زندگی روزمره در امپراتوری روسیه

گریتا بوچر
سعید درودی

تاریخ امپراتوری روسیه سرشار از جنگ، درگیری طبقاتی، رسوایی سلطنتی، و ظهور و سقوط امپراتوری است. این کتاب روسیه تزاری را از دریچه اجتماعی و مادی از جمله تغییرات در زندگی درباری، زندگی رعیتی/دهقانی، کلیسای ارتدکس و تأثیرات رهایی و صنعتی شدن، از تولد مسکو تا ظهور کمونیسم بررسی می‌کند.

 

 

 

 

345,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 350 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

سعید درودی, گریتا بوچر

نوع جلد

سخت

نوبت چاپ

اول

جنس کاغذ

بالک (سبک)

قطع

رقعی

تعداد صفحه

472

سال چاپ

1402

موضوع

تاریخ اجتماعی, زندگی روزمره

کتاب زندگی روزمره در امپراتوری روسیه نوشته گریتا بوچر ترجمۀ سعید درودی

گزیده ای از متن کتاب:

فصل 1

روسیه در عصر پتر کبیر

این کتاب دربارۀ زندگی روزمره در امپراتوری روسیه است. تقریباً تا همین صد سال پیش، جامعۀ روسیه از چند طبقه تشکیل می‌شد: اشراف و اصیل‌زادگان، رعایا که سِرف[1] (رعیت) نامیده می‌شدند و تقریباً همگی کشاورزانی بودند که در املاک اشراف و روحانیان کار می‌کردند، مردم شهرنشین، و طبقۀ روحانیان. در این کتاب مسائلی را برمی‌رسیم از این قبیل که اعضای هر یک از این طبقه‌ها شغلشان چه بود؛ در اوقات فراغت، به چه تفریحاتی مشغول بودند؛ هنگام اجرای مراسم ملی یا مذهبی، چه تشریفاتی داشتند؛ چه نوع جشن‌هایی بر پا می‌کردند؛ و زندگی دینی‌شان چگونه می‌گذشت.

بدیهی است هر جامعه‌ای که بخواهد خود را نوسازی کند و به سوی نوگرایی گام بردارد، با چالش‌هایی روبه‌رو خواهد شد. روسیۀ آن زمان نیز از این قاعدۀ کلی مستثنا نبود و چالش‌هایی متعدد در آن پدید آمد. عصر «امپراتوری روسیه» با حکومت پتر یکم ملقب به کبیر آغازید. پتر یکم با تلاش‌های فراوان درصدد نوسازی کشورش برآمد و درنتیجه، روسیه را که تا آن زمان سرزمینی دورافتاده در گوشه‌ای از اروپا بود، به امپراتوری عظیمی بدل کرد که در امور مربوط به قارۀ اروپا نقشی تأثیرگذار به دست آورد. جنگ جهانی اول موجب تضعیف این امپراتوری شد و پس از پایان جنگ، سرعت سقوط امپراتوری روسیه افزایش یافت و انقلابی بُلشِویکی[2] به آن پایان بخشید. بنابراین، بازۀ زمانی مورد بحث این کتاب اساساً سال‌های میان 1700 میلادی (کمی پیش از جلوس پتر کبیر) تا 1914 میلادی (سال آغاز جنگ جهانی اول) است.

در هر جامعۀ رو به رشد تحولاتی سیاسی و اقتصادی رخ می‌دهد که بر زندگی روزمرۀ مردم آن کشور تأثیر می‌نهد. در روسیه نیز همین اتفاق افتاد. در فصل‌های اول و دوم این کتاب به دگرگونی‌های سیاسی روسیه می‌پردازیم تا خواننده بتواند تحولات را بهتر درک کند. فصل یکم را با نکاتی دربارۀ کی‌یف[3] شروع می‌کنیم و با مطالبی درباب پتر یکم پایان می‌دهیم. دلیل آنکه بحث فصل اول را با پتر کبیر ختم می‌کنیم آن است که پتر یکم اصلاحات بزرگی در جامعۀ روسیه پدید آورد و این اصلاحات تأثیری عمیق و مهم بر زندگی روزمرۀ رعایایش گذاشت. اما نکتۀ مهم آن است که تحولات مذکور خَلق‌الساعه نبود؛ به بیان ساده‌تر، ساختارهایی که پتر اول بنا کرد بر پایۀ چیزهایی بود که اسلافش ساخته بودند و بخش عمدۀ آنها از آداب و رسوم و سنن فرهنگ روسی سرچشمه می‌گرفت.

معمولاً می‌گویند پتر اول روسیه را به کشوری «غربی» بدل کرد. اما این سخن به‌نوعی گزافه‌گویی و ساده‌انگاری حقایق است. سلاطین روسی پیش از پتر یکم اندیشه‌ها و فناوری و کارشناسان متعددی را از اروپای غربی وارد روسیه کردند، اما هدفشان «غربی کردن» این کشور نبود، بلکه فقط می‌خواستند از آخرین دستاوردهای ملل غربی استفاده کنند. ولی پتر همیشه مظاهر اروپای غربی را تحسین می‌کرد و قصد داشت حال‌وهوای وطنش را به کشورهای اروپای غربی نزدیک کند. اما پس از او، کاملاً مشهود بود که روسیه همچنان رنگ‌وبوی شرقی خویش را حفظ کرده و از دست نداده است. برای آنکه تحولات پتر یکم را درک کنیم، شایسته است ابتدا نگاهی بیندازیم به ریشه‌های جامعه‌ای که پتر در آن رشد یافت و آرزوی دگرگون ساختنش را داشت.

روس‌کی‌یف (از 900 تا 1240 میلادی)

پژوهشگران وقتی می‌خواهند تاریخ روسیه را بررسند، معمولاً کار خود را با مطالعۀ روس‌کی‌یف[4] شروع می‌‌کنند. کی‌یف شهری است در کنار رود دنیپر[5] که کم‌کم گسترش و شهرت یافت. مردم کی‌یف از قوم اسلاو بودند و با اقوام گوناگون روابط تجاری داشتند. معروف‌ترین این اقوام در آن منطقه وارانژی‌ها یا وارانگی‌ها[6] در شمال و بیزانسی‌ها[7] در جنوب‌ بودند‌. بنابراین، کی‌‌‌یف به مرکزی تجاری بدل شد که بازرگانان سرزمین‌های مختلف به‌آسانی می‌توانستند به آنجا بیایند و تجارت کنند. از دیگر اقوامی که برای تجارت به کی‌یف می‌آمدند روس‌ها بودند. دقیقاً معلوم نیست ریشۀ واژۀ «روس» چیست و از کجا آمده و اقوام موسوم به روس دقیقاً چه کسانی بوده‌اند. البته لازم به ذکر است که اغلب تاریخ‌نگاران معتقدند همۀ روس‌ها یا حداقل بخشی از آنها از اعقاب وارانگی‌ها بوده‌اند.

قوم اسلاو از قبایل متعدد تشکیل می‌شد که دائماً با هم در جنگ بودند. در یکی از وقایع‌نامه‌های قدیمی که از آن زمان به جا مانده، داستانی افسانه‌ای هست که می‌گوید این اقوام بالاخره از جنگ‌های بی‌وقفه خسته شدند و وارانگی‌ها را دعوت کردند به آنجا بیایند و بر آنها حکومت کنند. سه برادر از قوم وارانگی دعوت اسلاوها را پذیرفتند و به منطقه آمدند و هر یک از آنها حاکم شهری شد. بزرگ‌ترین برادر، موسوم به روریک[8]، حکومت نووگورود[9] را به دست گرفت و اخلافش نهایتاً شهر کی‌یف را متصرف شدند و حدود سال 900 پیش از میلاد، در سایۀ درایتشان این شهر به مرکز قدرت و مهم‌ترین شهر منطقه و عمده‌ترین مرکز تجاری ناحیه مبدل شد. چندی بعد، جنگجویان روس بر کی‌یف دست یافتند و به قدرت رسیدند. به عقیدۀ پژوهشگران، ریشۀ این روس‌ها احتمالاً قوم اسلاو و اقوام ساکن اسکاندیناوی[10] بوده است. در زمان سلطۀ این جنگجویان روسی، جمعیت کی‌یف عمدتاً از قبایل اسلاو تشکیل می‌شد و اکثرشان کشاورز بودند. تعداد اسلاوهای ساکن کی‌یف از روس‌ها بیشتر بود، اما عاقبت روس‌ها در اسلاوها مُستَحیل شدند و درنتیجه، حدود سال 960 میلادی، زبان اسلاوی بین اعضای طبقۀ حاکم تثبیت شد و رواج یافت.

بین رهبران کی‌یف شیوۀ چندهمسری[11] رایج بود و بنابراین هر کدامشان پسران متعدد داشتند. سلاطین کی‌یف هر یک از پسران و خویشاوندان خود را به حکومت یکی از شهرهای قلمروشان می‌گماشتند (این شهرها بر سر راه‌های تجاری واقع بود). به همین دلیل، حکومت کی‌‌یف واحد و یکپارچه نبود، بلکه از حاکم‌نشین‌های متعددی تشکیل می‌شد. این شهرها گاهی با کمک یکدیگر تجارت می‌کردند، اما گاهی هم به نزاع برمی‌خاستند و هدفشان از این منازعات در دست گرفتن انحصار تجارت یا تصرف شهرهای رقیب بود. همچنین، حکومت کی‌یف هم با استپ‌نشین‌ها و هم با بیزانسی‌ها می‌جنگید. هدف از این جنگ‌ها نیز دستیابی به رود ولگا[12] بود، زیرا این رود، از منظر تجاری، ناحیه‌ای کلیدی و مهم محسوب می‌شد. سرانجام، در اواخر سدۀ دهم میلادی، نخستین حکام کی‌یف کنترل ولگا را به دست گرفتند و همۀ اسلاوهای شرقی ناحیه را متحد کردند.

دین و قانون

در 988 میلادی، ولادیمیر[13] که از 980 تا 1015 میلادی پادشاه کی‌یف بود، به دین بیزانسی‌ها درآمد، یعنی مذهب اُرتودوکس را پذیرفت و آن را دین رسمی روس‌ها اعلام کرد. بعدتر به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت، ولی عجالتاً می‌گوییم پذیرش مسیحیت ارتودوکس از سوی ولادیمیر سبب وحدت دینی روس‌ها شد و کی‌‌یف را به مرکز دینی این منطقه تبدیل کرد. همچنین، رواج مسیحیت ارتودوکس در کی‌یف موجب شد این شهر، نزد مسیحیان اروپا، اعتبار و ارج و قرب بیشتری کسب کند. در آن زمان، امپراتور بیزانس درگیر جنگ داخلی بود. ولادیمیر پس از پذیرش مسیحیت ارتودوکس، به کمک امپراتور بیزانس شتافت و او را در جنگ یاری داد و باعث پیروزی‌اش شد. امپراتور نیز متقابلاً خواهرش را به ازدواج ولادیمیر درآورد و او را یگانه زوجۀ قانونی پادشاه کی‌یف خواند. در آن عصر، امپراتور بیزانس قدرتمندترین رهبر اروپا بود. بنابراین وصلت ولادیمیر با او بر اعتبار پادشاه کی‌یف افزود و شهر کی‌یف نیز مهم‌ترین شهر «روس» شد.

حکمرانان روس‌کی‌یف، در طول دورۀ مورد بحث، سلسله‌قوانینی هم وضع کردند. برای اغلب جرایم (همچون قتل و سرقت) جریمه تعیین شد و این جریمه، پس از وصول، بین کلانتر و کلیسا و حاکم شهر (که شاهزاده‌ای از خاندان سلطنتی روس‌کی‌یف بود) تقسیم می‌شد. میزان جریمه به جایگاه اجتماعی مجرم بستگی داشت، به این شکل که نزدیک‌ترین فرد به حاکم مجبور بود بیشترین جریمه را بپردازد، اما زوجۀ یک کشاورز کمترین جریمه را می‌پرداخت. جریمۀ قتل «پول خون»[14] نامیده می‌شد و پول خون یک زن نصف پول خون یک مرد بود. حاکم گروهی را مأمور جمع‌آوری پول خون کرده بود. این افراد به شهرهای مختلف می‌رفتند و با کمک مقامات محلی قاتلان را شناسایی می‌کردند و پول خون از آنان دریافت می‌کردند. در میان مأموران انتصابی هر شهر، قضات و کلانتران و مأموران مختلف حضور داشتند که تخصصشان در شکنجه کردن مجرمان بود و با استفاده از این تخصص متخلفان را به اعتراف و پرداخت جریمه وامی‌داشتند. آنچه امروز به «قوانین خانواده» معروف است (همچون مسائل مربوط به ازدواج و طلاق و ارث) در حوزۀ اختیارات کلیسا بود و این نهاد مذهبی، علاوه بر این مقوله‌ها، به مسائل مرتبط با تجاوز جنسی و زنای با محارم نیز رسیدگی می‌کرد. یکی از موارد مهمی که کلیسا بر آن تأکید داشت سرکوب اَعمال کافرانه و ارتداد بود. همان‌گونه که گفتیم، ولادیمیر مسیحیت را پذیرفت و آن را دین رسمی قلمرو حکومتش اعلام کرد و سپس برای برقراری نظم و انضباط نیز سلسله قوانینی وضع کرد. شاید بتوان این اقدامات را به تلاش برای ایجاد انسجام و یکپارچگی تعبیر کرد، ولی واقعیت آن است که ولادیمیر و جانشینانش هیچ‌گاه درصدد ایجاد دولت و حکومتی متحد و یکپارچه برنیامدند.

[1]. serf

[2]. Bolshevik

[3]. Kiev

[4]. Kievan Rus

[5]. Dnieper

[6]. Varangians: روس‌ها و اسلاوها وایکینگ‌ها را وارانژی‌ها یا وارانگی‌ها می‌نامیدند _ م.

[7]. Byzantines

[8]. Rurik

[9]. Novgorod

[10]. Scandinavia

[11]. polygamy

[12]. Volga

[13]. Vladimir

[14]. bloodwite

موسسه انتشارات نگاه

کتاب زندگی روزمره در امپراتوری روسیه نوشته گریتا بوچر ترجمۀ سعید درودی

موسسه انتشارات نگاه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “زندگی روزمره در امپراتوری روسیه”