام «مجموعهى آثار نیمایوشیج، دفتر اول، شعر»
در 722 صفحه توسط «نشر ناشر» به چاپ رسید. با آنكه خوشحال بودم پس از گذشت 24 سال از آغاز كار، سرانجام شعرهاى كسى كه شعر امروز ایران با نام او آغاز مىشود پس از گذشت 26 سال از خاموشى او، یكجا، توسط من به چاپ مىرسد اما عمیقآ متأسف بودم كه به دلیل شتاب ناشر، غلطهاى چاپى بسیارى در آن راه یافته بود و افتادگىهایى داشت كه درك درست شعر را براى جوانان و ناآشنایان به شعر نیما ناممكن مىساخت، حتى نیمى از شعر «قو» در ص 130 و نیم دیگر آن در ص 126 به چاپ رسیده بود و پایانش در ص 131!
اما چاپ «مجموعهى آثار نیمایوشیج، دفتر اول، شعر» با همه كاستىها و غلطهایش، علاوه بر استقبال شعردوستان، مقبول اهل نظر هم افتاد. نخست از رهرو صدیق طریقت نیمایى شادروان مهدى اخوان ثالث (م. امید) یاد مىكنم كه در این مورد، این بنده را مشمول عنایات خاصهى خویش كرد. تذكارى هم فرمود كه مىتوانستم بعضى شعرها، از جمله پنج غزل، را اصلا نیاورم كه چون عرض كردم: بنابراین داشتم كه هرچه را از آن یكتامردِ عرصهى شعر و هنر مىتوانم خواند، بیاورم؛ موافقت و تحسین فرمودند و شعر كوتاهى از نیما را با عنوان «عقوبت» كه در آن كتاب نیامده بود، مرحمت فرمودند كه به این چاپ افزوده شد. با وجود این در امتثال امر آن شاعر بىمانند در این چاپ آن پنج غزل و بعضى قطعات دیگر را به بخش پایانى كتاب منتقل كردم.
مایهى دلگرمى دیگر نامهى محبتآمیز دكتر حسن هنرمندى از پاریس بود كه راهنمایىهایى هم دربر داشت، از جمله اشاره به یك نامهى منظومِ در گوشهاى چاپ شده كه آن را هم در این چاپ آوردم.
آقاى هوشنگ گلشیرى هم مقالهاى در مجلهى «مفید» دربارهى این كتاب نوشتند كه براى رفع پارهاى از اشكالات احتمالى وزنى مىباید به آقاى مهدى اخوان ثالث مراجعه مىكرده باشم. در پاسخ به این اشكال ایشان باید با اكراه ذكر كنم كه در طول آن بیست و چهار سالى كه بر سر این كار گذاشتم همواره وصیتنامهى آن بزرگوار را كه در این كتاب هم آمده است پیشرو داشتهام و به آن عمل كردهام و ترجیح دادهام واژه یا واژههایى را نیابم و یا درست نخوانم اما مطابق با دستور صریح آن وصیت پرمعنا عمل كنم.