نوشتۀ ینیاتسیو سیلونه
ترجمۀ منوچهر آتشی
همه کشاورزان فقیر در همه کشورها به هم شبیهاند. آنها مردمانی هستند که زمین را بارآور میکنند و از مشقت گرسنگی عذاب میکشند. فونتامارا داستان زندگی این مردمان است. فونتامارا دهکدهای است شبیه دهکدههای فراوان دیگر ولی برای آنها که در آن پا میگیرند همه دنیاست. در اینجا همه چیز، تولد و مرگ، عشق و نفرت و غرور و ناامیدی، به گونهای یکسان ادامه مییابد. در فونتاما را هرگز به ذهن کسی خطور نمیکند که در شیوه زیستن خود تغییر و دگرگونی ممکن است.
ادامه خواندن ←
منوچهر آتشی
گزینش عاطفه وطنچی (بهبهانی)
به درخواستِ ناشرِ محترم، مجموعهيى با نامِ عاشقانهها از پنج شاعر معاصر گرد آوردهام كه با يكى از ايشان، به حقيقت، بهترين ساعتهاى روزگار عمر خويش را سپرى كردهام: سيمين بهبهانى. چهار شاعر ديگر نيز درى به سوى جهانى «عاشقانه» به رويم گشودهاند ـ فارغ از «سانتىمانتاليسم» رايج.
«عاشقانهها»ى هر يك از اين شاعران نمودار احوالِ روزگار و جهان پيرامونشان بوده است: منوچهر آتشى، محمود مشرف آزاد تهرانى (م. آزاد)، حسين منزوى، نادر نادرپور ـ كه نامشان جاودان باد!
اين پنج دفتر در بردارندهى شعرهاى «عاشقانه»يى هستند كه مىتوانند حالوهواى دوران نوجوانى و جوانىى ما را رنگى ديگر دهند ـ فارغ از شعرهاى ديگر ايشان كه گاه به ناليدن از غم و درشتىهاى زمانه وادارشان كرده است. اميدوارم اين «عاشقانهها» تمهيدى باشند براى تلطيف اين روزگارِ خشن و زمزمهيى بر لبِ فرزندان نسلِ آيندهى سرزمين ما و پيك و پيامآورى با گلبانگ شادى و عشق.
عاطفه وطنچى (بهبهانى)
ادامه خواندن ←
منوچهر آتشی
منوچهر آتشي ـ شاعر و مترجم – دوم مهرماه سال 1310 در دهرود دشتستان متولد شد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در بوشهر به پايان رسانيد و به خدمت دولت درآمد. مدتي آموزگار فرهنگ بود و سپس در سال 1339 به تهران آمد و در دانشسراي عالي، به تحصيل پرداخت. او در مقطع كارشناسي رشتهي زبان وادبيات انگليسي، فارغالتحصيل شد و در دبيرستانهاي قزوين، به امر دبيري پرداخت.
آتشي از سال 1333 انتشار شعرهايش را شروع كرد و در فاصلهي چند سال توانست در شمار شاعران مطرح معاصر درآيد. نخستين مجموعهي شعر او با عنوان “آهنگ ديگر” در سال 1339 در تهران چاپ شد و پس از اين مجموعه، دو مجموعه ديگر با نامهاي “آواز خاك” (تهران، 1347) و ”ديدار در فلق” (تهران 1348) از او انتشار يافت. جز اين مجموعههاي شعر، داستان “فونتامارا” اثر ايگناتسيو سيلونه را هم به زبان فارسي ترجمه كرد كه در سال 1348 بهوسيله سازمان كتابهاي جيبي انتشار يافت.
علاوه بر مجموعههاي ”وصف گل سوري” (1367)، ”گندم و گيلاس” (1368)، ”زيباتر از شكل قديم جهان” (1376)، ”چه تلخ است اين سيب” (1378) و ”حادثه در بامداد” (1380)، ترجمهي آثاري چون دلاله (تورنتون وايلدر) و لنين (ماياكوفسكي) نيز در كارنامهي ادبي آتشي بهچشم ميخورد.
ضمن آنكه دربارهي آثار او دو كتاب نوشته شده است؛ اولي با عنوان “منوچهر آتشي” به قلم محمد مختاري و ديگري “پلنگ درهي ديزاشكن” از فرخ تميمي.
منوچهر آتشي در سال 1382برگزيدهي كتاب سال جمهوري اسلامي ايران و در سال1383 نيز برگزيدهي همايش چهرههاي ماندگار بود
ادامه خواندن ←
شعله آتشی در یادداشتی که در اختیار بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گذاشته، نوشته است: بیستونهم آبانماه هر سال، یادآور طعم سیبی تلخ است. سیب، میوهی دانایی و نماد آگاهی است. شاعر، دانایی میبخشد و آگاهی میافزاید و این را من از بازخورد شعر پدرم و تجربهی دیدار با مردم فهیم ایران و زادگاه پدرم (بوشهر) دریافتهام. پدرم، منوچهر آتشی، با رسیدن زمان به بیستونهم آبان 1384 کوچ کرد، اما شعرش هنوز پدری میکند و سایهسار میافکند. پدرم به من درس زندگی داد و معلمی مادام و مستمر بود. بخشیدن، دوست داشتن بدونِ دریغ، حرمت انسان، برابریخواهی و عشق،...
ادامه خواندن ←