گزیده ای از شوهر آهو خانم نوشتۀ علی محمد افغانی
در زندگی لحظاتی پیش می آید که انسان نه کسی را دوست دارد و نه دلش می خواهد کسی او را دوست داشته باشد.از همه چیز و همه کس حتی از وجود خود بیزار است؛مثل اینکه تمام نیروها و رشته های زندگی را از او بریده اند.
در آغاز کتاب شوهر آهو خانم می خوانیم
سخن ناشر
توضيحى پيرامون تجديد چاپ كتاب
كتاب «شوهر آهوخانم» نوشته على محمد افغانى، نخستين بار در مهر ماه سال 1340 با سرمايه خود مؤلف انتشار يافت، و در اندك زمانى به حجم قطور ـ نزديك به 900 صفحه ـ و گستردگى موضوع، و توانايى نويسنده در طرح خُلق و خوى عامه مردم، به عنوان يك رمان اجتماعى و اثر بزرگ هنرى شهرت خاصى پيدا كرد، چنانكه در فاصله يكسال بهچاپ دوم رسيد.
منتقدين وقت با نوعى مساهله بزرگوارانه در ارزيابى قالب و محتواى اين اثر، به ستايش گزافگونه از آن پرداختند دكتر سيروس پرهام در مجله راهنماى كتاب نوشت :
«بىهيچ گمان بزرگترين رمان زبان فارسى به وجود آمده (با قيد احتياط)… شوهر آهوخانم آئينه تمامنماى اجتماع ما و به حقيقت دايرةالمعارف عظيمى است از زندگى دورانى كه به شتاب سپرى مىشود. هنر اصلى نويسنده در نحوه نگارش داستان و حتى در تعبيرات بكر و بىشمار و توصيفهاى گوياى او نيست؛ هنر بزرگ وى اين است كه با آفريدن دهها انسان حقيقى و به جنبش در آوردن صدها حادثه واقعى، از يك دوران خاص اجتماعى پرده برگرفته و سير واقعى آن را با همه زيروبمها و سايهروشنهايش پديدار گرديده است.
ماجراهاى اين كتاب سرگذشت يك يا چند تن و حوادث آن، وقايع روزانه يك يا چند شهر نيست، بلكه تمامى روزگار ما و ماجراهاى زمانه همچون شط پهناورى در آن جارى است، و اهميت اين رمان در همين است، در اين كه همچون آئينه چهار بعدى عظيمى خصوصيات برجسته روزگار ما را منعكس ساخته است.»[1]
همچنين نجف دريابندرى در مجله سخن چنين اظهار نظر كرده بود :
نويسنده در اين داستان از زندگى مردم عادى اجتماع ما تراژدى عميقى پديد آورده، و صحنههايى پرداخته است كه انسان را به ياد صحنههاى آثار بالزاك و تولستوی مىاندازد ـ و اين نخستين بار است كه يك كتاب فارسى به من جرأت چنين قياسى را مىدهد.
علىمحمد افغانى در شوهر آهوخانم نشان مىدهد كه نويسندهاى است تيزبين كه حركات زن و مرد و كودك و حتى سگ و گربه را به خوبى مىبيند. از اختلافات آسيابان و نانوا تا دعوى دو هوو و كتككارى زن و شوهر، همه را مىتواند چنان توصيف كند، كه خواننده صحنه را پيش چشم خود مجسم ببيند، از اسرار زنان و عوالم كودكان خبر دارد. در هر گوشه از زندگى مىتواند زيبايى را ببيند و آن را با قدرت تمام ستايش كند، آدمهاى او آدمهاى واقعى هستند كه در هر كجاى داستان پيدا شوند و گوشهاى از شخصيت آنها باز نموده شود. اين گوشه با گوشههاى ديگر كه در جاهاى ديگرى ديدهايم، چنان جفت مىشود كه از مجموع آنها آدم كامل و صحيح پديد مىآيد.[2]
دكتر محمدعلى اسلامى ندوشن در مجله يغما ضمن مقالهاى در ارزيابى ستايشآميز از كتاب «شوهر آهوخانم» مطلب را بدينگونه طرح كرده است :
«… پس از خواندن كتاب «شوهر آهوخانم» من چون كسى هستم كه خواب شگفتآور خوشى ديده است، و نمىتواند از تعريف آن براى ديگران چشم بپوشد. اين اثر درست زمانى فرارسيده كه هيچكس انتظارش را نداشته است… و اكنون اگر بخواهيم بزرگترين داستانپرداز زبان فارسى را نام ببريم بىگفتگو جز «على محمد افغانى» كس ديگرى نمىتواند بود… از همان صفحه اول كتاب، لحن تازه كلام و سرشارى و طراوت آن ما را مىربايد. فكرها و صحنههاى رنگارنگ پشت سرهم مىآيد، بىآنكه بيم آن باشد كه ذخيره آنها به پايان برسد.
اگر صادق هدايت را استثناء كنيم، ديگر هيچ كس را نخواهيم يافت، كه با آن همه استادى و لطف مثالها و كنايههاى فارسى را به كار برده باشد «شوهر آهوخانم» خزانهاى است از تمثيلها و لطيفهها و اشارههاى مذهبى و اساطيرى و تاريخى، آنچه مايه تحسين و اعجاب است، نه احاطه او بر اين نكات، بلكه طرز گنجاندن و به كاربردن آنهاست.
خلاصه آنكه «شوهر آهوخانم» بدون گفتگو در زبان فارسى شاهكارى است. انتشار آن نه تنها از نظر ادبى، نويدبخش و شورانگيز و دلگرمكننده است، بلكه از لحاظ تاريخى و اجتماعى نيز در حدّ خود دليلى است، بر آنكه از ايرانى نبايد اميد برگرفت، به رغم
تلخكامىها و فروماندگىها، به رغم سمومى كه در هوا پراكنده است، هنوز ايران مىتواند، درست در لحظهاى كه انتظار نمىرود، شگفتىهايى از آستين خود بيرون آورد.[3]
با نشر چنين اظهارنظرهاى غير واقعبينانه از سوى منتقدان در مجلات و روزنامههاى وقت، هنوز سه ماه از انتشار كتاب نمىگذشت، كه انجمن كتاب، از ميان داستانهاى ايرانى كه در طول سال 1340 منتشر شده بود، كتاب «شوهر آهوخانم» را به عنوان بهترين كتاب برگزيده سال انتخاب كرد و روزنامه كيهان نوشت :
«تنها يكى دو ماه پس از انتشار كتاب بود كه منتقدان و كتابشناسان متوجه شدند، شاهكارى در ادبيات فارسى به وجود آمده است. «شوهر آهوخانم» نخستين رمان ايرانى است كه در نزديك به 900 صفحه منتشر شده است و خواننده با خواندن چند صفحه از كتاب احساس مىكند كه دريچه دنياى تازهاى به رويش گشوده مىشود. قهرمانان اين كتاب همه سيماهاى آشنا و مردم كوچه و بازارند، كه خواننده به ناچار خود را با غمها و شادىهايشان شريك مىبيند…»[4]
* * *
غرض از نقل فرازهايى از ارزيابى شتابآلود و ستايشگرانه منتقدان، كه در ماههاى اول انتشار كتاب صفحات مجلات و روزنامههاى وقت را اشباع كرده بود، يافتن پاسخ به اين سئوال منطقى است كه آيا اين نوشتهها در زمينه نقد كتاب «شوهر آهوخانم» با مفاهيم روشن روش انتقاد منطبق بوده است يا نه؟
نقد يك اثر هنرى ضوابط مشخصى دارد و يك امر تخصصى است، و از جانب منتقدى كه در صدد نقد كتاب بر مىآيد بايد دقيقآ مراعات شود. صاحبنظرانى كه به توجيه اين ضوابط پرداختهاند، متذكر نكاتى شدهاند، كه اجمال آن چنين است :
در نقد يك اثر بايد هدف يا غرض نويسنده مشخص گردد، و اينكه خواننده را تا چه حدّ براى پذيرش هدف خود قانع ساخته، و طرز تفكر كلّى نويسنده در چهارچوب ساختار داستان چه بوده، و استدلالات نويسنده از كداميك از عوامل روش علمى سود جسته، و از ابزار بيانِ محاورهاى متناسب و در خور سنخيت فكرى و پايگاه اجتماعى هر يك از شخصيتهاى داستان بهرهگيرى واقعبينانه شده يا نه؟ و سرانجام اينكه نويسنده در آفرينش اثر زير تأثير كداميك از مكاتب هنرى و ادبى بوده است؟
دلايل چندى ـ كه بعدآ به برخى از آنها اشاره خواهد شد ـ بيانگر اين واقعيت است كه دستكم احتمالا دو عامل در نقد شتابزده كتاب «شوهر آهوخانم» تأثير داشته، نخست اينكه هيجانزدگى ناشى از انتشار يك رمان اجتماعى نزديك به 900 صفحه، آن هم در يك دوران ركود خلاقيت هنرى به سبب پىآمدهاى سركوبگرانه كودتاى 28 مرداد 32 برخى از قلمپردازان را چنان به شوق آورده بوده، كه بدون توجه به ضوابط دقيق نقد و روش علمى انتقاد هر آنچه از نوك قلم جارى شده بر صفحات مجلات و روزنامهها منتقل ساختهاند، دوم اينكه فضاى سياسى ـ اجتماعى حاكم بر شرايط آن روز اجازه طرح دقيق ضوابط نقد را به اهل قلمان نمىداده است، و با معرّفى اين رمان اجتماعى به عنوان «شاهكار ادبى» و «دايرةالمعارف عظيم» و مقايسه آن با آثار جهانى تولستوى و بالزاك، اين توهم در اذهان پديد آيد، كه رژيم زاده كودتا زمينه رشد ادبيات ملى را تا سرحد آثار برگزيده جهانى فراهم ساخته است!! در حالى كه منتقدانى كه بعدها با فراغت خاطر و دقت بيشتر و در فضاى اجتماعى بازتر به بررسى و ارزيابى عينى اين اثر پرداختهاند، و نوشتهها و نظرات آنان در نظام جمهورى اسلامى چاپ و نشر يافته، ديدگاههاى كلا متفاوتى با منتقدان پيشين ابراز داشتهاند. در همين جا، براى اثبات مطالبى كه در پى خواهيم آورد، بهتر است به نمونههايى از نقطه نظرات اين نويسندگان صاحبنظر اشاراتى داشته باشيم.
* * *
شوهر آهو خانم شوهر آهو خانم شوهر آهو خانم شوهر آهو خانم شوهر آهو خانم
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.