محتشم

دیوان محتشم کاشانی

محتشم کاشانی،

با تصحیح و مقدمه اکبر بهداروند

دیوان محتشم کاشانی

دیوان علی بن احمد محتشم کاشانی به تصحیح و مقدمه اکبر بهداروند به چاپ رسیده است.
محتشم شاعرى بزرگوار و سخن سنجى كامل عيارست در سرودن انواع شعر ماهر، و به ويژه در فن قصيده و غزل و تاريخ يگانه عصر خوده بوده است و اين مدعا را قصايد غرّا و قطعات شيواى تمام تاريخ و غزليات دلنشين تواريخ مختلف او مدلّل مىسازد، عصر زندگانى او در بحبوحهى روحانيت و رواج آفرين حدّ تعصبات مذهبى ايران بوده است از اين جهت دوازده بند مرثيهى او ديگر آثار گرانبهايش را تحتالشعاع قرار داده و او را صرفآ شاعرى مرثيهسرا شناسانده است و به حقيقت بايد گفت مقتضيات آن عصر زحمات ادبى يك عمر طولانى او را خنثى كرده است و با كمال شگفتى مىبينيم هرجا اسمى از محتشم برده مىشود مىپرسند مگر محتشم غير از مرثيه اشعار ديگرى نيز داشته است؟!
بند آغازین از ترکیب‌بند ویژه و پرهوادار محتشم:
باز این چه شورش است؟ که در خلق عالم است باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا؟ کزو کار جهان وخلق جهان جمله درهم است

ادامه خواندن ←

دایرۀ مینا

جمال امید

دهۀ 1360، زمانی که فرهنگ فیلم‌های سینمای ایران و بعد سه فصل تاریخ سینمای ایران در سه کتاب «پیدایش و بهره‌برداری، آوانس اوگانیانس: زندگی و سینما، عبدالحسین سپنتا: زندگی و سینما» منتشرشد، آنچه ذهن مرا درگیر کرد، جزئیات، نکته‌ها، حاشیه‌ها، خاطره‌ها و پشت‌صحنه‌های شنیدنی از فیلم‌هایی بود که نه جایی در فرهنگ داشتند و نه امکان پرداختنشان در تاریخ سینما وجود داشت؛ بعد آرام‌آرام این ایده در ذهنم شکل گرفت که آن‌ها را در مجموعه‌ای با عنوان «هزار فیلم، هزار نکته» ارائه کنم… اما درگیری‌های حرفه‌ای در «فیلم‌خانۀ ملی ایران»، «جشنوارۀ فیلم فجر»، «جشنوارۀ فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان» و «موزۀ سینما» و همچنین پرداختن به اولویت‌های بیشتر در جهت انتشار جلدهای بعدی «تاریخ سینمای ایران»، هر بار انجام این امر را که طرفدارانی نیز داشت، به تعویق انداخت.

شروع دهة 1390 به‌طور جدی پیگیر تنظیم آن شدم… در این زمان، ایدۀ اولیۀ سه دهة پیش، دستخوش تحولات و تغییرات شده و هزار فیلم در سال 1360 جایش را به بیش از 2500 فیلم در سال 1390 داده بود با نکته‌ها، حاشیه‌ها، خاطره‌ها، دانستنی‌ها، پشت‌صحنه‌ها و هزار و هزار… . این هزارتوی شنیدنی تاریخ سینمای ایران که یقیناً خواننده‌اش را درگیر نوستالژی‌هایش از فیلم‌ها، سینماگران و هنرمندان طی بیش از هشت دهة فیلمسازی خواهد کرد و دریغ، هیجان، شادی، دلتنگی، تأسف، افتخار، غم، شکست و غرور و… از احوالات سینمای ایران را با این مرور، تجربه خواهد کرد.
                                                       از مقدمۀ مولف

ادامه خواندن ←

مجموعه اشعار بهاءالدین خرمشاهی

بهاءالدین خرمشاهی

اهل کتاب، این نویسندۀ سختکوشِ پرکارِ بی‌قرارتر از پرگار را کمتر به شعر و شاعری می‌شناسند. با آنکه چهار دفتر شعر نیمایی و کهن __ که امیدوارم کهنه نباشد __ در طول پنجاه سال سروده و منتشر کرده‌ام. با نام‌های: 1. کتیبه‌ای بر باد (پیام، 1350ش)، 2. زنده میری (قطره، چاپ اول و دوم 1386ش)، 3. آه و آیینه (قزوین، سایه‌گستر، 1387ش)، 4. دلرباعی‌ها (مروارید، 1398ش) و دفتر پنجم یعنی نوسروده‌ها و نویافته‌ها آماده بود، که به پیشنهاد ناشرِ صدها دفتر و دیوان شعر، برادر دلبندم، جناب آقای علیرضا رئیس‌دانایی __ مدیر نشر نگاه __ کل شعرهای شصت‌ ساله‌ام را تدوین/ دیوان کردم و به آن انتشارات کوشا عرضه داشتم. من که امروز (اواخر مهرماه 1400ش) هفتادوشش سال دارم (متولد قزوین 12/1/1324ش) از شانزده سالگی شعرگونه می‌سرایم که رفته‌رفته حرفه‌ای شده‌ام.

   از مقدمۀ کتاب به قلم شاعر

ادامه خواندن ←

نرم تر از بانگ پرها « تاریخ شفاهی دوبله »

صادق وفایی

موسسه انتشارات نگاه

دوبلورها خود را بازیگران نشسته می دانند و معتقدندتفاوتشان با بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون صرفا در این است که باید پشت یک میکروفن، بدون آنکه دیده شوند ایفای نقش کنند. آن ها از سال 1338 که اولین گروهشان برای آموزش به ایتالیا اعزام شد تا امروز که آثاری ماندگار تقدیم فارسی زبان ها کرده اند، شخصیت های برجسته ای را از دست داده اند. تاریخ شفاهی دوبله، بیان خاطرات و تجربیات این سال هاست . . .

ادامه خواندن ←

گردباد شور جنون (سبک هندی و احوال و اشعار کلیم کاشانی)

محمد شمس لنگرودی

«گردباد شعر جنون» تحقیقی در چگونگی شکل گیری تاریخی «سبک هندی» و «بررسی اشعار و احوال کلیم کاشانی» است. به نظر مولف پیش از پیدایش شعر نو، نزدیک‌ترین شعر به زندگی روزمرۀ مردم شعرهای این سبک بود. کوشش مولف در کتاب حاضر بررسی عمدۀ نظرها و نظریات مولفان و مخالفان و رسیدن به درکی تاریخی از پیدایش سبک هندی به سبک اصفهانی نیز شهرت دارد.

ادامه خواندن ←

دیوان امیر خسرو دهلوی

دیوان امیر خسرو دهلوی

مقدمه و تصحیح محمد روشن

مطابق نسخه یمین الدین ابوالحسن خسرو

امیرخسرو دهلوی شاعر پارسی‌گوی هندوستان بود. او یکی از دو شاعر مهم اوایل قرن هشتم است که سایر سخنوران پارسی‌گوی هند را تحت‌الشعاع قرار دادند و در ادوار بعد هم نفوذی دامنه‌دار در میان شعرای ایران و هند داشتند. آن دو امیرخسرو، و حسن دهلوی بودند. امیرخسرو به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی و سانسکریت چیرگی داشت و به سعدی هند معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی» و سپس به «طوطی» تخلص می‌کرد

ادامه خواندن ←

در خلوت غزل (گزيده‌ى هزار سال غزل پارسى)

رضا شیرزادی

كلمه‌ى غزل در اصل به معناى حديث عشق، عاشقى‌كردن، و عشق‌باختن است كه در واژهاى تقدس‌آميز يحب و يحبونه، بر اريكه‌ى عرش نواخته شد و از من سخن مى‌گويد : «كنتُ كنز مَخفيآ فاحبَبتُ اَن اُعرفَ …»

شعر با موسيقى ارتباط تنگاتنگى دارد. از اين رو شعر غنايى، معناى گسترده‌ترى مى‌يابد. در گذشته شعرى كه با موسيقى و ساز (لير) نواخته مى‌شد را شعر غنايى ناميدند كه آفريده‌ى قوه‌ى عاطفى و احساسات درونى شاعر است. شعر اصيل، احساسات و عواطف شخصى را بيان مى‌كند؛ زيرا نيايش رب نوع‌ها و مناجات، در لحظات شادمانى، وحشت و… از عواطف سيّال انسان بَدَوى سارى مى‌شد. شعر غنايى آغاز خلقت شاعرانگى بشر است كه جنبه‌ى سفارشى و عايدات مادى شاعر در آن رنگى ندارد و اوج ادبيّت را به عرش مى‌رساند، برخلاف شعر حماسى كه مولود اراده است و از ضمير غايب او روايت مى‌كند و يا شعر تعليمى كه با هدف آينده‌نگرى و خير و مصلحت انديشى؛ تو را مورد خطاب قرار مى‌دهد؛ در غزل بيشتر، من با من در گفتگو است؛ شاعر به زمان حال نظر دارد و احساسات و عواطفش، صادقانه و صميمى است چنان كه مولانا مى‌فرمايد  :

بازآمدم، بازآمدم، از پيش آن يار آمدم         در من نگر، در من نگر، بهر تو غمخوار آمدم

شادآمدم، شاد آمدم، از جمله آزاد آمدم         چندين هزاران سال شد، تا من به گفتار آمدم

انتشار كتاب در خلوت غزل به كوشش آقاى دكتر رضا شيرزادى چشم‌اندازى اميدواركننده پديد مى‌آورد كه هنوز شور و غوغاى غزل در ميان دوستداران ادب پارسى فروننشسته است، هنوز هم به رغم دشوارى‌هاى زمانه، كسانى يافت مى‌شوند كه عمرى را بر سر غزل بگذارند و به كار سترگ پژوهش در باب غزل، نرد عشق ببازند.

ادامه خواندن ←

تاریخ سرزمین ایران (25 قرن تاریخ )

عباس پرویز

تاریخ ایران با شکوه ما، بدان اندازه خواندنی و پندآموز نسل امروزین است که ز هر زبان که بشنوی و یا بخوانی اش، نامکرر جلوه می کند. اثری که پیش روی خواننده ی جسنجوگر است روایت تاریخ سرزمین ایران از دوران باستان تا امروز را دربر می گیرد و حاصل تتبع عباس پرویز تاریخ نگار ارجمندی است که پیش از این در سه مجلد منتشر شده بود و انتشارات نگاه افتخار دارد که این مجموعه ی سه جلدی را در یک مجلد و با ویرایشی نو ارمغان عاشقانِ تاریخ و فرهنگ این سرزمین می کند…

ادامه خواندن ←

من رویایی دارم

یغما گلرویی

«یغما گلرویی» شاعر، ترانه‌سرا، نویسنده، عکاسِ ایرانی در ساعت پنج بامدادِ روز ششمِ مرداد ۱۳۵۴ در بیمارستان «مهر» «شهرستانِ ارومیه» متولد شد. مادرش «نسرین آقاخانی»، پدرش «هوشنگ گلرویی» و خواهری بزرگتر از خود به نامِ «یلدا» داشت.در یک سالگی‌اش خانواده به «تهران» نقل مکان کرد و در خیابان «گیشا» ساکن شد. در دوران ابتدایی سیاهی جنگ و مرگِ دوستانِ همکلاسش در بمباران را تجربه کرد. سال دوم دبیرستان بود که به خاطرِ درگیری فیزیکی با ناظم دبیرستان که در مراسم صبح‌گاه به گوش او سیلی زده بود برای دو سال از تحصیل در مدارس روزانه محروم شد و به دبیرستانِ شبانه رفت. در همان سال‌ها به جرمِ «دیوارنویسی» برای چند روز بازداشت و به مدتِ شش ماه مجبور به خارج نشدن از «تهران» شد.او در اوایل دههٔ هفتاد، با «غزاله علیزاده» آشنا شد و به سفارشِ او به دفترِ [[نشریه آدینه]] رفت‌وآمد پیدا کرد و توانست با نویسندگانی چون «فرج سرکوهی»، «مسعود بهنود»، «عمران صلاحی»، «محمدمختاری»، «حمید مصدق»، «علی باباچاهی»، «ناصر تقوایی» دیدار کند. در پاییز سال هفتاد و سه، برای بار نخست با «احمدشاملو» در دهکدی فردیس کرج دیدار کرد و آثار خود را برای او خواند. این دیدار و دیدارهای بعدی باعث مصمم شدنش به ادامه دادنِ راهِ شعر شد. به همراهِ «عزت ابراهیم‌نژاد» کوشید نشریه یی با نامِ «آرمان» را راه‌اندازی کند اما تمامِ مطالبِ جمع‌آوری شده برای شماره نخست به همراه رایانه شبانه از تحریریه به سرقت رفت. در اردیبهشت سال هفتاد و هفت نخستین مجموعه شعرِ خود را با عنوان «گفتم: بمان! نماند…» توسط مؤسسه فرهنگی هنری دارینوش منتشر کرد و بعد از آن حدود سی عنوان کتاب از او در زمینه‌های شعر، ترانه، ترجمه، فیلم‌نامه بازسرایی متون منتشر شده است.به همراهِ «افشین یداللهی»، «نیلوفرلاری‌پو»، «سعید امیراصلانی»، «افشین سیاه‌پوش»، «مهدی محتشم» و… جلساتِ ترانه‌خوانی در خانهٔ پدری خود برگزار کرد و تداوم این جلسات رفته رفته باعث تشکیلِ «خانه ترانه» شد. بعد از حدود یک دهه در اعتراض به نحوهٔ گرداندن جلسات با نوشتن یک یادداشت از آن جلسات اعلام جدایی کرد. در فیلم سینمایی هفت ترانه به کارگردانیِ بهمن زرین‌پور در کنارِ ایرج راد، لعیا زنگنه، سحر جعفری‌جوزانی، شروین نجفیان بازی کرده و همچنین درچند مستند مانندِ «سفرنامه»، «شبِ شیدایی»، «خاطره‌های خط‌خطی»، «ترانه در تبعید» و «یغما گلرویی: ترانه‌سرا» حضور داشته است. مقالاتش در نشریه‌هایی مانندِ «فیلم و سینما»، «ترانه ی ماه»، «باور»، «گلستان ایران»، «نسیم هراز»، «گوهران»، «شرق»، «اعتماد»، «همشهری» منتشر شده‌اند. مادرش علاقه زیادی به ادبیات داشت، به همین دلیل از وقتی کودک بود با ادبیات و شعر آشنا شد و همین موضوع یکی از عواملی بود که وی را برای ورود به حوزه شعر و ترانه علاقه‌مند کرد.

ادامه خواندن ←

ديوان ظهير فاريابى

طاهربن محمد ظهیر فاریابی 

با تصحیح اکبر بهداروند

دیوان ظهیر فاریابی
دیوان طاهر بن محمد ظهیر فاریابی به تصحیح و مقدمه اکبر بهداروند، اشعار فارسی قرن 6ق است.
ظهير فاريابى از شاعران بزرگ خراسان و گويندگان بهنام قرن ششم هجرى ايران است. شعر ظهير شعرى است لطيف و دقيق، سرشار از مضمون و زيبايى و لبريز از احساسات مردانه و صلابت فكر. به گُلى مىماند كه در دامن تپههاى دوردست روييده و طعم بوسهى نسيمهاى عنان گسيخته صحرا را چشيده باشد. شاعر در جوانى ترك يار و ديار گفته و براى جستن ممدوح صاحب مقام قسمتى از ايران را زير پاى گذاشته است، شعر او محصول اين سفرها و سرگردانىها و نمودارى از زندگى او است، مدح و ستايش، درخواست و تقاضا، درشتى و نرمى، بدبينى و يأس، اميد و آرزو، شوق و نشاط، خستگى و بيزارى در كلام او بسيار است.

ادامه خواندن ←