داستایوسکی

همزاد اثر فیودور داستایوسکی

آثار داستایوسکی، داستان مردمی‌ست روان‌پریش و عصیان‌زده که همچون شخصیت خود نویسنده از تضاد و درگیری با محیط اجتماعی رنج می‌برند و آن را در قالب تزویر، بزهکاری و در نهایت خشونت از خود بروز می‌دهند. https://negahpub.com/shop/fictions/%D9%87%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%AF_-%DA%86%D8%B4%D9%85-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7%D8%BA-100/

ادامه خواندن ←

این سه شنبه آثار فئودور داستایوسکی در طرح تخفیف قابل تهیه است

  موسسه انتشارات نگاه در نظر دارد هر سه شنبه آثار یکی از مولفان نشر را با تخفیف ۲۱% به مخاطبان همیشه همراه خود عرضه کند . این سه شنبه آثار نویسنده‌ی مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه فئودور داستایوسکی در طرح تخفیف قابل تهیه است   لینک خرید کتاب : https://negahpub.com/book/%D8%AC%D9%86%D8%A7%D9%8A%D8%AA-%D9%88-%D9%85%D9%83%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-2/   https://negahpub.com/book/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%85/ https://negahpub.com/book/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B2/ https://negahpub.com/book/%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%B4%D9%88%D9%87%D8%B1/ https://negahpub.com/book/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA/ https://negahpub.com/book/%D8%AA%D8%B3%D8%AE%D9%8A%D8%B1%D8%B4%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86/

ادامه خواندن ←

ابله

فیودور داستایوسکی

ترجمۀ رضا ستوده

ابله داستان شاهزاده میشکین، آخرین بازماندۀ خانواده‌ای اصیل و ثروتمند و البته ورشکست است. میشکین که به صرع مبتلاست، پس از گذراندن اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجه، در حال بازگشت به کشور است. او قصد دارد نزد تنها حامیان و آشنایانش در روسیه برود. بیماری باعث شده است میشکین رفتاری نسبتاً جنون‌آمیز داشته باشد. قهرمان داستان با همه سادگی‌اش وارد فضای عجیب و آلوده سن پترزبورگ می‌شود؛ شهری که خواب‌های زیادی برای شاهزاده مجنون دیده است. در طول داستان، تناقض شخصیت پاک شاهزاده با دنیای ترسناک و سیاه روسیه دستمایۀ داستایوسکی است تا جامعۀ پر از تزویر روسیه را به چالش بکشد.

 

ادامه خواندن ←

برادران کارامازف (قابدار)

فیودور داستایوسکی

اصغر رستگار

می‌خواهم سرگذشتِ قهرمانِ داستانم آلکسِی فیودروویچ کارامازُف را بنویسم اما درست در سرآغازِ کار، مانده‌ام حیران و بلاتکلیف. از یک طرف، آلکسِی فیودروویچ را قهرمانِ داستان می‌خوانم، ولی از طرفِ دیگر، خوب می‌دانم که او هر چه و هر که بوده، قهرمان نبوده؛ و به همین دلیل، می‌توانم همه جور سؤالِ حتمی و ناگزیر را پیش بینی کنم؛ مثلاً : مگر آلکسِی فیودروویچ چه قابلیتی دارد که دیگران ندارند؟ چرا او را قهرمانِ داستانت کرده ای؟ مگر چکار کرده؟ مگر آدمِ مشهوری بوده؟ اگر بوده، در چه زمینه‌یی شهرت داشته؟ منِ خواننده چرا باید وقتم را صرفِ خواندنِ سرگذشتِ او کنم؟

سؤالِ آخر سؤالِ بسیار مهمی است، ولی تنها جوابی که من دارم این است که شاید با خواندنِ رمان خودتان بتوانید جوابِ سؤال را پیدا کنید. حالا آمدیم خواندید و نتوانستید جوابِ سؤال را پیدا کنید _ آن وقت چه؟ آمدیم خواندید و دیدید آلکسِی فیودروویچ قابلیتِ درخورِ توجهی نداشته _ آن وقت چه؟ اینها را می‌گویم چون متأسفانه خودم هم همین احتمال را می‌دهم. به نظرِ خودِ من او شخصیتِ درخورِ توجهی است، ولی نمی‌دانم می‌توانم این را به خواننده هم بقبولانم یا نه.

ادامه خواندن ←

جنایت و مکافات – ادبیات بزرگان

فیودور داستایوسکی

ترجمه اصغر رستگار

داستایوسکی نویسنده بزرگ روس، خالق شاهکارهای بی بدیل ادبی است. بسیاری «جنایت و مکافات» را شاهکار این نویسنده میدانند. «جنایت و مکافات» بازی خیر و شر است در نهاد آدمی، ندای وجدان است و گریبانگیرشدن جنایت جوانی که او را دچار ویرانی و پریشانی می کند. راسکولنیکف دانشجوی پریشان احوال عاشق و فقیر است که ناخواسته اما با قصدی از پیش اندیشیده شده، دست به قتل زنی رباخوار میزند. حضور خواهرزن منجر به دومین قتل توسط وی می شود و پس از آن ردپای جنایت، روح و روان او را در هم می ریزد تا بالاخره در اداره پلیس به کار خود اعتراف کند. نویسنده بدون داوری، خواننده را در برابر پرسشی شگفت قرار می دهد؛ آیا جنایت امری روا یا نادرست است؟ و این مبنای همه تفاسیر و داوری ها و تحلیل ها بر این اثر شگفت نویسنده است.

 

ادامه خواندن ←

برادران کارامازف

فیودور داستایوسکی

اصغر رستگار

می‌خواهم سرگذشتِ قهرمانِ داستانم آلکسِی فیودروویچ کارامازُف را بنویسم اما درست در سرآغازِ کار، مانده‌ام حیران و بلاتکلیف. از یک طرف، آلکسِی فیودروویچ را قهرمانِ داستان می‌خوانم، ولی از طرفِ دیگر، خوب می‌دانم که او هر چه و هر که بوده، قهرمان نبوده؛ و به همین دلیل، می‌توانم همه جور سؤالِ حتمی و ناگزیر را پیش بینی کنم؛ مثلاً : مگر آلکسِی فیودروویچ چه قابلیتی دارد که دیگران ندارند؟ چرا او را قهرمانِ داستانت کرده ای؟ مگر چکار کرده؟ مگر آدمِ مشهوری بوده؟ اگر بوده، در چه زمینه‌یی شهرت داشته؟ منِ خواننده چرا باید وقتم را صرفِ خواندنِ سرگذشتِ او کنم؟

سؤالِ آخر سؤالِ بسیار مهمی است، ولی تنها جوابی که من دارم این است که شاید با خواندنِ رمان خودتان بتوانید جوابِ سؤال را پیدا کنید. حالا آمدیم خواندید و نتوانستید جوابِ سؤال را پیدا کنید _ آن وقت چه؟ آمدیم خواندید و دیدید آلکسِی فیودروویچ قابلیتِ درخورِ توجهی نداشته _ آن وقت چه؟ اینها را می‌گویم چون متأسفانه خودم هم همین احتمال را می‌دهم. به نظرِ خودِ من او شخصیتِ درخورِ توجهی است، ولی نمی‌دانم می‌توانم این را به خواننده هم بقبولانم یا نه.

 

ادامه خواندن ←

همزاد

فیودور داستایوسکی
ترجمه ناصر موذن

آثار داستایوسکی، داستان مردمی‌ست روان‌پریش و عصیان‌زده که همچون شخصیت خود نویسنده از تضاد و درگیری با محیط اجتماعی رنج می‌برند و آن را در قالب تزویر، بزهکاری و در نهایت خشونت از خود بروز می‌دهند. «همزاد» به عنوان دومین رمان کوتاه داستایوسکی نیز از این قاعده پیروی می‌کند. گولیاد کین کارمندی‌ست متوسط که تحت تأثیر عوامل محیطی و تعارضات کاری، دچار سوءظن شدیدی نسبت به اطرافیان خود می‌شود. بیماری روحی او تا آنجا پیش می‌رود که تصویری از شخصیت خودش را به عنوان همزاد در ذهن خود به وجود می‌آورد، موجودی که نقطۀ مقابل گولیاد کین است. قهرمان داستان اخلاق‌گراست ولی همزاد او مزور، حیله‌گر و برای پیشبرد موقعیت و مقام خود قائل به هیچ‌گونه پرنسیب اخلاقی نیست و با سرعت هم ترقی می‌کند. «همزاد» داستانی‌ست روان‌شناسانه از دورانی که داستایوسکی در آن می‌زیسته و به طرز شگفت‌آوری نقد جامه‌ای‌ست که در آن تملق و شرارت، تنها مسیر برای رسیدن به موفقیت قلمداد می‌شود.

ادامه خواندن ←

قمارباز – چشم و چراغ 47

فئودور داستایوسکی
ترجمه جلال آل احمد
چشم و چراغ 47

رمان دربرگیرنده مناسبات و روابطی است که تمامی انسانها در زندگی روزمره با آن مواجه هستند و مشغلهٔ شخصیت‌های داستان نیز از نوع مشغله‌های ذهنی تمامی انسانها است. دغدغه‌هایی همچون عشق، ثروت، شهرت و… بدین ترتیب ما با یک روایت کاملاً رئال مواجه هستیم. زندگی در نظر داستایوفسکی همچون یک بازی قمار است که انسان در آن هست تا فقط انتخاب کنی و گردانه را بچرخانی، و اینکه «این انتخاب آیا موفقیت و پیروزی دربردارد یا خیر؟» چیزی فرای دستان قدرت بشریت است. نکته جالب و ظریفی که در قمارباز داستایوفسکی به چشم می‌خورد همزمانی اتفاقات و رویدادهای غافلگیر کننده داستان با خارج شدن از قمارخانه است. یعنی تمام اتفاقات که داستان را می‌بافند زمانی رخ می‌دهد که یکی از شخصیتها ی داستان از بازی قمار فارغ شده و در حال بازگشت از قمار خانه به مسافرخانه هستند. بطوریکه گویی آنان به هنگام وارد شدن به قمارخانه گردونهٔ زندگی را به حرکت در می‌آورند و هر بار بر روی عددی – شرایطی- خاص نشانهٔ گردونه می‌ایستد و چگونگی ادامه زندگی شان را رقم می‌زند.

«قمارباز» یکی از آثار درخور و ممتاز داستایوفسکی است که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در مدت ۲۶ روزنگاشته شده است. داستان رمان ماجرای خانواده‌ای روس است که بر اثر تحولات و بی‌لیاقتی‌ها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شده‌اند. راوی داستان که معلم فرزندان این خانواده است داستان را در حالی روایت می‌کند که یا از قمارخانه برگشته است و یا در راه قمارخانه است. وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد راسخ دارد مدام در اندیشه قمار است و آن را تنها راه محقق شدن خواسته‌هایش می‌داند.

 

ادامه خواندن ←