روانشناسی خواب

زیگموند فروید

ترجمه احسان لامع

زیگموند فروید روانکاو بزرگ اتریشی با طرح نظریه های شگفت انگیز در روانشناسی، دری نو به درک انسان از خود گشود . کشف ضمیر ناخودآگاه، بررسی ریشه ی نارسایی های روحی در گذشته ی خود ، طرح های شگفت انگیز وی در روانکاوی و روانشناسی خواب باعث شد که نظریه های او در ادبیات نیز بسیار تاثیر گذار شود و امروزه هیچ کس از کسانی که خود را اهل ادبیات می دانند بی نیاز از خوانش و فهمیدن آثار فروید نیستند. کتاب روانشناسی خواب از آثار اوست که تا کنون به زبان فارسی ترجمه نشده بود و اینک در اختیار دوستداران این نابغه علم روانشناسی قرار می گیرد .

45,000 تومان

ناموجود

جزئیات کتاب

وزن 280 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

احسان لامع, زیگموند فروید

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

چاپ چهارم

شابک

978-600-376-204-6

قطع

رقعی

تعداد صفحه

168

سال چاپ

1400

موضوع

روانشناسی

تعداد مجلد

یک

وزن

280

جنس کاغذ

بالک (سبک)

در آغاز کتاب روانشناسی خواب می خوانیم :

فهرست مطالب

فصل اول: خواب‏ها محل تلاقی دارند. 7

فصل دوم: مکانیزم خواب… 25

فصل سوم: چرا رویا شکل تمایلات را تغییر می‏دهد. 49

فصل چهارم: تحلیل رویا . 65

فصل پنجم: آرزو در خواب… 85

فصل ششم: کارکرد رویا 109

فصل هفتم: فرایند اوليه و ثانويه سرکوب… 127

فصل هشتم: ناخودآگاه و خودآگاه: واقعيت… 149

فصل اول

رویاها محل تلاقی دارند

در دوران پیش از ظهور علم، مردم نسبت به تعبیر خواب علم و آگاهی نداشتند. هرچه را که پس از بیداری به یاد می‏آوردند، بیان دوستانه یا خصمانه از قدرت‌های والا می‌پنداشتند خواه شیطانی یا ملکوتی. با پیدایش اندیشه‏‏‏های علمی، کلیت این افسانه‏گرایی توصیفی به روانشناسی تبدیل شد. امروزه بین افراد تحصیلکرده کمتر کسی پیدا می‏شود که نسبت به این واقعیت تردید داشته باشد که خواب عمل روانیِ خودِ رویابین است.

اما از زمان زوال فرضیه‏های افسانه‏ای، تعبیر خواب طرفداران زیادی پیدا کرده است. وضعیت منشا آن، رابطه‌ی آن با زندگیِ روانیِ ما در عالم بیداری، فارغ بودن آن از مزاحمت‌هایی که در حالت خواب ظاهرا اخطار می‏دهد، تناقض‏های غریب آن با تفکر بیداری ، ناهمخوانی بین تصاویر و احساساتی که پدید می‌آورد، محو تدریجی خواب، روشی که در آن به هنگام بیداری تفکر ما صرف نظر از یک چیز عجیب به آن اعتماد می‏کند و یادآوری‏های ما که آن را جا به جایی یا رد می‏کند، تمام اینها و بسیاری از مسائل دیگر صدها سال است که پاسخ مطلوبی نیافته‌اند. پیش از هر چیز پرسشی درباره‌ی معنای خواب مطرح می‏شود، پرسشی که فی‌نفسه دوبعدی‌ست. ابتدا اهمیت روانی خواب، موقعیت آن نسبت به فرایندهای روانی، در خصوص کارکرد ممکن بیولوژیکی مطرح است، دوم اینکه آیا خواب معنایی دارد؟ آیا می‏توان از سایر سنتزهای ذهنی، معنا و مفهومی از هر رویای واحد دریافت کرد؟

در ارزیابیِ خواب سه جهتگیری دیده می‏شود. بسیاری از فیلسوفان به یکی از این سه جهت گرایش داشته‏اند، جهتی که همزمان ارزش گذشته‌ی خود را حفظ کرده است. از نظر آنان، شالوده‌ی خواب حالت خاصی از فعالیت روانی است که حتا می‏توان آن را در حالات فراتر به مثابه‌ی‌ الهام پنداشت. برای مثال شوبرت معتقد است: «خواب رهاییِ روح از فشار طبیعت بیرونی و جدایی آن از زنجیر جسم است». البته خیلی‏ها نه تنها پا را از این فراتر می‏نهند، بلکه‏ تصریح می‏کنند که رویاها‏ها ریشه در هیجان‌های روحانیِ حقیقی دارند و تَجلّیِ بیرونی قدرت‏های روانی‌اند که مانع حرکت آزاد آنها در خلال روز شده‌اند(فانتزی‏های خواب، شرنر وولکت). بسیاری از مشاهده‏گران اذعان می‏کنند عمر خواب قابلیت دستاوردهای فوق‏العاده‏ای در هر صورت و در زمینه‏های خاص دارد (حافظه).

بیشتر نویسندگان پزشکی با طرد مسئله‌ی فوق به سختی می‏پذیرند که خواب پدیده‌ای روانی باشد. به باور آنها رویاها منحصراً از طریق محرک ناشی از احساس یا جسم، تحریک و آغاز می‏شوند و به رویابین می‏رسند یا ناشی از مزاحمت‏هایِ تصادفیِ ارگان‏های داخلی آنهاست. خواب‏ها بیشتر از صدایی که انگشتان شخص ناآشنا با موسیقی روی صفحه‌ی کلید ساز ایجاد می‏کنند، در پی معنا و اهمیت نیستند. بینز معتقد است: «‏خواب فرایندی فیزیکی است که همواره بی‏ثمر و اغلب وحشت‏آور است.» همه‏ی ویژگی‏های حیات خواب به مثابه‌ی تقلایی نامنسجم ارگان‏های خاص یا عناصر غشایی مغز به دلیل برخی محرک‏های فیزیکی است.

اما با تأثیر نسبیِ باور علمی و بدون زحمت به منشا خواب، اعتقاد راسخ مردم این است که خواب معنایی دارد، به این شکل که آنها خبر از آینده می‏دهند، در عین حال معنایی از محتوای معمایی و عجیب آن بیرون می‏آید. خوانش خواب در جایگزینی رویدادها با رویدادهایی دیگر به هنگام یادآوری نهفته است. این عمل طبق پاسخ‌های سخت صحنه به صحنه انجام می‏شود یا رویا کلیتی است که چیز دیگری تحت عنوان نماد جایگزین آن می‏شود. اشخاص باتدبیر این کوشش‏ها را به سخره می‌گیرند و معتقدند «خواب چیزی نیست مگر حباب دریا».

روزی شگفت‌زده به این نتیجه رسیدم که دیدگاه مردم درباره‌ی خواب که ریشه در خرافات دارد، به واقعیت نزدیک‌تر است تا دیدگاه پزشکی. من با استفاده از روش‌های نوین بررسی روانشناختی به نتیجه‌ی جدیدتری دست یافتم. یکی از این پژوهش‌ها به من در بررسی فوبیاها، توهم‏ها، و مانند آنها خدمت بزرگی کرد که تحت عنوان روانکاوی به محفل پژوهندگان راه یافت. بسیاری از پژوهندگان پزشکی به قیاس‏های مختلف موجود بین طول عمر رویا با شرایط بسیار متفاوت بیماری فیزیکی در حالت بیداری تاکید داشته‏اند. بنابراین امید می‏رفت که در وهله‌ی نخست از اصول تفسیر خواب در فرایندهای آسیب‏شناسی روانی که در بوته آزمون قرار گرفته‏اند استفاده شود. همان قدر که مشغولیت‌های ذهنی و احساسات خاص ناشی از ترس مکرر در هشیاری طبیعی عجیب است، رویاها هم در هشیاریِ پس از بیداری عجیب می‏نمایند: منشا آنها هم مانند منشا رویاها در هشیاری ناشناخته است. دنبال کردن اهداف عملی در این بیماری‌ها ما را واداشت تا به منشا و نحوه‌ی شکل‏گیریِ آنها پی‌ببریم. تجربه به ما ثابت کرده است که درمان و تسلط متعاقب بر انگاره‏های مشغول‏کننده ذهن زمانی به دست آمد که آن افکار- رابط بین انگاره‏های بیمارگونه و مابقیِ محتوای روانی- خود را بروز دادند ‏که پیش‌تر از هشیاری پنهان بوده‌اند. بنابراین رویکردی که من در تفسیر خواب به کار بردم، از روان‌درمانی گرفته شده است.

این رویکرد به آسانی توصیف می‏شود، هرچند عمل توصیف نیازمند تعلیم و تجربه است. فرض کنید فردی دچار ترس شدید بیمارگونه شده است. از او خواسته می‏شود روی موضوع بحث بدون مداخله کسی تمرکز کند. البته نه آنطور که بیشتر اوقات انجام می‏داده. با این تفاوت که باید همه‌ی احساساتی را که به او دست می‏دهد بدون استثنا به دکتر باز گوید. اگر او بعدا بگوید با تمرکز نمی‏تواند هرچیزی را بفهمد ما با اطمینانی پویا این موضوع را رد می‏کنیم که فقدان کامل موضوع انگاره کاملا غیرممکن است و در حقیقت انگاره‏‏های نزدیک سریع‌تر روی می‏دهد و بقیه را هدایت می‏کند. اما این‌ها به طور اجتناب‏ناپذیری با بیان نظر خود رویابین همراه است که آنها را بی‏معنا و بی‏اهمیت می‏داند و گمان می‌کند بی‏ربط‌اند و  اتفاقی و بدون ارتباط با موضوع بر او واقع شده‏اند. ما فهمیدیم که این نگرشی اساسی‌ است که باعث می‏شود سوژه از گزارش این انگاره‏ها خودداری کند و اینکه در واقع پیش‌تر، از هوشیار بودن آن خودداری شده بود. اگر ما او را ترغیب کنیم که انتقاد از انگاره‏های واقع شده خود را ترک کند و سلسله افکاری را پی ‌بگیرد که بر او واقع می‏شود ، و همچنان بر آنها متمرکز باشد، آنگاه ما به انگاره‌ی آسیب‌شناسی و سایر انگاره‏ها دست خواهیم یافت و در نهایت می‏توانیم یک انگاره‌ی جدید را جایگزین انگاره آسیبب‌شناسی کنیم که متناسب با تداوم روانی به شکل هوشمند است.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “روانشناسی خواب”