زند هومن یسن

صادق هدایت

کتاب حاضر ترجمه‌ی ‘زند و هومن یسن’ و ‘کارنامه‌ی اردشیر بابکان’ ـ ادبیات پهلوی ـ به کوشش ‘صادق هدایت’ (1281 – 1330) است. ‘کتابی که ‘زند هومن یسن’ یا معمولا ‘بهمن یشت’ خوانده می‌شود، شامل یک رشته حوادثی است راجع به آینده‌ی ملت و دین ایران که اورمزد وقوع آن‌ها را به زرتشت پیش‌گویی می‌کند. این پیش‌آمدها، هر کدام در دوره‌ی مشخصی اتفاق می‌افتد، دوره‌ی ما قبل آخر که هنگام تاخت و تاز ‘دیوان ژولیده‌ موی از تخمه‌ی خشم’ و اهریمن نژادان چرمین کمر است، قسمت عمده‌ی متن کتاب را تشکیل می‌دهد. در این دوره، زنگیان و آوارگان و فرومایگان، سرزمین ایران را فرا گرفته، همه چیز را می‌سوزانند و می‌آلایند و تباه می‌کنند، تا آن جا که روستای بزرگ به شهر و شهر بزرگ به ده و ده بزرگ به دودمانی مبدل می‌شود و از آن دودمان بزرگ چیزی جز مشت استخوان بازنمی‌ماند…’.

85,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 275 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

صادق هدایت

نوع جلد

شومیز

SKU

9823

نوبت چاپ

دوم

شابک

978-964-351-223-1

قطع

رقعی

تعداد صفحه

240

سال چاپ

1395

تعداد مجلد

یک

موضوع

ادبیات پهلوی

وزن

273

گزیده‌ای از کتاب زند هومن یسن:

به خشنودى دادار اورمزد به افزونى، افزونى دار، درخشنده فرهمند و امشاسپندان ! آفرين ويژه بر دين بهى مزديسنان ! تندرستى و

ددر آغاز کتاب زند هومن یسن، می‌خوانیم:

پيش‌گفتار

 

 1

  

كتابى كه: «زند وهومن يسن» يا معمولا «بهمن يشت» خوانده مى‌شود، شامل يك‌رشته حوادثى است راجع به آينده ملت و دين ايران كه اورمزد وقوع آنها را به زرتشت پيشگويى مى‌كند.

اين پيش‌آمدها، هركدام در دوره مشخصى اتفاق مى‌افتد، دوره ماقبل آخر كه هنگام تاخت وتاز «ديوان ژوليده‌موى از تخمه خشم» و اهريمن‌نژادان چرمين كمر است، قسمت عمده متن كتاب را تشكيل مى‌دهد. درين دوره، زنگيان و آوارگان و فرومايگان سرزمين ايران را فراگرفته، همه چيز را مى‌سوزانند و مى‌آلايند و تباه مى‌كنند، تا آنجا كه روستاى بزرگ به شهر و شهر بزرگ به ده و ده بزرگ به دودمانى مبدل مى‌شود و از آن دودمان بزرگ چيزى جز مشت استخوان بازنمى‌ماند.

اين تغييرات قهقرايى نه‌تنها بر مردمان، بلكه بر جانوران و رستنى‌ها و عناصر طبيعت نيز طارى مى‌گردد. در زمين و آسمان نشانى‌هايى نظير پاره‌اى از نشانى‌هايى كه در تورات و انجيل نيز آمده است پيدا مى‌آيد. ــ در خورشيد لكهايى ظاهر مى‌شود، شيوع جنايات، بايرى زمين، فساددجسمانى و روحانى مردم از علامات اين دوره است. افسار ديو خشم گسيخته مى‌شود و به همه چيز لطمه وارد مى‌آورد. احكام و سنن دين ديگر مراعات نمى‌شود بادهاى گرم و سرد مى‌وزد ولى باران نمى‌بارد. اين احوال همواره سخت‌تر و تاريكتر مى‌شود و اهريمن پيروزمندى خود را به آواز بلند اعلام مى‌دارد ــ اما ناگهان در اميد باز مى‌شود و كتاب با لحن خوشبين‌ترى به پايان مى‌رسد.

سى سال پيش از پايان هزاره زرتشت، دختر جوانى در درياچه فرزدان (هامون؟) به آب‌تنى مى‌پردازد و از فروغ نطفه زرتشت، كه در آنجا به‌دست 999، 99 فروهر اشو نگهدارى شده آبستن مى‌شود. بدينسان «هوشيدر» به‌دنيا مى‌آيد[1] . او پس از مشورت با اورمزد، نژاد ديوان

اهريمنان را به كمك بهرام ورجاوند كه شاهزاده‌اى از تخمه كيانيان بوده، ريشه‌كن مى‌سازد و دوباره ايران را به آئين روزگار پيشينيان مى‌آرايد. از علامات ظهور او اينست كه خورشيد سه روز از حركت بازمى‌ايستد. آنگاه هنگام هزاره «هوشيدر ماه» و «سوشيانس» فرامى‌رسد. اين پيغمبران نيز مانند هوشيدر، هريك به طرزى معجزه‌آسا تولد مى‌شوند.

در طى هزاره هوشيدر ماه، فن پزشكى ترقى شايانى مى‌كند و مردمان آسان نمى‌ميرند و نيز كرساسپ را براى كشتن آزى‌دهاك از خواب ديرين خود بيدار مى‌كنند.

بارى هزاره سوشيانس فرامى‌رسد. او كه خاتم انبياء و پيغمبر آخرالزمان است، دست به كار اصلاح امور مى‌زند و زمينه رستاخيز را فراهم مى‌سازد.

 

اين پيشگويى نتيجه منطقى است كه از اصول تعاليم زرتشت ناشى مى‌شود. در دين زرتشت عمر دنيا به دوازده‌هزار سال تخمين زده شده است[2] ، مطابق دوازده اختر و هر اخترى هزار سال فرمانروايى مى‌كند.

سه‌هزار سال اول را دنيا به حالت مينوى در خاموشى و آرامش مى‌گذرانيده و پيوسته نيمروز (ظهر) بوده است. در بندهشن بزرگ (زند آگاهى) ترجمه بهرام گورانكلسريا (در دوم ص 34) راجع به پيدايش روشنان (ثوابت و مطلق ستارگان) مى‌نويسد: «17ــ تا آمدن ايبگت[3]  ماه

و خورشيد و ايشان ستارگان ايستاده بودند و نمى‌رفتند و با اويژگى زمانه را مى‌گذرانيدند و همواره نيمروز بود. پس از آمدن ايبگت، به روش ايستادند و تا فرجام از آن روش نايستند.»

با پديد آمدن اهريمن، حركت نيز در دنيا پديد آمد و شب ايجاد شد و اهريمن به تباه كردن آفريدگار اورمزد پرداخت وروح خبيث با مخلوقات اورمزد بناى ضديت را گذاشت. ولى با اين قيد و شرط كه قدرت او از نه‌هزار سال تجاوز نكند[4]  سر نه‌هزار سال اورمزد با اهريمن مشغول پيكار

مى‌شود و اين دو بنيشت (دو بن داده = دو بنياد) اصلى، يعنى اورمزد منبع روشنايى بى‌پايان و داناى به همه چيز و اهريمن منشاء تاريكى بى‌پايان و داراى دانش محدود، تا قبل از ظهور سوشيانس (نجات‌دهنده دنيا) در كشمكش خواهند بود تا سرانجام اين زدوخورد به شكست اهريمن پايان مى‌پذيرد[5] .

تا زمانى كه اين پيكار به پايان نرسيده است، اورمزد نمى‌تواند در اشياء و امور چنانكه بايد تصرف كند و سرنوشت را يكسره تغيير دهد. ولى با خرد همه‌آگاهى (دانش مطلق) كه دارد، از آينده و گذشته آگاه است و در اين صورت قادر به پيشگويى مى‌باشد.

در ادبيات دينى زرتشتى چنين پيشگويى‌هايى از زمان بسيار قديم  وجود داشته و در اوستا اسم اين پهلوانان آمده است[6] . و نيز در كتاب نهم

دينكرد و بندهشن بزرگ و زرتشت‌نامه و جاماسپ‌نامه و كتاب‌هاى ديگر با كمابيش تغييراتى به شرح اغلب اين وقايع برمى‌خوريم.

اما در اين‌كه متن كنونى همان نسخه اصلى «وهومن يسن» بوده باشد؛ جاى ترديد است. زيرا در اين كتاب از متن وهومن يسن و كتاب‌هاى ديگر نقل‌قول مى‌شود، در اين صورت احتمال مى‌رود خلاصه شرح اصلى باشد. در چنين خلاصه‌اى ناچار بايد تكه‌هايى از كتاب اصلى و نيز قسمت‌هايى از اوستا وجود داشته باشد. و ظن غالب بر اين است كه بسيارى از مآخذ آن از اوستا و شارحين مختلف گرفته شده باشد.

چون در اين كتاب به‌دقت نظر شود، ديده خواهد شد كه مندرجات آن منتخبات و يا دستچينى از نسكهاى گوناگونى است كه بعدها در آن تصرفات زيادى شده و هر تفسيركننده‌اى اين متن را به سليقه و با وقايع زمان خود تطبيق داده و تعبير كرده است[7] . به‌حدى كه در ربط مطالب  اولى و وحدت اصلى كتاب خلل‌هايى وارد آمده است. اين آشفتگى در نسخ پازند و فارسى بهمن يشت به مراتب بيشتر ديده مى‌شود.

و اما راجع به تاريخ اين كتاب، چيزى كه محقق است نسخه كپنهاگ در حدود 550 سال قبل نوشته شده و از آنجا كه افتاده و اشتباهات
زيادى در آن ديده مى‌شود، بديهى است كه نسخه اصلى نبوده و از روى نسخه خطى قديمى‌ترى رونويس شده و هر رونويس‌كننده‌اى كم‌وبيش در آن دخل و تصرف كرده است[8] . راجع به پيشگويى‌ها نيز رونويس‌كنندگان همين آزادى را به خود اجازه داده‌اند. اين مطلب از مقابله چهار دوره ستودگر در زند وهومن يسن با پيشگويى همين دوره در دينكرد كه با يكديگر متفاوت هستند آشكار مى‌گردد.

نكته جالب توجه اينست كه گردآورنده اين دستچين از پادشاهان ساسانى بعد از خسرو اول (انوشه‌روان) اسمى به ميان نمى‌آورد. در اينصورت نبايد اشاره به حمله عرب و مغول بكند، فقط به‌طور اتفاق اشاره به اعراب مى‌نمايد.

از مطالب بالا چنين نتيجه مى‌شود كه اصل زند يا شرح وهومن يسن در اواخر دوره پادشاهى خسرو اول يا كمى بعد از او از اوستا ترجمه شده است. زيرا از پادشاهان بعد ساسانى اسمى نمى‌برد. گويا منتخبات فعلى خيلى بعد از حمله اعراب به توسط نويسنده‌اى گردآورى شده كه شرح تاخت وتاز و غارتگرى آنها را به‌طور مبهمى با هجوم سركردگان تورانى مخلوط مى‌كند. احتمال مى‌رود كه گردآورنده در زمان چنگيزخان مى‌زيسته، در اين صورت نسخه فعلى بايد 150 سال با نسخه اصلى اختلاف زمان داشته باشد. اما به‌نظر نمى‌آيد كه از نسخه اصلى رونويس شده باشد، چون براى پرورانيدن دوره «آهن‌آلوده» زمان فرمانروايى تركان موضوع شرح و بسط مفصل‌ترى به‌دست استنساخ‌كننده داده است. قسمت‌هاى زند وهومن يسن كه از اوستا گرفته شده، از منابع خيلى قديمى‌تر بوده كه مربوط به زمان اولين پادشاهان ساسانى مى‌شود و بى‌شك با منتخبات كنونى فرق داشته است.

بارى نظريات بالا از اشتباه در سنوات، مخصوصآ از اشتباهات تاريخى راجع به دوره فرمانروايى مهاجمين و تولد هوشيدر تأييد مى‌شود. ــ زرتشتيان انتظار ظهور هوشيدر را در آخرين دوره سه حوارى خود دارند. ولى مانند يهوديان مفسرين و شارحين پيوسته ظهور اين وقايع را به تعويق مى‌اندازند و هنوز چشم به‌راه هستند. اما از روى سنواتى كه در زندوهومن‌يسن آورده شده، چندين بار است كه اين هزاره‌ها به‌سر رفته است.

چنان‌كه قبلا اشاره شد، در عقايد زرتشتيان در باب خلقت عالم، مدت وجود عالم به دوازده دوره متساوى تقسيم شده. در اوستا و در كتاب‌هاى پهلوى مدت هريك از اين دوره‌ها هزار سال است. جاى ترديد است كه در اعتقادات اوليه زرتشتى اين تقسيم‌بندى وجود داشته باشد. هريك از اين دوره‌ها در زير تأثير يك ستاره مى‌باشد كه ظاهرآ نماينده ايزد است. از اين شالده ساختمان اوليه دنياى مزديسنا در اوستا نشانى‌هايى باقى است[9]  و به اين وسيله مى‌توان آن رادوباره برقرار كرد.

به‌عقيده دكتر وست West اين مدت تاريخى كه باعث انتظار زرتشتيان در زمان گذشته شده از سه عقيده مختلف ناشى مى‌شود :

1ــ در متن كتاب ذكر مى‌شود كه پيكار بزرگ بايد در پايان هزاره زرتشت اتفاق بيفتد. در اين كشمكش ديوان و اهريمنان نابود خواهند شد، از اين قرار هيچ‌گونه شرارت و بدى در هزاره جديد كه دوره هوشيدر باشد راه نخواهد يافت و فرمانروايى ديوان پيش از خاتمه هزاره زرتشت خواهد بود. ــ چنين عقيده‌اى را نويسنده متن اصلى اوستايى اظهار داشته است كه فقط دوره كوتاهى براى فرمانروايى ديوان انتظار داشته تا بعد از هزاره زرتشت نابود بشوند. و در آن زمان به وقوع اين پيش‌آمد و ظهور هوشيدر كه بايستى دوباره دين را آرايش بكند هنوز خيلى وقت مانده بوده است.

 

2ــ هجوم نژاد ديوان و لطماتى كه مى‌رسانند، زمانى به‌وقوع مى‌پيوسته كه هزاره زرتشت خاتمه يافته بوده. هوشيدر به‌دنيا مى‌آيد و چون سى سال از عمرش مى‌گذرد، بهرام ورجاوند متولد مى‌شود و او نيز در سى سالگى لشكركشى كرده مهاجمين را ريشه‌كن مى‌نمايد. ــ چنين گفتارى را بايد به مترجم پهلوى و شارحينى نسبت داد كه در حدود 590ــ570 هجرى ميلادى در دوره پادشاهى آشفته هرمزد چهارم پسر و جانشين خسرو اول اظهار كرده‌اند و رشادت‌هاى سردار سرشناس ايرانى، بهرام چوبين در مد نظرشان بوده است. اين مستنسخ انتظار پايان فرمانروايى ديوان را فقط براى يك قرن داشته است.

3ــ در جاى ديگر ذكر مى‌شود (در نهم ــ 9) كه هوشيدر در سال 1800 متولد خواهد شد: يعنى 800 سال پس از هزاره زرتشت و يا در هشتصدمين سال هزاره خودش. در اين صورت دوره فرمانروايى ديوان هشتصد سال به تأخير مى‌افتد و پشوتن كه آراينده دين مى‌باشد، در پايان هزاره ظهور نمى‌كند. جزييات مزبور را بايد يكى از رونويس‌كنندگان اين مجموعه افزوده باشد. اما مدت‌هاست كه از هزاره زرتشت مى‌گذرد و اتفاقات پيش‌بينى‌شده رخ نداده است.

اشكال ديگرى كه بايد حل شود، اختلاف نظر فاحش مورخين سر تاريخ زردشت مى‌باشد كه به‌طور مختلف از 389 تا 8600 سال قبل از ميلاد حدس زده‌اند و هركدام دلايلى مى‌آورند[10]  طبق محاسبه تقريبى وست تاريخ ظهور هوشيدر زرتشت با 660 قبل از ميلاد تطبيق مى‌كند. از
اينقرار ظهور سال 341 و ظهور هوشيدر ماه سال 1341 و ظهور سوشيانس 2341 ميلادى اتفاق مى‌افتد. به مجب اين محاسبه رستاخيز در تاريخ 2398 ميلادى روى خواهد داد[11] . مطابق دليل نجومى كه آقاى بهرام گورانكلسريا شفاهآ اظهار داشتند تاريخ ظهور زرتشت را مى‌شود به 8600 سال قبل از ميلاد تخمين زد[12] . اما در اين صورت با داستان‌هاى دينى زرتشت كه دوره عالم را به دوازده‌هزار سال تقسيم كرده است نيز متباين مى‌باشد.

به هرحال سنوات هزاره‌هايى كه در اين كتاب آمده هيچ‌كدام با حقيقت تاريخى وفق نمى‌دهد و يا دوره‌ها مطابق قانون ديگرى محاسبه مى‌شده است. فقط چيزى كه مهم است، قسمت عمده اين كتاب شورش ايرانيانى را كه پايبند به دين زرتشت بوده‌اند در زير تسلط بيگانگان و
اهريمن‌نژادان به‌خوبى نشان مى‌دهد. همان شورشى كه بعدها به انواع گوناگون تجلى كرد و در نتيجه نويسندگان، شعرا و سرداران و فرقه‌هاى گوناگون مذهبى در ايران به‌وجود آورد. زندوهومن‌يسن نيز تكه‌اى از ادبيات آشفته و مضطرب آن زمان را در بر دارد.

به‌نظر مى‌آيد كه افسانه‌پرستى يكى از احتياجات اصلى روح آدمى است. چه در زندگى انفرادى و چه در زندگى اجتماعى افسانه مقام مهمى را حائز مى‌باشد. در زمان‌هاى پيشين اين احتياج از طرف پيشوايان دين و يا افسانه‌سرايان تأمين و برآورده مى‌شده، امروزه به‌خصوص علماى و هنرپيشگان و نويسندگان اين وسيله را در دست گرفته و به‌دلخواه خود و يا به‌موجب مقتضيات روز آنرا به‌كار مى‌برند.

گذشته از احكام و شرايع دينى قوه تصور و تخيل ملى و اعتقادات عاميانه در اساس آن تأثير انكارناپذيرى دارد. انسان عمومآ نظر به گذشته و آينده دارد، از زمان حال كه شامل درد و رنج است گريزان مى‌باشد و در بهبود اين دردها، همواره چشم اميد و انتظار به آينده است. مجموع آرزوهاى توده را زمانى خيال‌پرستان و گاهى شعرا و هنگامى روحانيون يا اشخاص متعصب مذهبى با كلام خودشان به‌صورت كلى درآورده و بدين وسيله شالده آينده را مى‌ريزند. يعنى سرنوشت بشر و يا قسمتى از آن را راهنمايى مى‌كنند. بايد اقرار كرد كه اين شالده اغلب به‌دست اشخاص فكور و آزادفكر ريخته نمى‌شود. چه‌بسا اتفاق مى‌افتد متعصبين افكار و آرزوهاى توده را با منافع خود توافق داده مطابق افكار مذهبى خود مى‌پرورانند. ازاين لحاظ پى بردن به سرچشمه و تحولاتى كه اين عقيده در ادوار گوناگون پيموده بسيار جالب توجه خواهد بود كه موضوع كتاب جداگانه است. اعتقاد به وجود يك قائم كه در آخر دنيا بايد به نحوى خارق عادت و معجزآسا ظهور كند و دنيا را پس از آن‌كه پر از ظلم و جور شده از عدل و داد پر نمايد و پايه ايمان را مستحكم بسازد در اغلب مذاهب حتى در مصر قديم نيز وجود داشته است[13] به‌طورى كه در حقيقت مى‌توان ثابت كرد كه اصل و سرچشمه آن كجا است.

با اشاره به بعضى اسناد و مدارك كه در مذاهب ديگر راجع به اين موضوع وجود دارد قضاوت را به خواننده واگذار مى‌كنم. به مناسبت شباهت تام جزييات اين وقايع در نزد ملل گوناگون، ممكن است مطالعه آن از لحاظ فلكلر و تحقيق درباره داستان‌هاى باستانى قابل توجه باشد. ــ زيرا اين عقيده يكى از آرزوهاى مبهم و ديرين بشر است و عجبى نخواهد بود اگر مى‌بينيم در هر زمان انسان اميدوار به آينده بهترى بوده است. انسان نه‌تنها مى‌خواهد اميد زندگى جاودان در ماوراء دنياى مادى به خود بدهد، بلكه مايل است منشاء كارهاى معجزآسا و خارق عادت نيز واقع شده، آراء و عقايد و تعصب‌هاى خود را به‌وسيله دخالت قواى زمينى و آسمانى مستحكم و به ديگران مدلل و ثابت بكند. عامل عمده اين عقيده ايمان است. به همين مناسبت اين پيشگويى در اغلب اديان مقام خاص و مهمى را براى پيغمبران آخر زمان حفظ كرده، و هر ملتى با رنگ و بو و طبق روحيه خود اين عقيده را اقتباس و با احتياجات خود وفق داده[14]  و در نتيجه راه اميدى براى پيغمبران آينده باز گذاشته است.

 

در اين‌كه اصل زند وهومن يسن خيلى مختصرتر و مانند ادبيات اوستايى افسانه‌آميز بوده و مخصوصآ قسمت شكوه و ناله راجع به دوره «آهن‌آلوده» در آن وجود نداشته شكى نيست زيرا در موقع اقتدار و تسلط دين زرتشت نسبت به آينده آن آنقدر اظهار بدبينى نمى‌شده[15] .

طبيعى است كه قسمت عمده اين ادبيات در زمان پايمال شدن دين زرتشت
به‌دست اعراب افزوده شده است و ضمنآ اشارات سربسته‌اى از حمله مغول در بر دارد. ليكن جنگ دو قوه متضاد خير و شر و پيروزى روشنايى و خوبى بر تاريكى و بدى در آخر دنيا مربوط به اساس دين زرتشت است. و به همين مناسبت، اعتقاد به دو اصل متضاد دست‌آويز مخالفين و اسباب تمسخر و حمله ساير مذاهب به دين زرتشتى گرديده است. وجود شخصى كه در آخر دنيا بايد خروج كرده قوه شر و بدى را ريشه‌كن كند و بر آن فايق گردد نتيجه منطقى است كه از اين اعتقاد ناشى مى‌شود.

از اين گذشته در دين زرتشت عوامل بسيارى وجود دارد كه وقوع اين پيش‌آمدها را پيش‌بينى مى‌نمايد. از جمله پهلوانان بى‌مرگى كه در اين انتظار مى‌باشند، مانند كرساسپ پهلوان خفته كه مقدر است در آخر زمان بيدار شده ضحاك را بكشد. هم‌چنين بازمانده نطفه زرتشت در درياچه كيانسيه يا فرزدان كه به‌توسط 999، 99 فروهر اشو نگاهدارى مى‌شود تا به‌موقع خود پرورش يافته و منجيان آخر زمان به‌وجود بيايند.

مطلبى كه اين معجزات را تأييد مى‌كند، اعتقاد مذهب زرتشتى به تقدير مى‌باشد. از آنجا كه دين زرتشتى براساس نجوم قرار گرفته و مربوط به خلقت عالم مى‌شود، روش  عالم به موجب تأثير ستارگان و سيارگان قبلا مقدر و معين شده است. تغيير در روش عالم متصور نيست، اما اورمزد داراى علم مطلق (خرد هرويسپ آگاهى) است، از آينده نيز آگاه و قادر به پيشگويى مى‌باشد. ليكن در وقايع آينده نمى‌تواند دخالت بكند، چنان‌كه از باب سوم همين كتاب برمى‌آيد: زرتشت از اورمزد تقاضاى زندگى جاودان مى‌كند و اورمزد به پاسخ مى‌گويد: «چون مقدر
است كه تو به‌دست توربراتروش كشته بشوى، لذا اگر ترا بى‌مرگ بكنم، طبعآ توربراتروش كشنده تو نيز بى‌مرگ مى‌شود و اين برخلاف مدار روزگار و تقدير است.» يا به‌عبارت ديگر: تغيير سرنوشت ممكن نيست[16] .

سپس اورمزد خرد هرويسپ آگاهى خود را به زرتشت انتقال مى‌دهد و او آينده را در آن مى‌بيند و متقاعد مى‌شود. ــ از اين قرار به‌موجب شرايط بالا، پيشگويى سرنوشت مردمان براى زرتشت ممكن است و تغييراتى كه بايد در آخر زمان به‌دست اشخاصى كه وظيفه هريك قبلا تعيين و پيش‌بينى شده رخ بدهد، به خودى خود امرى منطقى و قابل قبول به‌نظر مى‌رسد. لذا چنان‌كه ملاحظه مى‌شود، پيش‌بينى براى وقوع چنين پيش‌آمدهايى در دين زرتشت شده است، به طورى كه در وحدت فكر اساسى پيشگويى خللى وارد نمى‌آورد.

البته اميد آنقدر گرانبهايى مانند پيشگويى «زند وهومن يسن» استعداد زيادى براى مسافرت داشته است و اقوام ديگر هركدام طبق احتياجات خود از آن استفاده كرده‌اند. ليكن چيزى كه قابل توجه است، وحدت فكريست كه اين پيشگويى در دين زرتشت نشان مى‌دهد و در ساير اديان وجود ندارد. اشاراتى كه ساير مذاهب به اين موضوع مى‌كنند ناشيانه و اشتباه‌آلود است. در تورات و انجيل علاوه بر آشفتگى مطالب عدم ارتباط در جملات نيز مشهود مى‌باشد. و اغلب با تعليمات و اصول اين مذاهب تناقض فاحشى نشان مى‌دهد، به‌طورى كه ثابت مى‌شود كه اين
افسانه مهاجرتى است. زيرا استخراج‌كننده آنرا درست نفهميده و مسخ كرده به نحوى كه فاقد ربطى منطقى مى‌باشد. از اين قبيل است پيشگويى مكاشفه يوحناى رسول (باب بيستم 2 ــ 3) كه پيمان اهريمن و اورمزد را به‌ياد مى‌آورد در صورتى كه متن اين كتاب‌ها خيلى بهتر از كتاب‌هاى زرتشتى نگاهدارى شده است. از اين موضوع چنين به‌دست مى‌آيد كه نه‌تنها بعضى از مذاهب كه معتقد به ظهور قائم مى‌باشند، اين فكر را از دين زرتشت گرفته‌اند. بلكه به‌طور مستقيم از تعليمات آن ملهم گرديده و حتى برخى از آنها در اثر اين پيشگويى به‌وجود آمده‌اند[17] .

[1] . J. Darmesteter, Etud es Iraniennes, II, p. 208 – 2100

[2] . W. Jackson, Zoroastrian Studies, , N. Y. 1928, P. 111 – 115.

[3] . يعنى مبداء شرى كه نسبت آن با مبداء خير نه از قبيل نسبت ميان هستى و نيستى و ياعلت و معلول بلكه مانند نسبت ميان دو امر متضاديست كه در يكديگر متبادلا تأثيرمى‌بخشند و به تعبير ديگر مبداء شرى كه با مبداء خير به‌اصطلاح پاره‌اى از حكماى غربداراى نسبت اقتطاب Polartie مى‌باشد.

[4] . بندهشن در نخستين: «18ــ و اورمزد به گنامينو گفت: زمانى را تعيين كن! تا اين‌كهپيكار براى نه‌هزار سال باشد. چه او مى‌دانست در اين زمان گنامينو ناتوان خواهد شد.(19) پس گنامينوى نابين و نادان اين پيمان را بپذيرفت… (20)اورمزد اين نيز بخرد همهآگاهى مى‌دانست كه در اين نه‌هزار سال، سه‌هزار سال همه به كام اورمزد است، سه‌هزارسال اختلاط (گميزش) به كام اورمزد و اهريمن هر دو باشد و در سه‌هزار سال فرجامينگنامينو از پاى درآمده و از زيان او به آفريدگان جلوگيرى مى‌شود.»

[5] . يشت 13 ديده شود. در مينو خرد (در هفتم ص 43 چاپ ارود تهمورس انكلسريا)مى‌نويسد: «7ــ مينوى خرد پاسخ كرد (8) كه: اورمزد آفريدگار اين دام و دهش وامشاسپندان و مينو خرد را از روشنايى خويش و با آفرين زمان بيكران بيافريد. (9)زيرا كهزمان بيكران، بى‌پايان، بى‌مرگ، بى‌درد و گرسنگى‌ناپذير و تشنگى‌ناپذير و بى‌ضد است كهتا هميشه و تا ابد هيچ‌كس نمى‌تواند آن را از انجام كار خود بازدارد. (10)و اهريمن خبيثديوان و نابكاران و نيز جادوان را از مقاربت غيرطبيعى خود به‌وجود آورد، (11)و پيماننه‌هزار زمستان را در زمان بيكران با اورمزد بست. (12)و تا پايان آن هيچكس تغيير دادنو ديگرگونه كردن آن نتواند. (13) و چون نه‌هزار سال به پايان رسد، اهريمن ناتوان شود.(14)و سروش اشوخشم را بزند. (15) و مهر و زمان بيكران و مينوى دادگرى كه هيچ‌كسرا نفريبد و سرنوشت و عنايت الهى (بغوبخت) همگى دام و دهش اهريمن را تا آخر و نيزديو آز را بزنند. (16) و همگى دام و دهش اورمزد بى‌ضد، دوباره چنانكه در آغاز ازجانب او آفريده شده بودند بشوند.» نيز مجمل‌التواريخ چاپ تهران، ص 22 ديده شود.

[6] . محتمل است كه زند وهومن يسن مأخوذ از هفتمين فرگردستوگرنسك باشد كه خلاصهآن در هشتمين فصل دينكرد 9 وجود دارد. به موجب دينكرد هشتم (15 ـ 7/14) همينموضوع در قسمت دوم سپند نسك يعنى سومين نسك اوستاى بزرگ مطرح شده است.بعيد نيست كه نويسنده زند وهومن يسن ازهر دو منبع استفاده كرده باشد.

[7] . مانند پيشگويى شاه نعمت‌الله كه در هر زمانى با تغييرات كم‌وبيش چاپ مى‌شود وشهرت عاميانه پيدا كرده است.

[8] . بهرام‌بن پژدو شاعر زراتشت‌نامه، مدعى است كه كتاب خود را از روى نسخه پهلوىبه شعر درآورده است. اين كتاب در حدود 660 سال قبل (1278 ميلادى) نوشته شده واز آنجا كه پس از شرح و حال و معجزات زرتشت ناگهان به پيشگويى مى‌پردازد به‌نظرمى‌آيد كه نسخه بهمن يشت را ضميمه مى‌كند. دارمستتر تاريخ تأليف زندوهومن‌يسن رابين 1099 ميلادى و نيمه قرن چهاردهم يا كمى قبل از آن قرار مى‌دهد.Etudes Iraniennes, II, 69.

[9] . احتمال قوى مى‌رود كه در اين تقسيم‌بندى ادوار خلقت، سعى نموده‌اند واحد زمانفلكى را براساس حركت رجعى اعتدالين قرار بدهند. تقريبآ در 26000 سال نقطه اعتدالربيعى سرتاسر محيط فلك ممثل را مى‌پيمايد. در صورتيكه اين حركت رجعى دائمى ويكنواخت بوده باشد، انحناى محيط فلك ممثل طبق معادله مخصوصى تغيير مى‌پذيرد كهمحاسبه آن درست معلوم نيست. مدت رجعت نقطه اعتدال ربيعى تخمينآ 26000 سالمى‌باشد و ممكن است به علت‌هاى سماوى تغيير بنمايد. در اين صورت محتمل است كهمنجمين باستان براى رجعت نقطه اعتدال ربيعى 24000 سال فرض كرده باشند كه بهدوازده دوره كه هركدام دوهزار سال است تقسيم مى‌گردد و در اين مدت نقطه اعتدالربيعى 30 درجه از خط سير خورشيد را مى‌پيمايد. كشف حركت قهقهرايى اعتدالين را بهمنجم يونانى هيپارخوس Hipparque اهل نيقيه Niceإ كه 128 سال قبل از ميلاد مى‌زيستهنسبت مى‌دهند. ولى احتمال قوى مى‌رود كه اين حركت ظاهرى قهقهرايى نقطه اعتدالربيعى در زمان‌هاى خيلى پيشين به‌توسط منجمين مصرى و كلدانى و ايرانى كشف شدهباشد كه استادان علوم يونانيان به‌شمار مى‌روند، وليكن در متن زند وهومن يسن تصريحشده و مى‌نويسد: «دهمين صد سال» به‌علاوه چندين دوره را نام مى‌برد كه اختلاف ايندوره‌ها به هزار سال نمى‌رسد.

[10] . W. jackson, Zoroastrian Studies, p. 17 – 18.

[11] . دليل ديگرى كه براى قدمت زمان زرتشت مى‌توان آورد همانا زبان اوستا است كهبه‌مراتب كهنه‌تر از هزار سال قبل از ميلاد به‌نظر مى‌رسد. سرودهاى قسمت‌هاى كهنه اوستاهمزمان سرودهاى ويدا Vإdas مى‌باشد و به زبانى نوشته شده كه بسيار نزديك بهسانسكريت ويدها است :E. Brunouf, Journal Asiatique, 4e Serie, t. IV, 493 et SuiV, V, 120.به علاوه نبايد فراموش كرد كه اختلاف فاحشى در تاريخ هخامنشى و اشكانى وساسانى رخ داده است. به‌قول بيرونى و مسعودى اردشير پاپكان براى انصراف عامه ازنزديك شدن پايان هزاره زرتشت تاريخ را مغشوش كرد و مدت پادشاهى مقدونيان واشكانيان را برخلاف حقيقت كوتاه‌تر از آنچه كه بود وانمود كرد.

[12] . در حدود 71 سال و نيم نقطه اعتدالين يك درجه سير قهقهرايى مى‌كند، به طورى كهتقريبآ در 2150 سال اعتدالين در برج سابق مى‌افتد. به‌موجب استاد پهلوى كه در دستاست. در زمان زرتشت نقطه اعتدالين در برج ثور بوده و كبيسه نوروز از زمستان شروعمى‌شده و اكنون در برج حمل مى‌باشد و كبيسه از 13 آوريل شروع مى‌شود، پس از محاسبهدقيق نجومى به‌دست مى‌آيد كه از زمان زرتشت تا ميلاد 8600 سال مى‌گذرد.

[13] . علاوه بر كتاب مجعول خنوخ Hإnoch (باب 46 ــ 62) در اوراق پاپيروس مصرىنيز موضوع اعتقاد به وجود مسيح صريحآ ذكر شده است. كتاب‌هاى زير ديده شود :Ipuir Writings. Gardener, Wisdom lit. of the Egypt, Chester Beatty, Le Codex depapyrus.

[14] . در پيشگويى زرتشتى ميدان كارزار ايران خواهد بود. تمام توجه اورمزد به ايران استكه در خوانيرس، مركز هفت كشور واقع شده و پيوسته تكرار مى‌كند: «ايرانى كه منآفريدم!» تمام توجه قواى مادى و معنوى به ايران مى‌باشد كه چشم و چراغ عالم است وبه‌موجب افسانه زيركانه‌اى اين اصلاح به‌دست پسران زرتشت انجام خواهد گرفت. دركتاب ارمياء نبى باب هفتم خداوند اسراييل مى‌گويد: «20ــ بنابراين خداوند يهود چنينمى‌گويد: اينك خشم و غضب من بر اين مكان بر انسان و بر بهايم و بر درختان صحرا و برمحصول زمين ريخته خواهد شد و افروخته شده خاموش نخواهد گرديد…» در ترجمهفارسى بحارالانوار مجلسى (ص 243) مى‌نويسد: «به من وحى فرمود كه يامحمد به‌درستىكه قصاص من در خصوص بندگانم پيش از آن‌كه ايشان را خلق كنم جارى شده و قصاصمن گذرنده است تا اين‌كه با آن قضا هلاك بكنم هركه را كه مى‌خواهم و هدايت بكنم هركهرا كه مى‌خواهم.»

[15] . مسيحيان نيز يك رشته پيشگويى‌هايى كه علامات وحشت دوره آخر زمان را شرحمى‌دهد زير عنوان: Les terreurs de Làn Mile دارند كه مى‌بايستى در هزارمين سال بعداز عيسى اتفاق افتاده باشد. پيشگويى مهم ديگرى كه راجع به آخر دنيا و آينده بشر شدهكتاب «I Ging اى گينگ» چينى است كه ر. ويلهلم ترجمه نموده است :R. Wilhelm, Das Buch der Wandlungen:علاوه بر Oracles يونانى و رومى پيشگويان قديم و جديد مانند: شودنبرگ Swedenborg ونستراداموس، فلاماريون، ولز H. G. Wells كايزرلينگ II. Keyserling اشپنگلر و غيرههركدام به طرز خاصى پيشگويى‌هايى راجع به آينده بشر نموده‌اند.

[16] . مثلى است به زبان پهلوى كه: بخت مدسپوختن نشايد، (مرگ آمد درنگ را نشايد.) ونيز و   نيز رجوع شود به :Casartelli, Phil. Relig. du Mazdeisme sous les Sassanides, pp. 4 – 5- 28.

[17] . L. Gordon Rylands, Did Jesus erer live? 1935.راجع به موضوع مسيح و پيدايش اين فكر در ايران به كتاب‌هاى زير مراجعه شود :L, H. Mills, Our Own Religion in Ancient Prsia. Soderblom. La Vie future, p.255 – 260.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “زند هومن یسن”