وبلاگ

عصری به نام احمد شاملو

جمعه 21 آذرماه، مصادف است با سالروز میلاد یکی از اعجوبه ها و نوابغ تاریخ ادبیات فارسی، یعنی زنده‌یاد احمد شاملو؛ بزرگمردی که به راستی توانست رمز جاودانگی را دریابد و برای همیشه در یاد و خاطر مردم زنده بماند. چندی قبل، داشتم به اتفاق تکه‌ای از مستندی قدیمی از زندگی احمد شاملو را مرور می کردم؛ آنجا که محمود دولت آبادی از او می‌خواهد تا کمی راجع به مفهوم زندگی و مرگ توضیح بدهد. شاملو در پاسخ می گوید تولد یک اتفاق است و مرگ، یک واقعیت. بعد هم توضیح می‌دهد که تعریف مرگ، بر تعریف زندگی می‌چربد و تاثیرگذاری بیشتر دارد اما ما باید این تعریف تلخِ واقعی را کنار بزنیم و بر حقیقتِ مرگ غالب شویم. بله، اینگونه است که احمد شاملو، راه جاودانگی می‌پیماید و هم در تاریخ و هم در یاد و خاطر نسل های نسل بعد هم باقی می ماند؛ فراموش نشده و نو به نو درحال تولد است! احمد شاملو متخلص به الف. بامداد، شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم و فرهنگ‌نویس متولد 21 آذرماه سال 1304 است. پدرش افسر ارتش بود، به همین خاطر خانواده‌ پیوسته به شهرهای مختلف اعزام می‌شدند و هرگز برای مدتی طولانی در جایی ساکن نبودند، در نتیجه شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت. شاملو چندین مجموعه شعر منتشر کرد که همواره مورد اقبال مخاطبان قرار داشت. که می‌توان به آثاری همچون «هوای تازه»، «باغ آینه»، «آیدا در آینه»، «لحظه‌ها و همیشه»، «مدایح بی‌صله»، «در آستانه»، «حدیث بی‌قرار ماهان» و «ترانه‌های کوچک غربت» اشاره کرد. او همچنین آثار متعددی در حوزه ترجمه ارائه داده است که «مسافر کوچولو»، برخی از سروده‌های «فدریکو گارسیا لورکا»، «لنگستون هیوز» و «مارگوت بیکل» و کتاب «درها و دیوار بزرگ چین» از جمله آن هستند. وی در حوزه مطبوعات و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت داشت و سردبیری هفته‌نامه‌های فردوسی، کتاب هفته، خوشه و کتاب جمعه را برعهده داشت. احمد شاملو پس از سال‌ها تحمل بیماری، در 2 مردادماه سال 1379 در خانه خود در دهکده فردیس شهر کرج درگذشت. پیکر او در روز پنجشنبه، 6 مرداد از مقابل بیمارستان ایرانمهر و با حضور ده‌ها هزار از علاقه‌مندانش تشییع و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

رضا براهنی؛ روزنامه‌نگار حقوق انسانی در کنار اسامی بزرگانی از وادی ادبیات در عصر ما، از هر منظر و دریچه ای که وارد شوی، نمی توان رضا براهنی را نادیده گرفت؛ نابغه دیگری که علاوه بر فعالیت در حوزه های ادبی، جایگاه رفیعی در وادی نقد ادبی دارد و از این حیث، درس آموز بسیاری از منتقدان ادبی نیز بوده است. براهنی؛ نویسنده، شاعر، منتقد ادبی و رئیس سابق انجمن قلم کانادا، متولد 21 آذرماه سال 1314 در تبریز است. وی که از سنین کودکی و نوجوانی در کنار تدریس کار می‌کرد، در 22 سالگی از دانشگاه تبریز با مدرک لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی فارغ‌التحصیل شد. این نویسنده در ادامه به ترکیه مهاجرت کرد و پس از اخذ مدرک دکتری در رشته تحصیلی‌اش به ایران بازگشت و مشغول تدریس در دانشگاه شد. براهنی در سال 1356 جایزه بهترین روزنامه‌نگار حقوق انسانی را دریافت کرد. کتاب‌های «آهوان باغ»، «جنگل و شهر»، «شبی از نیمروز»، «مصیبتی زیر آفتاب»، «گل بر گستره ماه»، «نقاب‌ها و بندها»، «غم‌های بزرگ»، «بیا کنار پنجره»، «خطاب به پروانه‌ها و «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» و «اسماعیل» در حوزه شعر و کتاب‌های «آواز کشتگان»، «رازهای سرزمین من»، «آزاده خانم و نویسنده‌اش»، «الیاس در نیویورک»، «روزگار دوزخی آقای ایاز»، «چاه به چاه» و «بعد از عروسی چه گذشت؟» در حوزه رمان از آثار این نویسنده به شمار می‌آیند. وی آثاری در حوزه نقد ادبی منتشر کرده است که کتاب‌های «طلا در مس»، «قصه‌نویسی»، «کیمیا و خاک»، «تاریخ مذکر» و «گزارش بی نسل بی سن فردا» از جمله آن هستند. وی همچنین صرفا برای امرار معاش فعالیت‌هایی در حوزه سینما داشت که می‌توان به نگارش فیلمنامه‌های «بن بست»، «فرار از حقیقت» و «میراث» اشاره کرد. براهنی در طول سال‌های گذشته نویسندگان نام‌آور بسیاری را در کارگاه‌های نقد، شعر و قصه‌نویسی‌اش تربیت کرده است که می‌توان به افرادی همچون شیوا ارسطویی، شمس آقاجانی، فرخنده حاجیزاده، رزا جمالی، هوشیار انصاری‌فر، روزبه حسینی، عباس حبیبی بدرآبادی، مهسا محبعلی، سیدعلیرضا میرعلینقی، ناهید توسلی، ایرنا محی‌‌الدین بناب، رویا تفتی، احمد نادعلی، رضا شمسی، علی ربیعی وزیری و پیمان سلطانی اشاره کرد. وی پیش‌تر تمامی شعرهایش را در استودیو خواند تا در نهایت برای اخذ مجوز انتشار راهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شود و آثارش با صدای خودش در اختیار دوستدارانش قرار گیرد.

نوشتن دیدگاه