لذات فلسفه نظریات ویل دورانت درباره مسائل اساسی زندگی و سرنوشت انسان است. او در این کتاب میکوشد تا به فلسفهای متناسب و هماهنگ با زندگی برسد و درباره مسائلی بحث میکند که این روزها بیشتر به زندگی ما نزدیک است؛ موضوع بحث او انسان است؛ انسان کنونی، یعنی خود ما. او فلسفه را شامل مسائلی میداند که بر معنی و ارزش زندگی انسانی تأثیرگذارند. دورانت در این کتاب به زن امروزی، زیبایی شناسی، خوشبختی، سرنوشت تمدن، فلسفه سیاسی، فلسفه دین و مفاهیمی از این دست میپردازد.
کسی نیست که نام افلاطون را نشنیده و از شهرت و مقام مخصوصی که این کتاب در میان کتب فلسفی و اجتماعی جهان دارد بی خبر باشد. مسائلی که در این کتاب طرح شده مهمترین موضوعهایی است که بشر از بدو پیدایش فکر به آن توجه داشته و مادام که باقی است، توجه خواهد داشت، و به همین جهت است که با آنکه بیش از دو هزار و سیصد سال از تاریخ تألیف این کتاب میگذرد، هنوز مطالب آن تازگی دارد و هیچ یک از آنها برای همیشه حل نشده و شاید هرگز حل نشود. فلسفه زندگی و مرگ، بقای روح، چگونگی عالم بعد، دینداری، اخلاق، عشق، فلسفه، اصول تربیت، کشورداری، هنرهای زیبا، حکمت الهی، اینها موضوع های کتاب است. موضوع هایی است که فکر انسان را همیشه به خود مشغول داشته و احساسات بشری را برانگیخته، عقاید و افکار متضاد، نه تنها در طی قرنهای مختلف، بلکه حتی در آن واحد به وجود آورده.
تاریخ ایدهها همواره جذابترین وجه گذشته ما بوده است؛ کشف اینکه مردم چگونه با سؤالات اساسی خود درباره جهان مواجه میشدند و چگونه بخشی از این ایدهها نادیده گرفته شده است. دغدغه نویسنده نیز همین مسئله اخیر است، یعنی در آن هزار سال مابین دوران کلاسیک و رنسانس علم کجا بود؟ نقشه دانش نقشه جغرافیا و شهرهای دانش است که همواره آنها را در پرده کشیدهاند.
«خواجۀ تاجدار» یک روایت داستانی جذاب از رخدادهای تاریخی ایران در برههای حساس است. برشی داستان گونه از رخدادهای تاریخی ایران از زمان مرگ نادرشاه افشار تا پایان حیات آقا محمد خان قاجار.
اختگی ما را از چه چیز منع می کند؟ ترس از اختگی در نتیجه چه ساز و کارهایی بروز می کند و نقش آن در رشد و یا سرکوب فرد چیست؟ اختگی یعنی مجموعه ای از باورهای کودکی؛ لحظه ای متحول کننده؛ میراثی فیلوژنتیکی؛ یکی از تنظیم کننده های تفاوت جنسیتی؛ و یکی از مشخصه های کلیدی شخصیت و سرنوشت افراد. آثار عقده اختگی بر فرد و بر فرهنگ، پردامنه و پرشمارند. عقدة «اختگی» به ما کمک می کند بفهمیم چرا ترس های انسان از همان منبعی سرچشمه می گیرند که در عین حال، والاترین ایده آل های او را نیز می سازند.
«گزارش یک آدم ربایی» رمان نیست، یک گزارش از ماجرای واقعی دزدیدن یک خبرنگار است که توسط مارکزِ خبرنگار تهیه شده است. تلفیق رمان و گزارش پردازی ویژگی برجسته این کتاب خواندنی است. ماجرا پیش از هر چیز برخورد میلیتاریسم با شبکه آزاد اطلاعات و جلوگیری از درز هر خبری است که می تواند در جهان آزاد برای دیکتاتورها تبعاتی داشته باشد. در پی یک طرح ریزی ده نفر باهم ربوده می شوند و مارکز از گفتگو با افراد درگیر در این ماجرا این کتابِ رمان- گزارش را فراهم می کند. کتاب بیش از هر چیز حقایق تکان دهنده ای از تلاش برای سانسور پرده بر می دارد و برای همه اثری خواندنی است.
خاقانی از سخنگویان قویطبع و بلندفکر و یکی از استادان بزرگ زبان پارسی و در درجهٔ اول از قصیدهسرایان عصر خویش است. توانایی او در استخدام معانی و ابتکار مضامین در هر قصیدهٔ او پدیدار است.
به بیان بدیع الزمان فروزانفر: «میتوان گفت که بسیاری اطلاع و احاطهٔ خاقانی بر لغات عربی و فارسی و اصطلاحات فلاسفه و اطباء و دقت ادبی او در ترکیب الفاظ سبب پوشیدگی آرا و افکار سادهٔ وی گردیده، چندان که گمان میرود مضامین ابیاتش نیز سراسر پیچیده و فکر او از حد طبیعی بیرون است، و این خیال اگر هم در قسمتی از ابیات او با واقع مطابقت کند ولی در بسیاری از آن با حقیقت سازگار نیاید».
دیوان خاقانی از منظر مقام سخنوری و توانایی، از پیچیدهترین دیوانهاست و به همین سبب، در بین عامه مردم از توجه کمتری برخوردار است. چون هم فهم درست و لذت بردن از اشعارش نیاز به سطح بسیار بالایی از چیرگی به زبان پارسی و دیگر دانشها مانند پزشکی کهن ایرانی که بیشتر بر مبنای گیاهشناسی و داروشناسی بود، نجوم، تاریخ، قرآنشناسی و حدیثشناسی دارد؛ و هم اینکه خواننده باید با شعر پارسی از دیدگاه فنی و به اصطلاح «صنعت شعر»، به حد کافی مطلع باشد تا بتواند به اشعار پرمغز خاقانی بدرستی پیببرد.
شعر خاقانی سبکی دیریاب و بغرنج دارد و بیشتر، نظمی است هنرمندانه با گرایشهای سخنوری و دقایق لفظی.
برای اینکه بتوانم یک معرفی خوب و دقیق از شاعری که حالا قرار است شما ترجمهی گزیدهی شعرهایش را بخوانید ارائه دهم خیلی فکر کردم و در نهایت به یاد رمان «آواز کشتگان» اثر «دکتر رضا براهنی» افتادم و دیدم هیچ معرفیای بهتر از این نمیتواند باشد نمیدانم دکتر در زمانی که در زندان ساواک به سر میبرد با «ایشیق» همبند بوده یا نه یا در آن بیمارستان کنار ایشیق بستری شده و لحظهی شیرجه رفتن ایشیق به حیاط بیمارستان را از طبقهی سوم با چشمان خود دیده یا نه، اما در هر حال خود این اتفاق که در این رمان به تصویر کشیده شده واقعیت دارد و ساخته و پرداختهی ذهن براهنی نیست.
1- تمركز اين نوشتار عمدتآ در بخش اساطيرى شاهنامه است، هرچند در آن مورد نيز حق مطلب كاملا ادا نشده است. تعجيل و عدم انسجامى كه گاهى ديده مىشود نتيجه بىصبرى نگارنده در طرح اين مسائل و شنيدن پاسخهاى جامعه است. اين نگاه به سنت و ادبيات نگاه به نقد و بازخوانى است و با نگاه رايج روشنفكران، كه نگاه مهر و كين است، تفاوت دارد. اميد نگارنده آن است كه موجى در جامعه ايجاد شود و اعماق گذشته را با اين نگاه بكاود. بنمايه تحول فرهنگى ما در همين است.
2- مخاطب اين نوشتار اقشار ميانى جامعه هستند. آشنايان بافرهنگ خودى و آماده براى درك فرهنگ نوآيين. بنابراين رويكرد نگارنده نه پژوهشى، بلكه آموزشى و انگيزشى است. كنكاش در الفاظ يا اسطورههاى شاهنامه كه بسيارى به آنها پرداختهاند، نيست. با برجسته كردن آموزههاى ارزشمند و نقد نظرات احتمالا مخرب آن است. مىگويم «احتمالا مخرب» چون ما نه از بطن متون كهن آگاهيم و نه به آن نياز داريم. اين عملكرد آنها و برداشت شخصى ما از آنهاست كه در زندگىمان تأثيرگذار است. نگارنده اميدوار است كه جريان روشنفكرى ايران كمكم معطوف به زندگى واقعى شود.