شمس لنگرودی ( شعر زمان ما 15)

شمس لنگرودی
فیض شریفی

سال‌شمار شمس لنگرودى

 1329(26 آبان) تولد در محله‌ى آسيد عبداللّه لنگرود.

 1336(مهر) ورود به مدرسه‌ى ابتدايى، دبستان كوروش (سبزه‌ميدان).

 1342ورود به دبيرستان اميركبير.

 1343ورود به دبيرستان ملى محمديه (خواندن شعرى از فريدون توللى

در روزنامه‌ى ديوارى مدرسه و آگاهى از وجود گونه‌اى شعر به نام شعر نو).

 1345مطالعه‌ى گزينه‌ى شعرى از نادرپور و علاقه به شعر او و گرايش به

شعر نو (نوقدمايى).

 1346نام‌نويسى در دبيرستان خيام براى تحصيل در رشته‌ى رياضى.

 1346(بهمن) چاپ شعرى چهارپاره به تقليد از نادرپور، در هفته‌نامه‌ى

اميد ايران.

 1347چاپ اشعارى در مجلات زن روز، تهران مصور، جوانان،

فردوسى… و علاقه به شعر سياوش كسرايى.

 1348(خرداد) اخذ ديپلم رياضى.

 1349(مهر) ورود به مدرسه‌ى عالى بازرگانى رشت، آشنايى با شعر

احمد شاملو و سرودن به شيوه‌ى او. شروع جدى و پيگيرانه‌ى شعر.

 1351آغاز آشنايى با شعر و نگاه و زندگى بوهمى بودلر و زندگى به

شيوه‌ى او.

 1352تدريس ادبيات فارسى در مدارس رشت.

 1353آشنايى بيش‌تر با شعر لوركا و گرايش به شعر لوركا.

 1353(بهمن) اخذ مدرك ليسانس اقتصاد از مدرسه‌ى عالى بازرگانى رشت.

 1354چند ماه تدريس ادبيات فارسى در دبيرستان دخترانه‌ى خوارزمى

در تهران.

 1355بازگشت به رشت براى كار در اداره‌ى كل كشاورزى رشت با سمت

كارشناس اقتصاد كشاورزى و انتشار نخستين مجموعه‌ى شعر با

نام «رفتار تشنگى».

 1356بازگشت به تهران براى كار در كانون پرورش فكرى كودكان و

نوجوانان

 1358ازدواج با خانم فرزانه داورى. اخراج از كانون پرورش فكرى

كودكان و نوجوانان.

 1359دبير اقتصاد و ادبيات فارسى در چند دبيرستان تهران.

 1360انتشار جُنگ بيداران به همراه رضا علامه‌زاده، نسيم خاكسار، بتول

عزيزپور، فريدون فرياد، اميرحسن چهل‌تن و… انتشار نمايشنامه‌ى «قانون» در جُنگ بيداران.

 1361دستگيرى به اتهام فعاليت سياسى، و زندانى شدن در «اوين».

 1363چاپ دومين مجموعه‌ى شعر با نام «در مهتابى دنيا» و آغاز به كار

در انجمن آثار ملى و آغاز همكارى مجدد با مطبوعات ادبى.

 1365چاپ شعر بلند «خاكستر و بانو» به همراه چند شعر ديگر.

 1366چاپ كتاب «گردباد شور جنون»، تحقيقى در سبك هندى و اشعار

و احوال كليم كاشانى.

 1367(26 تير) تولد اليانا و انتشار مجموعه‌ى شعر «جشن ناپيدا».

 1369انتشار شعر بلند «قصيده‌ى لبخند چاك چاك» به همراه دو مجموعه‌ى

ديگر با نام‌هاى «چتر سوراخ» و «اشعارى براى تو كه هرگز نخواهى شنيد».

 1370انتشار جلد اول تاريخ تحليلى شعر نو.

 1370انتشار رمان «رژه خاك پوك».

 1372چاپ كتاب «مكتب بازگشت»، تحقيقى در تاريخ و شعر دوره‌هاى

افشاريه، زنديه و قاجاريه.

 1992سفر به آلمان، به دعوت نمايشگاه كتاب آلمان و شعرخوانى و

سخنرانى.

 1992(5 آوريل) شعرخوانى و پرسش و پاسخ، آلمان، انجمن فرهنگى

هانور (بورگر شوله).

 1992(27 آوريل) شعرخوانى و پرسش و پاسخ، آلمان، دانشگاه بوخوم.

 1993(ژانويه) سفر به بريتانيا به دعوت دانشگاه ادنبورگ و سخنرانى

پيرامون ادبيات نوين فارسى در دپارتمان مطالعات خاورميانه.

 1996(21 مارس) سفر به آمريكا به دعوت دانشگاه آستين در تگزاس و

كانون فرهنگى ايرانيان در اورلاندو (به همت دكتر مسعود نقره‌كار و خانم معصى پاشاپور علمدارى).

 1996(20 آوريل) سخنرانى در كانون فرهنگى ايرانيان در اورلاندو،

دانشگاه مركزى فلوريدا.

 1996(26 آوريل) سخنرانى در دانشگاه آستين، تگزاس، پيرامون

وضعيت شعر معاصر در ايران.

 1996(27 آوريل) سخنرانى در انجمن متخصصين ايرانى در آمريكا،

تگزاس.

 1996(28 آوريل) سخنرانى در كانون دموكراتيك ايرانيان، دالاس،

تگزاس.

 1996(4 مى) سخنرانى در انجمن دوستداران فرهنگ و هنر ايران، هانتر

كالج، نيويورك.

 1996(4 مى) سخنرانى در ماهنامه‌ى مانتلى ريويو پيرامون شعر سياسى

ايران با حضور پل سوييزى و مگداف، نيويورك.

 

325,000 تومان

جزئیات کتاب

پدیدآورندگان

شمس لنگرودی, فیض شریفی

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

چهارم

قطع

رقعی

تعداد صفحه

375

سال چاپ

1402

موضوع

بررسی شعر معاصر

تعداد مجلد

یک

وزن

250

جنس کاغذ

بالک (سبک)

گزیده ای از کتاب  شمس لنگرودی (شعر زمان ما 15)

این شعرها که بوی سکوت می دهند

از غیبت لب های توست

کلمات

مثل زنجره های خشکیده ی تابستانی

از معنا خالی شدند

و در انتظار مورچه هایند

توشه بار زمستانی شان را

در حفره ی تاریک خالی کنند

اندوهی که سرازیر می شود

در سینه ی خاموش من

در آغاز  شمس لنگرودی (شعر زمان ما 15) می خوانیم

بى‌هيچ ترديدى مجموعه‌ى بى‌نظير و پنج جلدى «شعر زمان ما» كه تفسير و تحليل گزيده شعرهاى پنج شاعر بزرگ معاصر: نيما، اخوان، شاملو، سپهرى و فروغ را شامل مى‌شود و طى ساليانى طولانى از سوى زنده‌ياد «محمد حقوقى» شاعر و محقّق فروتن فراهم آمده بود، گنجينه‌اى گرانبهاست از شعر روزگار ما كه انتشار آن با تلاش انتشارات نگاه ميسّر شد و جامعه‌ى ادبى اعم از روشنفكران و دانشجويان و ديگر اهالى فرهنگ از آن استقبال شايانى كردند و تجديد طبع چندباره‌ى هركدام از مجلّدات آن، گواه بارز اين ادعاست. دريغا در هشتم تيرماه 1388 محمد حقوقى، ملك اين جهانى وانهاد و به مصداق «اى بسا آرزو كه خاك شده»، كار تدوين مجلّدات بعدى شعر زمان ما، نافرجام ماند.آنچه اينك برابر خواننده است دوره‌اى جديد از اين مجموعه است كه به‌واقع حاصل تلاش و تتبّع محقق و اديب معاصر «فيض شريفى» است كه به روايت ايشان زنده‌نام «حقوقى» شش ماه پيش از فرونهادن قلم، دوام و پيگيرى و تأليف ساير مجلدات را بدو سپرده بود.

در دوره‌ى جديد، فراهم‌آورنده سروده‌هاى «سيمين بهبهانى»، «نادر نادرپور»، «سياوش كسرايى»، «نصرت رحمانى»، «منوچهر آتشى»، «سيد على صالحى»،
يدالله رويايى»، «فريدون مشيرى»، «شمس لنگرودى»، «حميد مصدق» و «حسين منزوى» را مطمح نظر قرار داده و بى‌آنكه صرفآ قصد تقليد از شيوه‌ى كار زنده‌ياد حقوقى را داشته باشد با روش و ديدى علمى و مدرن، با واكاوى و جستجوى برگ‌هاى ادبيات معاصر، ضمن تحليل و نقد اشعار هر شاعر، به‌گزينى از سروده‌هاى اثرگذار شاعران مورد بحث را نيز عرضه كرده است…انتشارات نگاه» مفتخر است در آغاز دهه‌ى پنجم فعاليت‌هاى فرهنگى‌اش، در كنار چاپ آثار بزرگان ادب معاصر ايران، بار فرونهاده‌ى زنده‌ياد محمد حقوقى را دگربار بر دوش گرفته و با چاپ ديگر مجلدات آن كه به سعى «فيض شريفى» فراهم آمده، اين بار را به سرمنزل مقصود برساند. به‌يقين اين مجموعه همراه با تجديد طبع مجلدات پيشين، چنانكه گفته آمد مجموعه‌ى «شعر زمان ما» را به گنجينه‌اى بى‌بديل بدل خواهد كرد كه هيچ آشنا به شعرى از آن بى‌نياز نخواهد بود…

در انتهاى كلام، يادى ديگر از «محمد حقوقى» اين استاد فرهيخته و شعرشناس شاخص داشته باشيم كه به‌قول سهراب سپهرى در شعر «دوست» :

«بزرگ بود

و از اهالى امروز بود

و با تمام افق‌هاى باز نسبت داشت…»

            عليرضا رئيس‌دانايى

 

سخن ناشر            11

پيش‌گفتار             13

سال‌شمار شمس لنگرودى      15

زمينه‌هاى سياسي‌ـاجتماعى و ادبى اشعار شاعر  21 ـ وزن و موسيقى در شعرهاى شمس لنگرودى  23 ـ اوزان عروضى سنتى  23 ـ اوزان نيمايى  24 ـ نيمايي‌ـسپيد  24 ـ شعر سپيد شاملويى  25 ـ راه ميانبر ميان وزن عروضى شعرهاى فروغ و شاملو  27 ـ هنجارشكنى‌هاى معنايى ايماژ و آرايه‌هاى ادبى در اشعار شمس لنگرودى 30 ـ تلميح (باستان‌گونگى)  38 ـ طنز  43 ـ بافت و ساخت و شكل 47 ـ نمايه‌ى بيرونى  50 ـ نمايه‌ى درونى  50 ـ تحليل ساختارى شعرِ خاكستر و بانو  51 ـ تحليل ساختارى شعر قصيده‌ى لبخند چاك چاك  52 ـ اشعار كلاسيك و نيمايى شاعر  54 ـ شعر «قصيده‌ى صبح»  57 ـ شعر «نامه»  62

نقد و نگاه به هشت كتاب شمس لنگرودى به سمت آرامش جاويد     65

رفتار تشنگى  65 ـ در مهتابى دنيا  67 ـ خاكستر و بانو  69 ـ قصيده‌ى لبخند چاك چاك، چتر سوراخ، اشعارى براى تو كه هرگز نخواهى شنيد  74 ـ نت‌هايى براى بلبل چوبى  75 ـ پنجاه و سه ترانه عاشقانه  77 ـ باغبان جهنم  79

رفتار تشنگى                          83

زيانبارى  85 ـ طنز و دروغ  88 ـ شام  89 ـ كلامى نه  90

در مهتابى دنيا                      91

اشاره  93 ـ بيدارى  94 ـ پيدا  96 ـ ميدان يادبود  97 ـ اشعار تاريكى و برف (8)  98 ـ چشم‌انداز  99 ـ در مهتابى دنيا  100 ـ حديث جنگ و وطن (4)  102

خاكستر و بانو                       103

خاكستر و بانو  105 ـ خورشيد  128 ـ جادو  129

جشن ناپيدا   131

  1. (جريان سنگ بلور خون است شعر) 133 ـ 2. (شعر ناگهان به‌سراغ آدمى مى‌آيد) 135 ـ 5. (پسرم، ببين چه كسى به در مى‌كوبد) 136 ـ 8. (مى‌بينم دريا كوچك مى‌شود)  138 ـ 16. (آه بركشيده بودم كه برگك‌هاى تو را برگشايم)  140 ـ 36. (من اين راه دراز را آمدم كه ترا ببينم)  141 ـ 43. (در سايه‌ى چاقو)  142 ـ 53. (از سوراخ كليد)  143

قصيده‌ى لبخند چاك چاك                  145

قصيده‌ى لبخند چاك چاك  147

چتر سوراخ  177

  1. (فرياد را شنيديم) 179 ـ 11. (نمى‌خواستم كه پرچم كوچكى در ميدانى بوده باشم) 180 ـ 22. (شوريده در هواى تيره و سرما و باد به كجا مى‌روى)  181

اشعارى براى تو كه هرگز نخواهى شنيد                 183

  1. (مچاله در انبوه خارها مانده‌ام) 185 ـ 4. (تو ديگر نيستى) 187 ـ 7. (صدايت كردم)  188 ـ 8. (اندوهبار)  190

نت‌هايى براى بلبل چوبى                      191

  1. (دلم به بوى تو آغشته است) 193 ـ 7. (تو نيستى كه ببينى) 195 ـ 12. (خورشيد
    شامگاه خزانى زيبا نيست)  197 ـ 25. (سخن از آزادى ناتمام است)  198 ـ
  2. (مارمولك ترسان) 199 ـ 44. (مگو كه فاصله‌ها بس غريب است دخترم) 201 ـ 63. (باد) 202

پنجاه و سه ترانه‌ى عاشقانه                     203

  1. (بى‌تابانه در انتظار توام) 205 ـ 6. (مى‌آيى و چون چاقويى روزم را) 206 ـ
  2. (سپاسگزارم درخت گلابى) 208 ـ 12. (از من مپرس چرا دوستت دارم) 209 ـ 20. (براى ستايش تو)  210 ـ 28. (انگشت‌هاى تو)  211 ـ 35. (بر دكه‌ى روزنامه‌فروشى)  212 ـ 48. (شيشه‌يى بدلى بودم)  214

باغبان جهنم                          215

  1. (متلاطم) 217 ـ 11. (نمى‌داند به‌قربانگاه مى‌رود) 218 ـ 16. (بازگشته‌ام از سفر) 219 ـ 36. (دير آمدى موسا!)  220 ـ 48. (راهى نمانده است)  221 ـ 54. (به اين همه پنجه نيازى نبود)  222

نمايى از بن‌مايه‌هاى عاشقانه‌ى آثار شمس لنگرودى           223

ملاح خيابان‌ها                     231

  1. (باقى مانده‌ى عمر را) 239 ـ 7. (شعر چيست) 240 ـ 8. (دوستت دارم)  242 ـ
  2. (چمدانت را مى‌بستى) 243 ـ 26. (روز) 244 ـ 28. (بازى تمام شد)  245 ـ
  3. (آمده‌ام!) 246 ـ 42. (خوب، حساب و كتاب‌ها ديگر روشن است) 247 ـ
  4. (نابيناى توام) 248 ـ 47. (مى‌خواستم جهان را به‌قواره‌ى رؤياهايم درآورم) 249 ـ 50. (چه‌قدر بى‌تو به سر بردن دشوار است) 250 ـ 54. (دريا)  251

نقد و نظر بر لب‌خوانى‌هاى قزل‌آلاى من و رسم كردن دست‌هاى تو   259

دفترهاى شعرى «لب‌خوانى‌هاى قزل‌آلاى من» و «رسم كردن دست‌هاى تو»        267

لب‌خوانى‌هاى قزل‌آلاى من                 271

  1. (تمامى روزها يك‌روزند) 273 ـ 7. (جز در لاكم) 274 ـ 8. (حالا كه پلنگ برفى) 275 ـ 21. (گوزن جوان)  276 ـ 36. (مى‌دانم مى‌بارى كه ديوانه‌ترم كنى برف)  277 ـ 42. (اين رود)  278 ـ 53. (روزى از مرگ سخن مى‌گفتم)  279 ـ
  2. (بعضى چيزهاست) 280 ـ 66. (صبر پيشه كن عزيز دلم) 281 ـ 67. (بليت خريده‌ام)  282 ـ 69. (چند چوب خشك)  283 ـ 74. (چه هلهله‌يى!)  284 ـ
  3. (شكوفه‌هاى انار را ببين) 285 ـ 88. (در هر ايستگاهى كه پياده شوى) 286 ـ 89. (من يك‌جاده‌ام)  287 ـ 91. (چيز بدى نيست جنگ)  288 ـ 92. (سنگى بگذار)  289 ـ 94. (از تو جدا شدم)  290 ـ 96. (امروز)  291 ـ 105. (دوريت)  292 ـ
  4. (گنجشكان لاف مى‌زنند:) 293 ـ 111. (چه شغل عجيبى!) 294

رسم كردن دست‌هاى تو                        295

  1. (به حرف تو رسيده‌ام) 297 ـ 3. (باد) 298 ـ 10. (از اين همه ماه)  299 ـ
  2. (بوى تو) 301 ـ 23. (بيهوده نيست) 304 ـ 24. (همه از تو حرف مى‌زنند)  306 ـ 25. (مسلمآ قطار شما حدود ساعت هفت مى‌رسيد)  308 ـ 38. (حيف نيست)  309 ـ 41. (مى‌توانم)  311 ـ 44. (و تو هم روزى پير مى‌شوى)  313 ـ 53. (عزيز من)  314

شب نقاب عمومى است   317

  1. (در «ست») 325 ـ 14. (در آتش من مى‌چرخد) 326 ـ 15. (شب)  327 ـ
  2. (كاش) 328 ـ 19. (من خواب ستاره‌يى را مى‌بينم) 329 ـ 21. (درختى پر ميوه شدم)  331 ـ 40. (امروز)  332 ـ 47. (زخمى كوچكم)  333 ـ 54. (رودخانه‌ام مى‌گويد برگرديم)  334 ـ 55. (تندباد)  335 ـ 58. (جز روزگار من)  336 ـ
  3. (سراسر شب) 337 ـ 64. (مى‌شنيدم اگر) 338 ـ 66. (چرا آنان)  339 ـ
  4. (پيش‌تر از اين‌ها نيز اينان را ديده‌ام) 340 ـ 74. (آيا ستاره‌ها) 341 ـ 88. (آن‌قدر به تو نزديك بودم)  342 ـ 90. (دور از تو)  343 ـ 94. (لب‌هاى‌مان، دو بال كبوتر) 344 ـ 95. (اين موسيقى)  345 ـ 96. (كنار تو)  346 ـ 104. (شب‌همين‌قارچ‌هاست)  347
    ـ 107. (آرام باش پرومته!)  348 ـ 110. (اين‌همه از تاريكى بد نگوييد)  349 ـ
  5. (با تن‌گردى از مخمل فيروزه‌يى) 350 ـ 116. (ميوه‌ى بى‌مانندت) 351 ـ 119. (اين نور برگردد)  352 ـ 123. (آيا اتفاقى است)  353

مى‌ميرم به جرم آن كه هنوز زنده بودم                  355

  1. (سگ‌ماهى) 359 ـ 9. (ژرفاژرف و سرد است) 360 ـ 12. (از كجا آمده بود)  361 ـ 16. (معصومانه‌ترين سركشى بود)  362 ـ 18. (كوب‌كوب، كوب‌كوب…)  363 ـ
  2. (گپ و گفت آرام) 364 ـ 38. (اشاره‌اش اكنون به چيست) 365 ـ 40. (ابر)  366 ـ 41. (انبوه انبوه تاريكى)  367 ـ 43. (موريانه‌اى كه به خوردن خانه‌اش مشغول است)  368 ـ 46. (بين من و تو)  369 ـ 47. (از گلى كه نچيده‌ام)  370 ـ 48. (گنجشك شامگاه!)  371 ـ 50. (از پيشت كه برمى‌گردم)  372 ـ 53. (باز)  373 ـ 56. (غمگين مشو عزيز دلم)  374 ـ 57. (مى‌ميرم)  375

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شمس لنگرودی ( شعر زمان ما 15)”