امپراتوری ها و آنارشی ها
آنا کارنینا
لئو تولستوی
مشفق همدانی
قصه آنا از روسیه شروع میشود و سرمای دلهرهآور آن و کارهای عجیب آنا که در تمام کتاب حضور دارد. قصه زنی که در جستوجوی عشق است. او میتوانست مثل هزاران زن دیگری باشد که با سرنوشتشان کنار میآیند و سربهراه و سربهزیر به روزگاری میرسند که دلخوش خنده نوههایشان هستند؛ اما آنا جایی از قطار زندگی روزمره پیاده میشود و دنبال عشق میافتد و سرنوشت تا قصهاش را تولستوی بنویسد و با کلماتش تصویری از روسیه پترکبیر ارائه دهد و پایمان را به زندگی چند آدم دیگر و روزهای ملتهب خانه آنا کارنینا باز کند.
امپراتوریها و آنارشیها: تاریخ مختصر نفت در خاورمیانه
مایکل کوئنتین مورتون
قدیر گلکاریان
کتاب پیش رو تاریخچه مختصر نفت است، با رویکرد واقعبینانه نویسنده. در این اثر تحولات و رخدادهای مربوط به نفت در منطقه خاورمیانه از سال ۱۹۱۸ تا به امروز توصیف و تحلیل شده و تلاش شده اثبات شود جنگهای به اصطلاح نفتی در ابتدا هرگز بر سر نفت نبوده، بلکه هر آنچه اتفاق افتاده حاصل رقابت های شرکتهای نفتی بوده و همانا دولتهای صاحب منابع نفتی بازیچه سیاستمداران انگلیس، ایالات متحده، فرانسه، روسیه و در دورهای آلمان و ایتالیا بودهاند. این کتاب علاوه بر اینکه تاریخچه مختصری از تأثیرات امپراتوریهای نفتی و ایجاد شرایط آنارشیستی پیش رو میگذارد، ذره بینی بر شناخت تاریخ کشورهای نفت خیز، به ویژه ایران، است.
بدرود آناتولی
دیدو سوتیریو
غلامحسین سالمی
بدرود آناتولی داستان بهشت گم شده و معصومیت های در هم شکسته است. کتاب، داستان تراژیک سقوط هلنیسم در آسیای صغیر، عملیات ایذایی قدرت های استعماری، تب نفت و فساد را روایت می کند. رمان دیدو سوتیریو از زمان انتشار در سال ۱۹۶۲، پرفروش ترین رمان یونان بوده است. داستان مانولیس آکسیوتیس روستایی فقیر متولد محلهای مجاور خرابه های افسیوس که به عنوان قهرمان داستان شاهد پختگی دلهره آور است. فاجعه آسیای صغیر یونان، کشتار غیرنظامیان به ویژه ارامنه و اخراج بیش از دو میلیون یونانی در حالت برهنه از ترکیه به دست نیروهای انقلابی ترک به رهبری مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) در اواخر سال ۱۹۲۲. مانولیس آکسیوتیس بازگو کننده امیدهای بربادرفته و شکست تراژیک دو ملت در قالب روایت شخصی است. دو همسایه، یعنی یونان در هم شکسته و ترکیه سرمست از خون، به رغم ارتباط های فرهنگی مشترک خود، هر دو با هم در از بین بردن پیوندهای دیرین مردمی تلاش کردند.
سایه ای در میان شما | گزیده اشعار آناخماتوآ
آنا آخماتووا
مترجم احمد پوری
آنا نخستین شعرهایش را در 1907 در مجلۀ «سیریوس» به سردبیری گومیلیف چاپ کرد. گومیلیف شاعر بود و دو مجموعه شعر از او به چاپ رسیده بود. آشنائی با گومیلیف عصیانگر و پرخاشجو که در محافل ادبی آن زمان شهرتی به هم زده بود، او را نیز به حلقههای ادبی و هنری راه داد. آنا در 25 آوریل 1910 با گومیلیف ازدواج کرد.شعر آن سالهای روسیه تحت سیطرۀ سمبولیزم بود که در آن مضامین عرفانی و پر رمز و راز شعر را از دسترس عامه خارج کرده و تا حدی محفلی کرده بود. رخدادهای سیاسی اجتماعی در روسیه و هجوم اندیشههای انقلابی و نو آرامش و رازناکی سمبولیزم را برنمیتافت. گومیلیف و چند تن از شاعران جوان دیگر مانند سرگئی گرودتسکی، اوسیپ ماندلشتام، آنا آخماتووا، میخائیل زنه کویچ، ولادیمر ناربوت گروهی به نام «حلقۀ شاعران» تشکیل دادند. این گروه علیه سمبولیزم قیام کردند و مکتبی بهنام «آکمهایسم» بنیاد گذاشتند.گروه دیگری از شاعران نیز به سرکردگی ولادیمیر مایاکوفسکی «فوتوریسم»را بنیاد نهادند که در برابر رمز و رازگوئی سمبولیسم عصیان کرده بود. هر دو این گروه اعتقاد داشتند که شعر باید زمینی شود و از پیچیدگی و مبهمگوئی دوری کند. اما «آکمهایست»ها اعتقاد داشتند هیچ چیز در شیء نمایندۀ رازآلود خارج از خود ندارد. مثلاً اگر سخن از سیب میرود منظور همان سیب درختی است که با آن آشنا هستیم و میخوریمش. «فوتوریستها» هم در عین پذیرش این واقعیت، شعر را به مثابه سلاحی برای پیکار با بیداد اجتماعی و نشانۀ اعتراض میدانستند که رو به آیندهای روشن دارد و از رشد و تکنولوژی استقبال میکند و معتقد است که آینده در دست نیروهای انقلابی و نواندیش است و با یاری آنها زندگی انسانها درخشان و دور از ستم و نابرابری خواهد بود. به این سبب در شرایط انقلابی آن روزها «فوتوریسم» نیروهای انقلابی را به خود جلب کرد اما «آکمهایسم» چندان طرفدارانی پیدا نکرد و پس از مدت کوتاهی دیگر سخنی از آن بهمیان نیامد. همین نگرش ویژۀ هنری سبب شد اصحاب آکمهایسم نهتنها مورد بیمهری ادبیات پس از انقلاب قرار گیرند بلکه بنیانگزاران آن هریک به صورتی در سالهای پس از انقلاب اکتبر هدف سوءظن و اذیت باشند.
اقیانوس نهایی: کتاب دوم: آناتومی پرندگان
دانیال حقیقی
از زبان نویسنده، من متولد سال شصت و هفت هستم و عشق اولم طراحی شهریِ و عشق دومم در زندگی نوشتن به طور کلی. منظورم اینِکه من فقط جستار مینویسم و بعدا یه سری اسامی به اینها الصاق میشن مثل داستان، داستان کوتاه، داستان کوتاه کوتاه، شعر، پژوهش و رمان. این الصاقات هم به خاطر ساز و کار بازارِ ادبیات و نشرِ وگرنه من به شخصه هیچ قداست یا خاصیت ویژهای برای اینها قائل نیستم.
اولین کارگاهی که رفتم سال هشتاد پنج بود یا هشتاد شش، کارگاه سرکار خانم مهسا محب علی، و بعد از یک سال و نیم حضور فعال، دوستان هم کارگاهی کیفیت این “فعال” رو به خاطر دارند، یک نصفه کارگاه رمان نویسی خدمت آقای شهسواری بودم.
حجم انبوهی نوشتم، که فقط یک داستان کوتاه به اسم “داستان صلاح الدین فشارکی” یک رمان به اسم “اعلام وضعیت گیاهی” و یک جستار شهرنشینی به نام ” کازموپول کمدی” از این انبوه، منتشر شده.
الان هم مشغول نوشتن یک مجموعه داستان کوتاهم در ژانر نوآر و یک رمان در ژانر علمی تخیلی.
دلیلش هم اول اینِکه این ژانر ها به نظرم در ایران میتوانند بازار خوبی پیدا کنند. و دلیل دوم اینِ که در واقع باید بگم که عشق سوم من دست و پنجه نرم کردن با بازار آزاد هستش.
گفت و گو با احمد پوری مترجم آثار ناظم حکمت و آنا آخماتووا در نشر نگاه
نگاه : سایر محمدی : «کجاست دستان تو» مجموعهای از اشعار ناظم حکمت با ترجمه احمد پوری است که از سوی موسسه انتشارات نگاه منتشر شده است. پوری پیش از این گزینه شعرهای عاشقانه همین شاعر را تحت نام «تو را دوست دارم چون نان و نمک» توسط نشر چشمه منتشر کرد که با اقبال بینظیر مخاطبان بارها تجدید چاپ شد. گزینه شعرهای یانیس ریتسوس شاعر بزرگ یونان به نام «همه چیز راز است» از دیگر ترجمههای پرمخاطب این نویسنده و مترجم است. پوری در سال 87 رمان «دو قدم اینور خط» را نوشته و منتشر کرد و به دنبال...
صدمین سالگرد تولد «مردی که آناتول فرانس را نجات داد».
محمد قاضی (۱۲۹۲-۱۳۷۶) مترجم برجسته کرد ایرانی، و مترجم آثاری چون دن کیشوت و زوربای یونانی به زبان فارسی است. اودرسال ۱۳۱۸ دورهی دانشکده حقوق دانشگاه تهران را در رشتهی قضایی به پایان بردو در طول این دوران همیشه جزو بهترین شاگردان زبان فرانسه بود. قاضی از ابتدای دههی ۱۳۲۰ با ترجمهی اثری کوچک از ویکتور هوگو به نام« کلود ولگرد»، نخستین قدم را در راه ترجمه برداشت و پس از آن ۱۰ سال ترجمه را کنار گذاشت. در سال ۱۳۲۹ پس از صرف یک سالو نیم وقت برای ترجمهیجزیره پنگوئنها اثر آناتول فرانس، بهزحمت توانست ناشری برای این کتاب...
خاندان صفویه: دگردیسی و پیامدهای ویرانگر
عباسقلی غفاریفرد
پادشاهان سلسه صفویه به عنصر ایرانی متکی نبودند بلکه گروگانی بودند در دست اقلیتی از قبایل چادرنشین آناتولی ،حلب، شام و مجارستان که از روزگار شیخ صفیالدین عموماً و از روزگار شیخ جنید خصوصاً در جستجوی سرزمینی برای تحقق آرمانهای غالیگرایانه خود بودند و انجام این رویکرد را در تغییر جایگاه مرشد طریقت اردبیل (یا طریقت صفوی) به مقام پادشاهی ایران امکان پذیر میدانستند و وضعیت آشفته و حکومتهای ضعیف و پراکنده آن روز ایران زمینه را برای این خواسته آنها مهیا میکرد. ایرانیها هرگز با این عناصر و پادشاه آنها کنار نیامدند و بزرگترین دلیل آن این است که چون ایرانیان خواهان سرنگونی سلسله صفویه بودند، هنگام محاصره اصفهان توسط افاغنه از هیچ کجای ایران به کمک پادشاه صفویه نرفتند تا این سلسله سرنگون شد هرگاه ایرانیها به کمک اصفهان میرفتند افاغنه جنگ دفاعی ایرانیها را تاب نمیآوردند و عقب مینشستند و جنگهای بعدی نادر شاه با افغانها و شکست دادن آنها، این دیدگاه را تأیید میکند. این کتاب صرفاً نه گزارشی تاریخی بلکه پژوهشی است نقد محور دربارهٔ لحظه ای از تاریخ ایران.