توضیحات
گزیده ای از کتاب فرهنگ تاریخ معاصر
کتاب حاضر، به باور نگارنده، بسیار سودمند است، زیرا به صورت فرهنگ نوشته شده و کتابى همراه یا دستى است؛ به این معنى که مىتوان آن را در دست گرفت یا در کیف گذاشت و به کلاس، محفل علمى و… برد و حتى در مسافرتهاى خارجى از آن سود جست.
در آغاز کتاب فرهنگ تاریخ معاصر می خوانیم
پیشگفتار مترجم
چنان که در مقاله «نگرشى به جایگاه تاریخنگارى اروپا در ایران»[1] گفتهام، منابع تاریخ عمومى جهان و اروپا به زبان فارسى نه تنها کافى نیست، بلکه مىتوان گفت تا اندازهاى ناچیز هم هست. در زمینه تألیف، شمار کتابهاى نوشته شده به زبان فارسى بسیار کم است و آن دسته از کتبى که بتوان آنها را معتبر تلقى کرد، شاید از تعداد انگشتان دست بیشتر نباشد. منابع تاریخى جهان و، به ویژه اروپا، به زبانهاى خارجى بسیار زیاد است و براى هر برهه از تاریخ و هر سرزمینى، انبوهى از تألیفات وجود دارد. به باور من، ضعف عمده ما در تألیف، پژوهش و بررسى تاریخ جهان و اروپا، همان ناچیز بودن منابع به زبان فارسى است. حتى بسیارى از مترجمان حرفهاى نمىتوانند از منابع خارجى به همان راحتى که از منابع فارسى سود مىجویند، بهره ببرند. بدیهى است که خود نگارنده ــ که صد البته نه یک مترجم حرفهاى، بلکه مترجمى مبتدى است ــ با همان مشکل روبروست. تا چند دهه پیش، ترجمه از زبانهاى مختلف انگلیسى، فرانسوى، آلمانى، روسى و… تا اندازهاى چشمگیر بود. اگرچه این ترجمهها بیشتر در زمینه تاریخ ایران انجام مىگرفت، اما در رابطه با تاریخ جهان و اروپا نیز آثار خوبى ترجمه شد.[2]متأسفانه دیگر آن شور و شوق ــ حداقل از دید نگارنده ــ به چشم نمىخورد و ترجمهها در زمینه تاریخى، به ویژه از زبانهاى فرانسوى و آلمانى و روسى دیگر انجام نمىگیرد. بیشتر ترجمهها به زبان انگلیسى و در رابطه با تاریخ ایران است. به نظر مىرسد براى پویا ساختن مطالعه و بررسى تاریخ جهان و اروپا ــ که براى شناخت جهان، شدیدآ به آن نیازمندیم ــ باید فعالیتى اساسى انجام گیرد. به باور من، حتى باید گرایش ویژهاى در دانشگاه، در کنار دروس تاریخ، با عنوان «شیوه ترجمه متون تاریخى» شکل بگیرد تا مترجمان آگاه و حرفهاى تربیت شوند. هر چه با تاریخ جهان کمتر آشنا باشیم، به همان نسبت شناخت ما از تاریخ جهان اندک خواهد بود و این به سود مردم ایران نیست؛ چه در سده بیست و یکم، به تعبیرى جهان وارد دهکده جهانى شده و براى زندگى در این دهکده، پیش از هر چیز، شناخت لازم است و کسانى پیروزمندتر هستند که شناخت بهترى داشته باشند. آیا پذیرفتنى است که انبوهى «خاورشناس» وجود داشته باشند، اما، حتى یک «باخترشناس» سراغ نداشته باشیم؛ نه تنها باخترشناس حتى همسایهشناس نیز تربیت نشود؟!
نگارنده در طول بیش از سه دهه تدریس تاریخ در مقاطع مختلف تحصیلى، در دهه اخیر آن، صرفآ به تاریخ اروپا پرداخته و در مقطع کارشناسى ارشد، راهنمایى پایاننامهها یا مشاوره آنها را به عهده گرفته است. بنابراین، با کمبودها ــ منابع و شیوه نادرست آموزشى ــ تا اندازهاى آشناست. در راستاى همین آشنایى و براى کمک به پربار ساختن منابع، تاریخ اروپا از آغاز تا پایان سده بیستم را به عنوان کتاب درسى به رشته تحریر درآورده و کتبى مانند اروپا پس از هیتلر؛ جهانىسازى و تحولات اجتماعى، تاریخ رشیدى؛ و پیوستگى فرهنگ ایران با فرهنگ زبانهاى ترکى در سدههاى 17- 11 را ترجمه کرده است. کتاب اخیر بیش از دو سال است که در انتشارات امیرکبیر در دست ویرایش است!! امیدوارم در سال 1386، چاپ شود.کتاب حاضر، به باور نگارنده، بسیار سودمند است، زیرا به صورت فرهنگ نوشته شده و کتابى همراه یا دستى است؛ به این معنى که مىتوان آن را در دست گرفت یا در کیف گذاشت و به کلاس، محفل علمى و… برد و حتى در مسافرتهاى خارجى از آن سود جست. تا آنجا که مىدانم در این کتاب مطالب تازهاى هست که در تألیفات و ترجمههاى پیشین به چشم نمىخورد. اگرچه شیوه کتاب بیشتر روایى (گزارشى) است، اما جمعبندى و تدوین بسیار مفیدى دارد. مثلا درباره انقلاب فرانسه؛ انقلابات 1848؛ کنگره وین و… این شیوه به روشنى جلب توجه مىکند. به باور من آن چه بیشتر بر اهمیت این کتاب مىافزاید، ترتیب الفبایى آن است که کار ارجاع را بسیار ساده کرده، و این امر در جایى که براى پیدا کردن نام، عبارت، اصطلاح، یا مطلبى تاریخى، گاهى روزها و شاید هفتهها وقت صرف مىگردد و گاهى موفقیتى نیز حاصل نمىشود، بسیار سودمند است، به ویژهکه بسیارى از کتب چاپى به زبان فارسى، فاقد فهرست اعلام (نمایه همگانى) است.بدیهى است که ترتیب الفبایى متن انگلیسى، براى خواننده ایرانى نمىتوانست سودمند باشد. به همین دلیل، مترجم مندرجات کتاب را به صورت الفباى فارسى مرتب کرده، هر چند که این شیوه بر سختى کار افزوده و مستلزم صرف اوقات بیشترى شده است. در راستاى این جابهجایى، متن انگلیسى و متن ترجمه فارسى از حالت تدوین صفحه به صفحه خارج گردید. مثلا آخرین عنوان در متن انگلیسى، «جنگ زولو[3] » است که با حرف «Z» شروع شدهو در ترجمه فارسى به زیر مجموعه حرف «ج» انتقال یافته است؛ و «یونان[4] » در ترجمهفارسى آخرین عنوان مىباشد که در متن انگلیسى در زیر مجموعه حرف «G» قرار دارد. با این وجود، براى حفظ عنوان انگلیسى، آنها را در زیرنویس عینآ آوردهام؛ مثلا در متن انگلیسى «تیلسیت، معاهده[5] » آمده و در ترجمه فارسى «معاهده تیلسیت» ثبت شده است. مىخواستم درباره این ترجمه و دیگر کارهاى نوشتنى خودم، و شیوههاى غلط آموزشى در دانشگاههاى ایران، شرحى هر چند کوتاه، بیان کنم، اما چون در برخى نوشتههاى پیشین، اشاراتى جسته گریخته به این موضوع داشتهام، بنابراین، در صورت امکان، در جاى دیگر از این رهگذر سخن خواهم گفت. مانند همیشه باور دارم که ترجمه حاضر نیز از لغزش به دور نیست، تنها امیدوارم سودمندى آن در حدى باشد که بتواند موجبات چشمپوشى از لغزشها را فراهم آورد.
عباسقلى غفارىفرد
21/12/ 1385
[1] . نگاه کنید به روزنامه اطلاعات، مورخه 21 خرداد 1381، شماره 22501، ص 6.
[2] . مثلا تاریخ تمدن (ویل دورانت)، تاریخ شش جلدى (جلد ششم داراى دو بخش است) آلبرماله، تاریخجهاننو (رابرتروزول پالمر)، نگاهى به تاریخ جهان (نهرو)، تاریخ تمدن (هنرى لوکاس) و…
[3] . Zulu War
[4] . Greece
[5] . Tilsit, Treaties of
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.