سفرنامه

سفرنامۀ کلودیوس جیمز ریچ

کلودیوس جیمز ریچ

فرامرز آقابیگی

یادداشت‏‌های «کلودیوس جیمز ریچ» در برخی موارد مانند وبای شیراز، از تک‌‏نگاری‌‏های دقیق و شاخصی است که به وسیلة آن به‌خوبی از ترس و وحشت مردم و بی‌عملی حاکمان مطلع می‌‏شویم. او در روزگار شیوع بیماری، شاهد احوال مردم بوده و روزبه‌روز گزارش بیماری را هرچند موجز یادداشت کرده و حتی برای حمایت از آنها در شهر مانده است؛ درحالی‏که والی و وزیر به جای ساماندهی امور، گریخته‌ و شهر را به امان خدا سپرده‌‏اند!

شاید گزاف نباشد اگر بگوییم ریچ در ثبت مشاهدات و گزارش سفر خود، همچون بیهقی دیده‌‏هایش را با جزئیات نوشته است. او از کنار هیچ چیز بی‌توجه رد نشده و همه‌چیز از نظر او اعم از ماسه‌‏سنگ، رودخانه، تپه، دشت، کوه، اماکن تاریخی، عتیقه‏‌ها، نسخ خطی، کتیبه‏‌ها، جهات جغرافیایی، نوع بادها، محصولات، اسامی همراهان، دمای هوا، حالات و روحیات نزدیکان و … درخور اهمیت و شایستة توجه بوده است.

ادامه خواندن ←

یک سال در میان ایرانیان

ادوارد گرانویل براون

ذبیح الله منصوری

این کتاب روایات “ادوارد گرانویل براون” (1826-1926) _شرق‌شناس شهیرانگلیسی_ از ایران است که برداشت های خود از فرهنگ فارسی را در پی اقامت یک ساله اش_در سال 1266 هجری_ در ایران بازگو می کند. اثری فراتر از یک سفرنامه که علاوه بر معرفی دقیق و ارائه تصویری روشن از سرزمین و مردم ایران، مرجعی برای ادبیات و تفکر جدید ایران است.

ادامه خواندن ←

دیوان ناصرخسرو

ناصر خسرو

جهانگیر منصور

دیوان ناصر خسرو
دیوان حکیم ناصربن خسروبن حارث القبادیانی البلخی المرزی با تنظیم و نمونه خوانی و نظارت، جهانگیر منصور، کتابی است که در مقدمه ی آن چنین می خوانیم:
حكيم ناصر خود را در سفرنامه خود قباديانى مروزى مى خواند. بودن او از قباديان از اشعار او نيز معلوم است و چنان كه گفته شد قباديان از نواحى بلخ بوده و بدين جهت وى در اشعار خود همه جا از بلخ به عنوان وطن و شهر و خانه و مسكن خويش سخن مى راند و بلخ را به صفت «چون بهشت» توصيف مى نمايد و به هجرت يا هزيمت يا اخراج شدن خود از بلخ اشاره مى كند…

نکوهش مکن چرخ نیلوفری‌را

برون کن ز سر باد و خیره‌سری را

بری دان از افعال چرخ برین را

نشاید ز دانا نکوهش بری را

چو تو خودکنی اختر خویش را بد

مدار از فلک چشم نیک‌اختری را

به چهره شدن چون پری کی توانی

به افعال ماننده شو مر پری را

درخت ترنج از بر و برگ رنگی

ن حکایت کند کله قیصری را

ادامه خواندن ←

واقعگرايى در ادبيات داستانى معاصر

فدوی شکری

در بررسى‌هاى تحليلى و انتقادى در زمينه ادبيات داستانى به‌ندرت با اصطلاح «رمان واقعگرا» برمى‌خوريم، به‌عبارت ديگر اغلب نظريه‌پردازان رمان فارسى به انواعى مانند رمان تاريخى، اجتماعى، سوررئاليستى، اقليمى، روستايى… اشاره كردند بدون اين‌كه جايگاه و موقعيت «رمان رئاليستى فارسى» را تعيين كنند. تا حدى كه مطالعات ما نشان داده است، پژوهش‌هاى جدى و دقيق درباره رمان رئاليستى فارسى صورت نگرفته است و ما براى پر كردن خلأ موجود در اين زمينه، باوجود دشوارى‌هاى بسيار كه براى هر پژوهنده در اين حوزه مطرح است، به انتخاب موضوع «رئاليسم در ادبيات داستانى معاصر ايران» و مخصوصآ رمان دست زديم؛ زيرا تاكنون اثرى كه بتواند به‌طور همزمان ادبيات داستانى ايران، نظريه رمان و مبحث رئاليسم در ادبيات داستانى فارسى را دربر گيرد، همچنين شيوه تحليل نوين در پرداختن به رمان‌هاى واقعگرا را ارائه كند، موجوديت خود را به ثبت نرسانده است.

 

ادامه خواندن ←

مجموعۀ حاجی بابا (قابدار)

جیمز موریه
میرزا حبیب اصفهانی
میرزا اسدالله طاهری

این مجموعه شامل دو کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی و حاجی بابا در لندن، به قلم جیمز موریه است که دیپلمات و نویسنده بریتانیایی سده نوزدهم و مأمور سیاسی مقارن با سلطنت فتحعلیشاه قاجار در ایران بود.

ادامه خواندن ←

لوئیز روکِ کوچولو

گی دو موپسان

آنت آبکه

گی دو موپاسان استاد فرم داستان کوتاه و همین طور نماینده مکتب طبیعت گراست. او زندگی انسان‌ها و سرنوشتشان را در حالتی ناامید و بدبینانه تصویر می‌کند. او ۳۰۰ داستان کوتاه، شش رمان، سه سفرنامه و یک مجموعه شعر نوشت که بیشتر شهرتش را مرهون داستان‌های کوتاهش است. کورنلیه کواس، استاد ادبیات و نظریه ادبی دانشگاه بلگراد، درباره او می‌گوید: «موپاسان در کنار چخوف، بزرگترین استاد داستان کوتاه در ادبیات جهان است. او مانند زولا طبیعت گرا نیست؛ طبیعت گرایی موپاسان بدبینی انسان شناختی شوپنهاوری است، زیرا در به تصویر کشیدن طبیعت انسان اغلب خشن و بی‌رحم است.» روک کوچولو مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه موپاسان است؛ داستان‌هایی مملو از کشمکش کورسوهای امید و امواج ناامیدی، چنانکه کورنلیه کواس توصیفش کرده است. خواننده میان امید و ناامیدی همچون قایقی است که از ســــــویی پابســــــته ساحل است و از سویی موج‌ها او را به سوی خود می کشند.

ادامه خواندن ←

عاشقانه‌ها: نادر نادرپور

نادر نادرپور

گزینش عاطفه وطن‌چی (بهبهانی)

 

 

 

 

به درخواستِ ناشرِ محترم، مجموعه‌يى با نامِ عاشقانه‌ها از پنج شاعر معاصر گرد آورده‌ام كه با يكى از ايشان، به حقيقت، بهترين ساعت‌هاى روزگار عمر خويش را سپرى كرده‌ام: سيمين بهبهانى. چهار شاعر ديگر نيز درى به سوى جهانى «عاشقانه» به رويم گشوده‌اند ـ فارغ از «سانتى‌مانتاليسم» رايج.

«عاشقانه‌ها»ى هر يك از اين شاعران نمودار احوالِ روزگار و جهان پيرامونشان بوده است: منوچهر آتشى، محمود مشرف آزاد تهرانى (م. آزاد)، حسين منزوى، نادر نادرپور ـ كه نامشان جاودان باد!

اين پنج دفتر در بردارنده‌ى شعرهاى «عاشقانه»يى هستند كه مى‌توانند حال‌وهواى دوران نوجوانى و جوانى‌ى ما را رنگى ديگر دهند ـ فارغ از شعرهاى ديگر ايشان كه گاه به ناليدن از غم و درشتى‌هاى زمانه وادارشان كرده است. اميدوارم اين «عاشقانه‌ها» تمهيدى باشند براى تلطيف اين روزگارِ خشن و زمزمه‌يى بر لبِ فرزندان نسلِ آينده‌ى سرزمين ما و پيك و پيام‌آورى با گلبانگ شادى و عشق.

 

عاطفه وطن‌چى (بهبهانى)

ادامه خواندن ←

اصفهان نصف جهان

صادق هدایت

در این کتاب، چهار نوشته از صادق هدایت به چاپ رسیده است. نخستین، «اصفهان نصف جهان» نام دارد که شرح سفر و مشاهدات صادق هدایت از اصفهان است. او در ایام تحصیل سفری چهار روزه به اصفهان می‌کند و گزارش این سفر را در قالب تکلیف درسی عرضه می‌نماید. سفرنامه با نقل خاطره‌ای از دوره تحصیل نویسنده آغاز می‌شود؛ سپس از ماجراهای بین راه سخن می‌رود. مشاهدات هدایت از خیابان چهارباغ، چهل ستون، میدان شاه، مسجد شاه، عالی قاپو، مسجد شیخ لطف‌الله، پل خواجو، مسجد جامع، مدرسه هارونیه، امامزاده اسماعیل، دارالبتی یا دارالبطیخ، محله جلفا و کلیسای آن، به‌طور کلی مردم و آداب معاشرت و مناظر دیگر شهر مطلب بعدی را تشکیل می‌دهند. دومین مطلب با عنوان «مرگ»، نوشته کوتاهی است دربارهٔ مرگ از نویسنده بلژیکی به نام «گان» که ظاهراً صادق هدایت ترجمه کرده است. دو نوشته دیگر، دو داستان کوتاه است به نام‌های «سامپینگه» و «هوس باز» کتاب با یک خاطره از دوران دبستان نویسنده آغاز می‌شود و نگارنده به شرح سفر خود به اصفهان می‌پردازد. هدایت در نگارش خاطرات این سفر از قلم توانایش برای توصیف صحنه‌ها استفاده کرده است. سفر چند روزه‌ی هدایت به اصفهان مصادف با ایام تعطیلی تاسوعا و عاشورا بوده که در چند جای کتاب به آن اشاره شده است. وی پس از رسیدن به اصفهان در خانه‌ی یکی از دوستانش اسکان می‌یابد و به بازدید از آثار و بناهای تاریخی شهر زیبای اصفهان می‌رود و به توصیف عظمت و شکوه هنرهای مختلفی که در این اماکن مشاهده می‌کند، می‌پردازد.

ادامه خواندن ←

حاجی بابا در لندن

جیمز موریه

میرزا اسدالله طاهری

جیمز موریه خودش گفته است وقتی «حاجی‌بابا»ی دغل را خلق می‌کرده به‌شدت تحتِ تأثیرِ رمانِ ژیل بلاس[1]  بوده است. او البته در سال‌های نوجوانی نیز کتابِ هزار و یک شب را از شوهر خاله‌اش، ویلیام والْدگرِیْو[2] که بعداً اولین بارون رَدسْتاک شد، هدیه گرفته و خوانده بود. ولی میرزا ابوالحسن الگوی شخصیتی است که در اواخرِ رمانِ حاجی بابای اول با نامِ میرزا فیروز واردِ صحنه می‌شود، همو که در مقامِ ایلچیِ ایران رهسپارِ انگلستان است و حاجی را به عنوانِ منشیِ مخصوصِ خود همراه می‌برد: و روشن است که در دومین رمانِ حاجی، ماجراهای حاجی بابا در انگلیس، شیرین‌کاری‌های میرزا ابوالحسن در انگلستان در سفرِ اولش الهام‌بخشِ جیمز موریه در نگارشِ رمانِ دوم بوده است

[1].  Gil Blas، شاهکارِ e ‏Alain-René Lesag  (1747-1668). یک ترجمه فارسی از این رمان لوساژ به خامۀ میرزا حبیب اصفهانی نیز وجود دارد که هنوز انتشار نیافته است. (این ترجمه به همت غلامحسین میرزا صالح و به همت نشر معین در سال 1388 منتشر شده است/ تحریریه نشر نگاه).

[2]. William Waldegrave, the first Baron Radstock.

 

ادامه خواندن ←

درخت بی زمین

شهیار قنبری
انتشارات نگاه

«درخت بی‌زمین» فرصتی‌ست تا شاعر در لابه‌لای صفحات کتاب با زیباترین ترانه‌ها سخن بگوید و طنین آوازش را در تمامی شهرهای بی‌شاعر و راه‌های بی‌عابر بیفکند. از نوستالژی‌های کودکانه‌ای سخن بگوید که رویای رنگین خوانندگانش است.
رمز جاودانگی ترانه‌های از «دریا در من» تا «درخت بی‌زمین» در انتخاب واژه‌هایی‌ست که شاعر را به ریشه‌های تاریخی سرزمین‌اش متصل می‌‌سازد. و به راستی که سال‌های دور از خانه، جنس واژه‌های او را از درد و عشق تهی نساخته است.
سفر تمام نیست
وقتی که دستارهاشان
سرخی سیب را
عشق نمی‌داند
خون می‌داند…

ادامه خواندن ←