مجموعه داستان ها و یادنوشت ها
وقتی زنم رفت و خبر داد که به تنکابن نزد مادرش رفته و ديگر برنمی گردد، مأيوس و درمانده، دو روز خود را در خانه محبوس کردم و با چند استکان چای و چند دانه بيسکويت سروته گرسنگی را به هم رساندم.
در آغاز مجموعه داستان ها و یادنوشت ها می خوانیم
فهرست
كتاب اول. آن مرد، مرد همراهم
يادداشت 13
به ياد منوچهر كوشيار 15
- سالار قصهى من 17
- افتاده بود مرد 41
كتاب دوم. با قلب خود چه خريدم؟
- از روز و روزگارم 73
- نقلى بگوى 81
عشق را مىكشتند 81
حملهمان از باد 86
جهان و كار جهان 95
عروسك كهنهيى 106
بذلِ مدّت 111
سيب سرخى كه لك برداشت 132
فنجان چهل سال پيش 140
در هنگامهى خروسخوان 148
جنّتالملوك 157
در حلقهى كيميا و زنجير 175
- نقشى بساز 186
حقيقت من و بىبى 186
اى رنگها! به شما محتاجم 194
پرىزاد من و ترنج چوبينش 198
از غروب تا غروب 203
آنسوى كتيبه 216
هياهوى بسيار بر سر هيچ 226
كتاب سوم. كليد و خنجر
- حسب حال 237
جنينى كه من بودم 237
- قصّهها و غصّهها 253
اكرم كوتوله 253
اصل ژاپنى 263
مريخ 268
سنگ را آرامتر بگذاريد… 270
زنى سبكتر از هوا 280
طوطى 289
يك دل نه، صد دل… 298
- شو بارِ سفر بند كه 303
خانه خالىست… 303
- يادگزارهها 307
براى چه مىنويسم؟ 307
زن، شگفتىى عظيم خلقت 309
گلها همه سرخاند 311
پويش و رويش 314
كتاب چهارم. يادها و فريادها
- از كودكى تا… 319
تا آن سوى ديار… 331
مبادا جنگ! 335
دلى به وسعت دريا 339
ياد پدر 343
از دروغ تا شعر! 349
عصر پنجشنبه و ياد ايّام 352
بزغالهى سياه من 354
جايزه 361
مادر سيّد كلو وابيده! 364
دوباره مىسازيمش 371
چرا دست روى دست گذاشتهايم؟ 373
سخنرانى در دانشگاه استنفورد 377
بيضايى در مُلتقاى نور و كلام 385
شهسوارى بود آن بازىساز 388
ايستادن در خاموشى 391
شعر ايرانى 393
بيان عشق 395
اى بسا آرزو كه… 400
و چگونه پديد آمد… 405
گپ و گفتى دوستانه با فرزند 408
در هنگامهى ناچارى و درماندگى 411
پيامى براى سمينار ايرانيان مقيم اروپا 413
كتاب پنجم. فرافكنىها
بحثى دربارهى اين كتاب 417
رستاخيز غزل 424
دربارهى اوزان غزلهاى اين كتاب 426
با شعر و زيستن 430
مكن به نامه سياهى ملامت من مست! 440
خزينهدارىى ميراثخوارگان 445
تا دامنهى عمر 478
يك دريچه آزادى 487
تكاپويى بر كرانهى راه 489
كتاب ششم. گزينهيى از بازماندهها
نامهيى به منصور اوجى 497
شِكوِهوارهيى از احوال خود و كشور 501
يك خاطره از سلمانشهر 505
از من همين فرياد برمىآيد و بس! 508
ياران پُرمهر 510
ستاره خانم عزيز 512
دست من است كه فراز آوردهام 513
تاج و تاراج 514
باز هم… 516
بگو كه خواهى ايستاد 517
بَختكِ سياه 518
دوستِ عزيز از مرگِ آتشى مىپرسى 520
بحثى كه تمام نمىشود… 521
دفاعى نهچندان لازم 524
با ياد پروين 529
برو بهسلامت! 534
شعر زن و مرد 541
چنين است و نه جز اين! 543
چند رؤيا و چند بيدارى 545
نگاهى به چند شعر 551
در همين هشتمين دههى عمر 559
در ملتقاى حسّ و كلام 565
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.