توضیحات
گزیده ای از کتاب حافظ به گفته حافظ، یک شناخت منطقى
یک سال پیش، به پیشنهاد تنی چند از دوستان صاحبدل و صاحب نظر، به عهده گرفتم که کتابی فشرده و قابل استفاده برای همه و همراه با واقع نگری درباره حافظ بنویسیم. پیش از آن در (درس حافظ) تمام غزل های حفظ را به زبانی ساده درس داده، و با چهار مقدمه کلیدی یک زیر ساخت ذهنی برای فهم کلام حافظ فراهم کرده بودم.
در آغاز کتاب حافظ به گفته حافظ، یک شناخت منطقى ، می خوانیم
در صفحات این کتاب، شمارههایى که پس از نقل تمام یک بیت، یا نقل عبارتى از یک بیت حافظ، میان دو هلال مىآید، شماره غزل و بیت در دیوان حافظِ تصحیح علّامه قزوینى و دکتر غنى است، که در کتاب «درس حافظِ» من نیز، همان ترتیب حفظ شده است و در چند مورد، فقط ترتیب بیتهاى یک غزل در «درس حافظ» فرق دارد. براى نمونه، اگر بهدنبال یک بیت نوشتهام: (۷:۱۸۳) یعنى بیت هفتم از غزل ۱۸۳.
ارجاع به مآخذ دیگر، با شمارههایى است که در میان جملهها مىآید، و در آخر هر بخش، همان شمارهها نام مأخذ و صفحه مربوط با متن را نشان مىدهد.
گفتارهاى این کتاب
درباره این کتاب : ۱۱
شیراز عصر حافظ : ۱۳
پاى صحبت حافظ . کُلوهاى شیراز. مزار سعدى. چهره شهر. ابواسحاق اِنجو. مبارزالدین محتسب. بىسامانىها. عبید واخلاقالاشراف. معناى رندى، و جان کلام…
یادداشتها ۲۹
از سرگذشت حافظ : ۳۱
روایتها. روایت خود حافظ. قرآن و درس نیمهشب، قیل و قال مدرسه. خرقه سوختن. موسیقى و خوشآوازى حافظ. مى و میخانه. مغبچه و ترسابچه و شاهد. زن و فرزند. یوسف عزیزم رفت! زن در شیراز عصر حافظ. مدح. حافظى دیگر بهدنیا مىآید.
یادداشتها ۷۰
ذهن و اندیشه حافظ : ۷۳
غریبى حافظ. عُبوس زهد. خرقه سالوس. دلق و سجاده حافظ. فریب زاهد و صوفى. زهدِ ریا. شطح و طامات. شیخ و مفتى و قاضى و واعظ و امام شهر… حافظِ متعهد. رندى و غربت رندان. نام و ننگ. قلندرى. هم مستى شبانه و راز و نیاز من! رندى و عشق. گفت: ببخشند گنه… پیر مغان و سراى مغان. مردى از خویش برون آید وکارى بکند. این سراچه بازیچه. اختر شبدزد. منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن…
یادداشتها ۱۱۴
درکِ منطقى کلام حافظ ۱۱۷
مشکل معیار و میزان. مسخ کلام حافظ. بازگشتى به سه گفتار پیش. تفسیر سهلانگارانه. تربیت و زمانه حافظ. خرقه سوختن. مى، سلاح مبارزه حافظ. معناى دیگر مى. تناسب الفاظ و صلابت کلام. ایهام و دومعنایى. طنز حافظ. فرهنگ کهن و اسطورههاى ایرانى و اندوه خیام. فال حافظ. حافظ را با حافظ باید خواند.
یادداشتها : ۱۵۶
حافظ و دیگران : ۱۵۹
مشابهات در مضمون و تعبیر. بازآفرینى یا اقتباس؟ سخن رودکى. شاهنامه حکیم طوس. منوچهرى و فرخى. خیام و حافظ. خاقانى و حافظ. مولانا و حافظ. سعدى و حافظ. حافظپژوهان، ویرایش دیوان، و ترجمهها.
یادداشتها : ۱۹۱
کتابنامه : ۱۹۵
درباره این کتاب :
یک سال پیش، به پیشنهاد تنى چند از دوستان صاحبدل و صاحبنظر، بهعهده گرفتم که کتابى فشرده و قابل استفاده براى همه و همراه با واقعنگرى درباره حافظ بنویسم. پیش از آن در درس حافظ تمام غزلهاى حافظ را به زبانى ساده درس داده، و با چهار مقدمه کلیدى یک زیرساخت ذهنى براى فهم کلام حافظ فراهم کرده بودم. اما درس حافظ با حجمى بیش از هزار و سیصد صفحه، بیشتر به صورت یک مرجع، مىتوانست در کنار دست دانشجویان و مدرسان دیوان حافظ قرار گیرد و همه دوستاران حافظ فرصت خواندن تمام آن را نداشتند. جواب مثبت من به پیشنهاد دوستان، با توجه به نیاز خوانندگانى بود که مىخواهند در زمانى کوتاه، سیرى در دنیاى بىکرانه حافظ داشته باشند.
قبول پیشنهاد و امضاى یک قرارداد آسان بود اما اجراى آن! اگر شما «از کوچه رندان» دکتر عبدالحسین زرینکوب گذشته باشید، تحلیلهاى ظریف و نکتهسنجىهاى هشیارانه على دشتى را در دو کتاب او ــ نقشى از حافظ و کاخ ابداع ــ خوانده باشید، رحیم ذوالنور را در «جستجوى حافظ» نظاره کرده باشید، پژوهشهاى پرمایه و آموزنده بهاءالدین خرمشاهى را در رساله حافظ، ذهن و زبان حافظ، حافظ حافظه ماست، و حافظنامه او خوانده باشید، با دکتر محمد امین ریاحى به «گلگشت در شعر و اندیشه حافظ» رفته باشید، و بسیارى از کارهاى سودمند دیگر را که در هشتاد سال اخیر به بازار کتاب آمده است ــ از «حافظ تشریح» عبدالحسین هژیر تا نقدها و تأملهاى فرزانگانى چون دکتر محمود هومن، دکتر منوچهر مرتضوى، دکتر عباس زریاب خویى، و آثار استاد پرویز ناتل خانلرى و… ــ دیده باشید، مىدانید حافظشناسى چه دریاى بىکرانهیى شده است که تن به امواج آن سپردن آسان نیست.
در کنار این دریاى بىکرانه هم، مىدانید که مردابى از کارهاى ناپخته و گمراهکننده در بازار کتاب است و هر سال هم چاپهاى رنگارنگ و سرشار از خطاهاى فاحش از دیوان حافظ، به بازار مىآید، و عزیزانى که تنها به آب و رنگ این دیوانها دلخوش مىکنند، آنها را مىخرند و به داشتن آن مىنازند، و هریک همان را که خود خریده است بهترین و درستترین مىداند و اگر پیش آید، چهبسا که بر سر امتیاز یکى از این چاپهاى بازارى بر چاپ دیگر، بحث درمىگیرد و رشته دوستىهاى چندین ساله گسسته مىشود.
خوب! من دل به دریا زدم و باز سر از «کوچه رندان» درآوردم. با برداشتها، تحلیلها و دریافتهاى استاد زرینکوب و آنهمه دانستنىهاى گرانبها و تعبیرهاى دلاویز و پرمعنا که او با چشم و دل و زبان و قلم تواناى خود بر آن کتاب نقش کرده است، انگار کتاب به زبان آمد و به من گفت: مگر سخن از نوشتن کتابى فشرده نیست؟ این که هست، چه کم دارد؟ نشستم و تمام آن را یک بار دیگر خواندم، و بعد به سراغ کارهاى دشتى رفتم، تمام کارهاى خرمشاهى را دوباره دیدم، و ریاحى و زریاب و مرتضوى را هم دوباره خواندم، و دیدم که یک قصه بیش نیست اما از هر زبان که مىشنوم نامکرر است (۵:۳۹) و اگر من هم با خوشهچینى از خرمن دانش آن عزیزان ــ و با آنچه خود به سالیانى دراز آموخته و اندوختهام ــ دفتر دیگرى بر آن حافظنامهها بیفزایم، آن را مکررى ملالانگیز نخواهند شمرد، خاصّه که قرار است این مختصر را به زبانى عرضه کنم که حافظ براى همه باشد. همّتم بدرقه راه کن اى طایر قدس! (۳:۳۲۸).
حق نگهدارتان ــ محمد استعلامى
مونتریال، کانادا ــ چهارم تیر ۱۳۸۶ ش.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.