علی محمد افغانی
گفت وگوی مجله آزما با علی محمد افغانی در انتشارات نگاه
علی محمد افغانی نویسنده ی شوهر آهو خانم و... به ایران آمده بود برای چندروز، كمتر از یك ماه. دلم می خواست نویسنده ی شوهر آهوخانم را ببینم. تصوری كه از او داشتم مردی میانسال بود ایستاده در میان حیاطی پر گل با نگاهی نافذ. تصویری برپایه ی آخرین عكسی كه از او دیده بودم اما وقتی به لطف عزیز بزرگوار علیرضا رئیس دانایی مدیر نشر نگاه فرصتی فراهم شد برای دیدار و گفتگو با خالق« شادكامان درهی قره سو»، وقتی دیدمش از دیدن چهره ی ساده و مهربان مردی سالخورده یكه خوردم. سادگی در چهره و رفتارش آن قدر...
تجدید چاپی دیگر از آثار علی محمد افغانی
نگاه: علیمحمد افغانی زادهی ۱۱ دی ۱۳۰۳ در کرمانشاه، از نویسندگان نامدار ایرانی است. افغانی نویسندهی نخستین رمان واقعی به زبان فارسی (شوهر آهو خانم) است. آثار او تا به حال بارها تجدید چاپ شده اند. اینک رمان 800 صفحه ای «شادکامان درۀ قرهسو» نوشته ی علی محمد افغانی به چاپ نهم رسیده است. افغانی این کتاب را در سال 1345 نگاشته است. «قرهسو» نام رودخانهای در كرمانشاه است و افغانی، نویسندهای است كه به شیوه رئالیزم اجتماعی مینویسد. او این كتاب را با بهرهگیری از شیوه زندگی عادی مردم كوچه و بازار خلق كرده است. به زعم برخی منتقدان،...
سنگی بر روی بافه
علی محمد افغانی
((سنگی بر روی بافه )) آخرین رمان علی محمدافغانی است که نگارش آن در سال ۱۳۸۲ به پایان رسید .
کتاب ، یک داستان نیمه بلند عاشقانه است. که در سالهای ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ اتفاق میافتد …. «اسم کتاب ممکن است قدری عجیب به نظر برسد و خواننده در ابتدا معنای بافه را درک نکند ، ولی در طول داستان و پیگیری قصه ، به معنای آن و علت استفاده از این نام ، پی میبرد.»….
در این کتاب نیز همان دستمایهها و دلبستگیها همیشهی نویسنده از فقر ، زیبایی ، عشق و مردمان سادهدل ، مشاهده میشود . روایتی آشکار از زیبایی خیرهکنندهی یک دختر که اطرافیان تاب و تحمل دیدن او را ندارند … رفتار آزادمنشانهی دختر در دفاع از حقوق اجتماعی خودش ، چیزی جز بدنامی و ننگ برای او به ارمغان نمیآورد . زیبایی بلای جانش میشود و ناچار پس از مرگ پدر مجبور میشود ……… .
نثر روان و نگارش جذاب قصه ، خواننده را تا پایان داستان به دنبال خود میکشد …. .
.
.
شوهر آهو خانم
علی محمد افغانی
بافته های رنج
علی محمد افغانی
زمانی از علی محمد افغانی (تولد:1304) نویسنده معاصر ایرانی، که در 1361 منتشر شد. رضوان راوی و قهرمان رمان، مردی است پنجاه ساله که با همرش یاسمن و فرزند دو سالهاش سهراب در تیرون از توابع اصفهان در خانه نیمه کارهای که به دست خود بنا کرده در همسایگی برادرش جعفر زندگی میکند. یاسمن قالی باف ماهری است که از کودکی به این حرفه اشتغال داشته و اکنون نیز از راه قالی بافی و فروش آن به آقای «ف» در تأمین هزینههای زندگی به شوهرش کمک میکند. راوی ضمن ستایش این صنعت دستی ایرانی به آموزش قالی بافی میپردازد. در بخشهای دیگر رمان، رضوان دوران کودکی و نوجوانی و همچنین جوانی خود را که مصادف با وقوع جنگ جهانی دوم و فقر و قحطی و گرسنگی است به تصویر میکشد. مادرش بی بی صنم قبل از ازدواج با پدر او با پسردایی خود اکبر ازدواج کرده بود.وی از شوهر خود جدا میشود و در امام زاده بست مینشیند تا شوهرش تنواند به او دسترسی یابد. سپس با عیوض خراط مردی لنگ ازدواج میکند و از او صاحب سه پسر و دو دختر به نامهای رحیم، رضوان (راوی داستان)، جعفر، زهرا و خدیجه میشود. ملک خاتون خاله بی بی صنم که بر اثر بالا کشیدن سهم الارث خواهر و برادرها زن ثروتمندی شده پس از مرگ تمامی دارایی خود را برای دخترش ربابه به جا میگذارد. ربابه زن خسیسی است که حساب همه چیز را دارد و حتی به شوهرش در ازای کار مزد میدهد. در بخش دیگری از رمان رضوان به مهاجرت خانوادهاش از تیرون! به کرمانشاه اشاره میکند. چون چرخ زندگی نمیچرخد، عیوض و بی بی صنم تصمیم میگیرند به خانه خاله زری خواهر بی بی صنم و شوهرش کل ناصر قلی که در کرمانشاه آسیاب دارد و از اعتبار خاصی برخوردار است بروند تا بلکه بتوانند با تغییر کار و روش زندگی از تنگدستی نجات پیدا کنند. اما نه تنها موفق نمیشوند که پسر بزرگشان رحیم را هم که از مدتها پیش مریض بود از دست میدهند و ناامید به ولایت خود بر میگردند. عیوض نیز پس از مدت کوتاهی دق مرگ میشود. بی بی صنم که برای گذراندن زندگی به هر کاری از جمله پنبه ریسی و نانوایی دست میزند و نمیتواند از عهده تأمین معیشت برآید پس از شوهر دادن دختر بزرگش به قربانعلی کفاش با بقیه بچههایش به اصفهان کوچ میکند. در اصفهان رضوان و مادرش اتاقی اجاره میکنند و به استخدام کارخانه پارچه بافی در میآیند و با حقوق بخور و نمیر زندگی میگذرانند و خدیجه را به عقد یکی از کارگرهای جوان کارخانه به نام محمد در میآورند. پس از گذشت سالها سرانجام کارگرها به دستمزد ناچیز خود معترض میشوند و برای رسیدن به حق و حقوق خود اتحادیههای کارگری تشکیل میدهند. اما کار زیادی از پیش نمیبرند و پیروزی با صاحبان کارخانه و سرمایهداران است. کارخانه پارچه بافی بر اثر دزدیهای پنهانی و پشت پرده سودجویان ورشکست میشود و هر یک از کارگران به سویی آواره میشود. جعفر که شغل کفاشی را انتخاب کرده پس از پایان دوره سربازی ازدواج میکند و بچهدار میشود. رضوان که از مادر ناتوان و بیمارش پرستاری میکند در سن چهل و هشت سالگی با یاسمن نامزد میشود و پس از مرگ مادر با او ازدواج میکند. در بخش پایانی نویسنده پس از سیلانی ذهنی دوباره به موضوع اولیه داستان بر میگردد و از پشتکار یاسمن در فرش بافی تعریف میکند که با وجود بارداری شبانه روز تلاش میکند تا بافت قالی نیمه کارهای را تمام کند و آن را به آقای «ف» تحویل دهد. اما درد زایمانش امانش نمیدهد و پس از رسیدن به بیمارستان سر زا میرود و شوهر و دو بچه کوچکش را بیسرپرست میگذارد و غمی بر غمهای درونی شوهر میافزاید.“بافتههای رنج” یک تراژدی واقعی است. نویسنده در آن به زبانی ساده و گویشی گاه محلی زندگی سخت و مشقت بار و ستمهایی را که در فاصله سالهای 1300 تا 1330 قشر ضعیف جامعه تحمل کرده به تصویر میکشد. نویسنده با استفاده از اصطلاحات عامیانه و امثال و شرح خرافهپرستیها در لابه لای رمان به بیان خویشاوندان و مسائل و حوادث اجتماعی و سیاسی چون کشف حجاب، جنگ جهانی دوم و قحطی و مرگ و میر مردم فقیر در جنگ و برخورد نمایندگان و مأموران دولت با کارگران میپردازد. در بافتههای رنج سیلان ذهنی نویسنده به خوبی هویداست و به همین دلیل است که راوی ضمن تعریف سرگذشت خود در زمان حال، گریزی به زمانهای گذشته میزند و خاطرات و حکایاتی را به تصویر میکشد و در پایان داستان دوباره به زمان حال بر میگردد.
“بافتههای رنج” از میان صد اثر ادبی برای ساخت فیلم و سریال انتخاب شده است.
سنگی بر روی بافه آخرین رمان علی محمد افغانی است که نگارش آن در سال 1382 به پایان رسید
. . . خرید کتاب از طریق لینک زیر: https://negahpub.com/shop/fictions/%D8%B3%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D9%81%D9%87/
تخفیف کتابهای محمد علی افغانی تا جمعه سی و یکم شهریور ماه تمدید شد
این سه شنبه آثار نویسندهی بزرگ علی محمد افغانی در طرح تخفیف قابل تهیه است
مشدی قبل از سبزی فروشی، چندین شاگرد داشت و با اسب آب به در خانه ها و دکان ها می برد و می فروخت. سال ها پیش گل عنبر در سن سیزده سالگی در زلزله بویین زهرا پدر، مادر و دو برادرش را از دست داده و تنها خودش زنده مانده بود. کسی که او را از زیر آوار بیرون کشید و نجات داد همین مشدی بود که خود نیز تمام خانواده اش را در زلزله از دست داده بود. او یک سال از گل عنبرمراقبت کرد تا بهبود پیدا کند. بعدها او را به همسری انتخاب کرد. اولین فرزندشان...