مبارزه بر سر شیوۀ تفکر در جنبش طبقۀ کارگر

اشتفان انگل

ترجمه‌ی آرش گنجی

در تاریخ بشری، پیش‌شرط‌های مادی برای تحقق یک نظم اجتماعی بدون ستم و استثمار، برای برابری و یک زندگی صلح‌آمیز، و برای دست‌یابی به مبادله‌ی اقتصادی و فرهنگی متضمن منافع متقابل تمامی مردمان هرگز به این درجه از بلوغ نبوده است. دگرگونی مبنای سرمایه‌داری تولید به یک سیستم بین‌المللی تولید تحت سلطه‌ی معدود انحصارهای چندملیتی، با بین‌المللی‌سازی بحران‌ها و مبارزه‌‌ی طبقاتی همراه می‌شود. بحران عمومی سرمایه‌داری هم‌اکنون وارد پنجمین مرحله‌ی خود شده است یعنی آن‌جا که سیستم جهانی سرمایه‌داری دچار یک ناپایداری فاحش و یک بی‌ثباتی عمومی می‌شود.

تدارک مادی همه‌جانبه‌ی جامعه‌ی سوسیالیستی به واسطه‌ی تکامل انقلابی نیروهای تولیدی، مبنایی است برای وقوع یک اعتلای نوین در مبارزه برای سوسیالیسم ‌همین که شرایط ذهنی لازم پدید آید این اعتلا به وقوع خواهد پیوست.

اشتفان انگل یک تعمیر کار ماهر است و این روزها به عنوان یک روزنامه‌نگار آزاد قلم می‌زند. وی از سال 1968 فعال سیاسی بوده و از سال 1975 عملکردهای عمده‌ای در جنبش مارکسیستی – لنینیستی و طبقه‌ی کارگر داشته‌است. سفرهای متعدد او به دیگر کشورها و روابط متنوع با آن‌ها به او کمک کرده تا از یک دانش تجربی فشرده درباره تکامل بین‌المللی بهره‌مند باشد. مهم‌ترین خدمات تئوریک اشتفان عبارت‌اند ازمبارزه بر سر شیوه‌ی تفکر در جنبش طبقه‌ی کارگر (1995)، استعمار نو و دگرگونی‌ها درمبارزه‌ی رهایی‌بخش ملی (1998) و غروب خدایان، بر فراز نظم نوین جهانی (2003) .

195,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 404 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
وزن

404

پدیدآورندگان

آرش گنجی, اشتفان انگل

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

یکم

SKU

98019

قطع

رقعی

شابک

978-600-376-063-9

تعداد صفحه

360

سال چاپ

1394

موضوع

طبقه‌ی کارگر

تعداد مجلد

یک

در آغاز کتاب مبارزه بر سر شیوۀ تفکر در جنبش طبقۀ کارگر، می‌خوانیم:

پیش‌گفتار

 

به دنبال ورشکستگی سرمایه‌داری بوروکراتیک[1] در اتحاد جماهیر شوروی[2] و کشورهای اروپای شرقی، جنبش بین‌المللی مارکسیستی-لنینیستی و کارگری در برابر یک تصمیم تاریخی قرار دارد: تدارک یک اعتلای بین‌المللی نوین در مبارزه برای سوسیالیسم، یا تسلیم در برابر آنتی‌کمونیسم مدرن و حمله‌های آن بر مارکسیسم ـ لنینیسم؛ پذیرش جو شکست و کرنش به سختی‌های زودگذر.

‌در تاریخ بشری، پیش‌شرط‌های مادی برای تحقق یک نظم اجتماعی بدون ستم و استثمار، برای برابری و یک زندگی صلح‌آمیز، و برای دست‌یابی به مبادله‌ی اقتصادی و فرهنگی متضمن منافع متقابل تمامی مردمان هرگز به این درجه از بلوغ نبوده است. دگرگونی مبنای سرمایه‌داری تولید به یک سیستم بین‌المللی تولید تحت سلطه‌ی معدود انحصارهای چندملیتی، با بین‌المللی‌سازی بحران‌ها و مبارزه‌‌ی طبقاتی همراه می‌شود. بحران عمومی سرمایه‌داری هم‌اکنون وارد پنجمین مرحله‌ی خود شده است یعنی آن‌جا که سیستم جهانی سرمایه‌داری دچار یک ناپایداری فاحش و یک بی‌ثباتی عمومی می‌شود. تدارک مادی همه‌جانبه‌ی جامعه‌ی سوسیالیستی به واسطه‌ی تکامل انقلابی نیروهای تولیدی، مبنایی است برای وقوع یک اعتلای نوین در مبارزه برای سوسیالیسم. ‌همین که شرایط ذهنی لازم پدید آید این اعتلا به وقوع خواهد پیوست. برای فراهم آوردن این شرایط باید پاسخ‌های جامع به پرسش‌های بنیادینی داده شود که تاریخ و شرایط اجتماعی تغییریافته به دست داده است:

  1. چرا و چگونه امکان داشت تمام کشورهای سوسیالیستی سابق بدون استثنا به عقب بازگردند و به کشورهای سرمایه‌داری تبدیل شوند؟
  2. ریشه‌های این تضاد آشکار میان تکامل عینی سیستم جهانی امپریالیستی و عقب‌ماندگی آگاهی طبقاتی طبقه‌ی کارگر و سایر توده‌های زحمتکش به ویژه در کشورهای سرمایه‌داری انحصاری-دولتی چیست؟
  3. تشتت و پراکندگی حاکم بر جنبش بین‌المللی مارکسیستی-لنینیستی و کارگری از کجا می‌آید؟
  4. جان کلام عمومی مشکلات آشکار غیرقابل اغماض در امر بازسازی احزاب مارکسیست ـ لنینیست طراز نوین، پس از انحطاط رویزیونیستی[3] اکثر قریب به اتفاق احزاب کمونیست سابق، چیست؟
  5. دلایل عمیق‌تر تغییر و تحولات اجتماعی در چارچوب سیستم جهانی امپریالیستی چیست و چگونه بر تکامل مبارزه‌ی طبقاتی بین‌المللی اثر می‌گذارد؟
  6. چه تصمیم‌هایی در تئوری و پراتیک باید از سوی مارکسیست-لنینیست‌ها برای مبارزه‌ی انقلابی در راه سوسیالیسم حقیقی، برای ایجاد یک حزب مارکسیست-لنینیست طراز نوین و جذب اکثریت قاطع طبقه‌ی کارگر و هم‌پیمانان آن اتخاذ شود؟

‌حزب مارکسیست ـ لنینیست آلمان[4] به این شناخت نایل آمده است که هیچ یک از پرسش‌های فوق پاسخ نمی‌یابند مگر آن که پیش‌تر به کنکاش و فهم عمیق آن قوانین پس پشت مبارزه بر سر شیوه‌ی تفکر در جنبش طبقه‌ی کارگر پرداخته شود. البته این به آن معنا نیست که دکترین شیوه‌ی تفکر هم‌اینک قادر به توجیه تمام نمودهای نوین در طبیعت و جامعه است بلکه دکترین مزبور در عصر حاضر رهیافتی است به گشودن تمام گره‌های نظری و عملی در مبارزه‌ی طبقاتی با خلاقیت، دوراندیشی، دقت و صحت خطاناپذیر.

راه انقلابی۲، کتاب شماره‌ی 26: مبارزه بر سر شیوه‌ی تفکر در جنبش طبقه‌ی کارگر، انطباق دکترین شیوه‌ی تفکر بر مارکسیسم ـ لنینیسم را به اثبات می‌رساند و به شیوه‌ای ماتریالیستی آن را از تغییر و تحولات اجتماعی استنتاج می‌کند. با تجزیه و تحلیل تئوری و پراتیک مبارزه‌ی طبقاتی در آلمان و ملاحظه و مطالعه‌ی تجربه‌های جنبش بین‌المللی مارکسیستی ـ لنینیستی و کارگری، راه انقلابی ش. 26 احکام ضروری برای خوددگرگونی حزب مارکسیست-لنینیست آلمان بر مبنای شیوه‌ی تفکر پرولتاریایی را استخراج می‌کند. این خوددگرگونی حزب مارکسیست ـ لنینیست آلمان هم‌اکنون مهم‌ترین خدمت این حزب به صورت‌بندی نوین جنبش بین‌المللی مارکسیستی ـ لنینیستی و کارگری در مبارزه برای سوسیالیسم حقیقی است.

کمیته‌ی مرکزی حزب مارکسیست ـ لنینیست آلمان (MLPD)

گلزن‌کیرشن[5]

سپتامبر 1995

 

 

I

اهمیت شیوه‌ی تفکر

 

  1. عملکرد شیوه‌ی تفکر در تکامل جامعه‌ی بشری

 

‌آگاهی انسانی در احساسات، تفکرات و بیان اراده آشکار می‌شود. آگاهی، واقعیت عینی را در مغز بازمی‌تاباند و نقطه‌ی آغاز آرمانی هرگونه فعالیت انسانی است. هر آن چه انسان در عمل به آن می‌پردازد ابتدا باید از رهگذر ذهن او عبور کند. آگاهی انسان وی را به‌طور بنیادین از تمام جان‌داران در طبیعت متمایز می‌کند. کارل مارکس[6] این امر را در سرمایه توضیح می‌دهد:

‌اما آن‌چه بدترین معمار را از بهترین زنبور عسل متمایز می‌کند این است که معمار پیش از آن که بنا را در واقعیت برپا سازد، آن را در خیال خود برافراشته است. در پایان هر فرآیند کار، نتایجی برمی‌گیریم که از آغاز در تصور کارگر وجود داشته است. (کارل مارکس، سرمایه، ج. 1، ص. 178)

‌سپس فریدریش انگلس[7] در اثر خود لودویگ فوئرباخ[8] و پایان فلسفه‌ی کلاسیک آلمان به تبیین تفاوت میان تاریخ تکامل جامعه‌ی بشری و تاریخ تکامل طبیعت می‌پردازد:

‌در یک نکته، اما، تاریخ جامعه‌ از بنیان با تاریخ تکامل طبیعت تفاوت پیدا می‌کند. در طبیعت ـ تا آن‌جا که واکنش انسان بر طبیعت را در نظر نگیریم ـ تنها عوامل کور و ناآگاه هستند که بر یکدیگر کنش دارند و در اساس از برهم‌کنش این عوامل است که قوانین عمومی وارد عمل می‌شوند. در این‌جا هیچ‌کدام از این رویدادها… همچون هدفی که آگاهانه اراده شده باشد روی نمی‌دهد. در تاریخ جامعه، به عکس، همه‌ی کنش‌گران بهره‌مند از آگاهی هستند، انسان‌هایی که یا از روی سنجش و یا شور و هیجان به سوی هدف‌های معینی در حرکت‌اند؛ هیچ چیز بدون قصدی آگاهانه، بدون هدفی سنجیده روی نمی‌دهد. (مارکس / انگلس، منتخب آثار، ج. 3. ص. 365؛ تأکید از ما ـ سردبیران)

اگرچه فعالیت اجتماعی انسان بدون قصدی آگاهانه روی نمی‌دهد، این به آن معنا نیست که تکامل جامعه‌ی بشری به طور صرف نتیجه‌ی کنش‌های دل‌خواهانه‌ی انسانی است. فریدریش انگلس در این‌باره می‌نویسد:

‌اهداف کنش‌ها قصد شده است اما پیامدها که در عمل در نتیجه‌ی این کنش‌ها به بار می‌آید آن چیزی نیست که قصد شده بود؛ یا هنگامی که پیامدها مطابق با هدف قصدشده جلوه می‌کند سرانجام پیامدهایی حاصل می‌شود که با هدف منظور به کلی متفاوت است و به این‌سان چنین می‌نماید که به طور کلی بر رویدادهای تاریخی نیز شانس حاکم است. اما در آن سطح، آن‌جایی که به ظاهر قلمرو تسلط شانس است، همان‌جا همیشه و به واقع قوانین درونی و نهانی حکومت می‌کنند و موضوع فقط کشف این قوانین است. (همان‌جا، ص. 366)

‌همچون طبیعت، تفکرات، احساسات و کنش‌های انسانی نیز تابع قوانین عینی‌ای است که سرانجام مسیر تاریخ را تعیین می‌کند.

‌آگاهی البته خود دارای حرکت درونی است اما نمی‌تواند از قوانین واقعیت عینی طفره رود. اگر آگاهی هماهنگ با قوانین و شرایط واقعیت عینی نباشد قصد نمی‌تواند به کرسی عمل بنشیند. انسان در برابر تأثیرهای عمومی قوانین عینی درمانده اما خلاق در طرح‌دهی انضمامی به آنها است.

‌تکامل آگاهی انسانی، فرآیند یک تکامل طولانی تاریخ طبیعی یعنی فرآیند برهم‌کنش انسان و طبیعت را انعکاس می‌دهد. برای زیستن، پیش از هر چیز به خوراک، پوشاک، نوشاک و سرپناه نیاز است. انسان باید ضرورت‌های زندگی را از طبیعت بیرون کشد. اما او در این فرآیند باید خود را پیوسته دگرگون سازد. فرآیند تکامل آگاهی مبین توانایی رشدیابنده‌ی دائمی انسان‌ها در درک هرچه جامع و عمیق‌تر طبیعت و استفاده‌ی هرچه هدفمندتر ایشان از قوانین آن برای ارضای نیازهای انسانی خویش است. آگاهی انسانی، وحدت دیالکتیکی انسان و طبیعت را بازمی‌تاباند، آن را تحکیم می‌بخشد و به مراحل عالی‌تر تکامل می‌دهد.

‌لنین[9] در طرح اجمالی «علم منطق» هگل[10] این مطلب را جمع‌بندی می‌کند:

‌آگاهی انسانی نه‌فقط جهان عینی را انعکاس می‌دهد بلکه آن را می‌آفریند… جهان، انسان را ارضا نمی‌کند و انسان با فعالیت خود به دگرگونی آن برمی‌آید. (لنین، مجموعه‌ی آثار، ج. 38، صص. 212 و 213)

‌هستی انسان از ابتدا در پرتو یک زندگی اجتماعی میسر بود. انسان‌ها در جامعه‌ی ابتدایی فقط به طور مشترک می‌توانستند در برابر نیروهای طبیعت از خود دفاع کنند. دست‌یابی به وسایل ضروری معاش نیز به همان اندازه اشتراکی که زندگی همه با هم در تیره، خانواده‌ی گسترده یا قبیله، فعالیتی اشتراکی بود.

‌در تکاپوی سازماندهی زندگی و کار جمعی، زبان به‌مثابه‌ی نخستین شکل عملی بیان آگاهی انسان تکامل یافت. مارکس و انگلس زبان را همچون «آگاهی واقعی و عملی که برای سایر انسان‌ها و فقط به این ترتیب برای من نیز وجود دارد…» می‌دیدند. (مارکس/انگلس، ایدئولوژی آلمانی، ص. 49)

‌آگاهی نیز مانند زبان از هستی اجتماعی انسان‌ها و نیاز ایشان به مراوده با دیگر انسان‌ها برخاست. مارکس و انگلس سرانجام در ایدئولوژی آلمانی به این نتیجه می‌رسند:

‌بنابراین، آگاهی از همان آغاز فرآورده‌ای اجتماعی است و تا زمانی که انسان‌ها وجود داشته باشند چنین باقی خواهد ماند. (همان‌جا، صص. 50-49)

‌مغز، بدون تردید اندام فرد انسان است. فرآیند تفکر نیز به این ترتیب فردی به نظر می‌رسد. اما در واقع آگاهی فردی هر انسان واحد با موقعیت او در جامعه که آگاهی اجتماعی معینی با آن در تناسب قرار می‌گیرد تعیین می‌شود. آگاهی انسان به طور کلی شیوه‌ی اجتماعی موجودیت نوع انسان را انعکاس می‌دهد. فریدریش انگلس در نامه به جورج ویلیام لمپلاف[11]، زمین‌شناس انگلیسی، می‌نویسد:

‌ایجاد هستی‌های آگاه میلیون‌ها سال برای طبیعت زمان برد و اکنون هزاران سال زمان می‌برد تا این هستی‌های آگاه با یکدیگر آگاهانه به کنش بپردازند؛ آگاه نه فقط از کنش‌های خود به مثابه‌ی افراد بلکه از کنش‌های خود به مثابه‌ی یک جمع؛ که با همدیگر و با تسهیم هدفی مشترک که پیشاپیش از سوی ایشان بناگذاشته شده عمل کنند. ما اکنون در مرحله‌ی رسیدن به این هدف هستیم. (نقل از: فریدریش انگلس. یک زندگی‌نامه، مسکو[12]. 1974، ص. 487)

  1. بوروکراسی (Bureaucracy): دیوان‌سالاری. آ-گ
  2. Soviet Union

[3]. رویزیونیسم (Revisionism): تجدیدنظرطلبی در آراء مارکسیسم ـ لنینیسم. آ-گ

  1. Marxistisch-Leninistische Partei Deutschlands (MLPD)
  2. راه انقلابی (Revolutionärer Weg) – ارگان تئوریک حزب مارکسیست ـ لنینیست آلمان، مجموعه‌ی کتاب‌های منتشره از سوی حزب. آ-گ

[5]. Gelsenkirchen

  1. Karl Marx 2. Frederick Engels 3. Ludwig Feuerbach

[9]. V.I. Lenin              2. Hegel

[11]. George William Lamplugh

  1. Moscow

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مبارزه بر سر شیوۀ تفکر در جنبش طبقۀ کارگر”