دیوان بیدل دهلوی

عبدالقادر بیدل دهلوی 

به تصحیح اکبر بهداروند

 دیوان بیدل دهلوی
دیوان اشعار مولانا عبدالقادر بیدل دهلوی، به تصحیح اکبر بهداروند. این کتاب با مقدمه ای به قلم فاضل محترم، استاد خلیل الله خلیلی است. در قسمتی از مقدمه چنین می خوانیم:
بيدل مى خواهد در اين ظرف محدود چنانكه مختص اوست هنر شاعرى خود را در فاخرترين پيرايه آشكار كند، كلمات آن شسته، تركيبات آن خوشآهنگ باشد، محسنات معنوى و تناسبهاى لفظى را در آن بكار افگند ـ از محاورات و مثلهاى متداول و حتى مصطلحات محلى نيز استفاده نمايد.
ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل فرزند میرزا عبدالخالق در سال ۱۰۵۴‍ه. ق. به دنیا آمد. او شاعر پارسی‌گوی است که از ترکان جغتائی ارلاس بدخشان بود؛ وی در پتنه در ایالت بهار هندوستان متولد شد و تربیت یافت و بیشتر عمر خود را در شاه جهان‌آباد دهلی به عزت و آزادی زندگی کرد و با اندیشه‌های ژرف آثار منظوم و منثور خود را ایجاد نمود.
دیده را باز به دیدار که حیران کردیم که خلل در صف جمعیت مژگان کردیم
غیر وحشت نشد از نشئه ی تحقیق بلند می به ساغر مگر از چشم غزالان کردیم
رهزنی داشت اگر وادی بی مطلب عشق عافیت بود که زندانی نسیان کردیم
موج ما یک شکن از خاک نجوشید بلند بحر عجزیم که در آبله طوفان کردیم
حاصل از هستی موهوم نفس دزدیدن اینقدر بود که بر آینه احسان کردیم

825,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 2000 گرم
ابعاد 24 × 17 سانتیمتر
پدیدآورندگان

اکبر بهداروند, عبدالقادر بیدل دهلوی

نوبت چاپ

هفتم

قطع

وزیری

تعداد صفحه

1400

سال چاپ

1401

موضوع

شعر فارسی

تعداد مجلد

دو

وزن

2000

جنس کاغذ

بالک (سبک)

گزیده از کتاب دیوان بیدل دهلوی:

دیده را باز به دیدار که حیران کردیم

که خلل در صف جمعیت مژگان کردیم

غیر وحشت نشد از نشئه ی تحقیق بلند

می به ساغر مگر از چشم غزالان کردیم

رهزنی داشت اگر وادی بی مطلب عشق

عافیت بود که زندانی نسیان کردیم

موج ما یک شکن از خاک نجوشید بلند

بحر عجزیم که در آبله طوفان کردیم

حاصل از هستی موهوم نفس دزدیدن

اینقدر بود که بر آینه احسان کردیم

در آغاز کتاب دیوان بیدل دهلوی می خوانیم:

به قلم فاضل محترم
استاد خليلالله خليلى

ز فرق تا قدم افسون حيرتى بيدل كسى چه شرح كند معنى نكوى ترا

الحمدلله العلى العظيم و الصلوة على رسوله النبى الكريم
و السلام على عباده الصلحين

اشعه لمعات عرفان، بهوفات بزرگترين عارف و سخنسراى شرق مولانا نورالدين عبدالرحمن جامى رو به خاموشى نهاد ولى هنوز يك و نيم قرن هلالى سپرى نگرديده بود كه پرتو آن فيض قدس از طور معرفت فروزان گرديد و مانند صبح ملمع نقاب؛ خيمه روحانيان را معنبر طناب گردانيد.
يعنى: شاگرد دبستان فطرت، استاد سخن، گوينده توانا، عارف كامل، ابوالمعانى ميرزا عبدالقادر بيدل ديده به جلوهگاه شهود باز كرد كه تا اكنون كه دوصد و چهل و اند سال از افول آن ستاره فروزان مىگذرد گوهران انديشه دريابارش آويزه گوش دلها و گلبانگ آسمانى سخنانش نوازشگر جانهاست.
خاصه در ديار ما كه پيوسته اشعار دلانگيز وى در مدرسه و خانقاه ورد شبانه و درس سحرگاه بوده و جويندگان طريق گوهر تحقيق را از آن محيط اعظم سراغ نمودهاند.
اين استاد توانا در اقسام شعر، اعم از قصيده و غزل، قطعه و رباعى، مسمط و مثنوى داد سخن داده و چنانكه شايسته مقام ارجمند اوست كاخ نظم را به آيين نوين پى افگنده و آن را به اوج كمال رساند. خاصه در غزل كه آن را با تشبيهات بكر و استعارات بديع آراسته و در آن ابتكارها بكار برده و با ايجاد صنايع ظريفه و آوردن تركيبات جديده رخسار معانى را جمال ديگر بخشوده از برگ گلى گلستانى آفريده و از دل ذرهاى جهانى پديد آورده است. انديشه هاى مرموز عرفانى، و مسائل غامض فلسفى را چنان به زيبايى و هنرمندى در تعبيرات شاعرانه خود پرورده و به آن صبغه شعر داده كه خواننده خيال مىكند سرحدى كه ميان شعر و فلسفه است در غزليات وى برداشته شده ـ فولاد را فشرده و آيينه كرده است. اگر نبذى از انديشههاى ژرف وى زود به فهم درنمىآيد علت اصلى آن است كه ميرزا در يك قسمت از غزليات خود آن مسائل عالى و مبهم را افاده نموده كه ادراك آن بذات خود دشوار و از فهم هركس بالاتر است. اگر فىالمثل آن مطالب عاليه را كه در اسرار توحيد، و راز هستى و در بيان موقف انسان در اين جهان حيرتانگيز است با نثرى بسر روان و حتى عاميانه بنگارند مردمى كه به كنه اين مطالب آشنايى ندارند و لذت اين باده روحانى را نچشيدهاند از ادراك آن عاجز مىمانند. تنها حديث نى و داستان جانسوز وى كه حضرت مولانا جلالالدين بلخى رومى ديباچه مثنوى معنوى را بدان مصدر گردانيده با چندين تعبير و تفسير كه چند قرن متوالى بر آن كردهاند هنوز محتاج شرح است. در اين قسمت غزليات ميرزا نكات و اشاراتى است كه هميشه دانش آدمى از معرفت آن عاجز آمده و در پيشگاه اين طلسم حيرت واله و سرگردان مانده ـ بيدل از بىنشان چگويد باز؟
ميرزا بيدل در قسمت ديگر غزلياتش كه مطالب عادى و پيش پا افتاده را افاده نموده، در آن نيز چندان باريكى و ريزهكارى و استعاره و مجاز و كنايه و ايهام و توريه بكار برده وحسن تعليل نموده و مثالهاى نوين آورده كه ديدن آن مطالب روشن وصاف، در سايه اين هنرنمايىها و باريكىها به تيزى هوش، و دقت نظر محتاج شده، گويا اين مسائل عادى در جايگاه رفيعى از هنر و صنعت قرار يافته كه هر ذهن به پايه ادراك آن نمىرسد. پيش پا افتاده را افاده نموده، در آن نيز چندان باريكى و ريزهكارى و استعاره و مجاز و كنايه و ايهام و توريه بكار برده وحسن تعليل نموده و مثالهاى نوين آورده كه ديدن آن مطالب روشن وصاف، در سايه اين هنرنمايىها و باريكىها به تيزى هوش، و دقت نظر محتاج شده، گويا اين مسائل عادى در جايگاه رفيعى از هنر و صنعت قرار يافته كه هر ذهن به پايه ادراك آن نمى رسد.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دیوان بیدل دهلوی”