مفاهیم روانکاوی: فوبیا

ایوان وارد

رضا ستوده

اغلب مردم نمی پرسند چرا فلان بچه از تاریکی می ترسد یا بهمان کس از گوجه فرنگی بیزار است. مردم نمی پرسند چرا امر هراس آور چهره هایی اینچنین گوناگون دارد: ترس از پل، ارتفاع، عنکبوت، گربه، فضای بسته یا باز، مهاجران یا اقلیتها…. ولی آیا نباید نسبت به این ترس های غیر معقول و ظاهرا بی ربط کنجکاو باشیم؟ شاید این کتاب کمک کند دریابیم ترس ها عملا تکه هایی از ذهن ما در جهان بیرون هستند در عین حال که بی دلیل آنجا نیستند.

82,500 تومان

جزئیات کتاب

ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

ایوان وارد / رضا ستوده

نوبت چاپ

چهارم

تعداد صفحه

86

سال چاپ

1402

وزن

200

قطع

رقعی

گزیده ای از متن کتاب

کتاب فوبیا نوشتۀ ایوان وارد ترجمۀ رضا ستوده از سری کتاب های مفاهیم روانکاوی

درآمد؛ پلی که هرگز از آن عبور نمی‌کنید؛ واکنشی از روی ترس

فرض کنید همراه کسی که فوبیای عبور از پل[1] دارد، در حال عبور از پل هانگرفوردِ[2] لندن هستید.

همین‌که از ایستگاه زیرزمینیِ  اِمبانکمنت[3] بیرون آمده و از آن پله‌های سنگی که شما را به روی پل می‌رساند بالا می‌روید، همراهتان خیلی عصبی شروع می‌کند به حرف زدن در مورد عواقب عبور از پل. به بالای پل که می‌رسید بدنش به‌تدریج سفت‌ و سفت‌تر می‌شود و بی‌آنکه سرش را حتی اندکی تکان دهد فقط به روبه‌رو زل می‌زند. بعد از بالا رفتن از چند پله شروع می‌کند به عرق ریختن و همین‌طور که او را به گذشتن از پل هدایت می‌کنید دستتان را مدام محکم‌تر از پیش  فشار می‌دهد.

متوجه می‌شوید که نمی‌تواند از نگاه کردن به آب خودداری کند مخصوصاً از شکاف موجود در محل اتصالِ پلِ عابر پیاده و پل عبور قطار. همین‌که او را به میانۀ پل می‌رسانید علائم وحشت شدید[4] نیز به‌وضوح بر او مستولی می‌شود؛ تعریق زیاد، تنفس سریع، تپش قلب، انقباض عضلات و چشمانی تماماً باز از وحشت.

سعی می‌کنید  برای آرام کردنش چیزی بگویید اما او جواب می‌دهد: «حرف نزن». تمام تمرکزش روی کاری است که همان لحظه انجام می‌دهد. اما ناگهان نفس عمیقی‌ بیرون می‌دهد و بدنش آرام می‌شود. دستتان را رها می‌کند و با اعتمادبه‌نفس پیش می‌رود. می‌پرسید: «یهو چی شد؟» می‌گوید: «وقتی به نیمۀ راه می‌رسم دیگه مشکلی نیست.» و بدین ترتیب شما با افکاری در مورد منشأ و پیشروی چنین فوبیایی تنها می‌مانید.

اغتشاش؛ علم امور نامعقول

اغلب مردم نمی‌پرسند که چرا فلان بچه از تاریکی می‌ترسد و یا بهمان‌کس از گوجه‌فرنگی بیزار است. ما پاسخ احساسی و محرک مربوط به آن را باهم ادغام می‌کنیم؛ یعنی در این اظهارنظر ساده که «من از گوجه‌فرنگی متنفرم»، رابطه‌ای کاملاً تصادفی بین « نفرت» که یک خروجی روانشناختی است و «گوجه‌فرنگی » که یک ورودی مربوط به آشپزی است برقرار می‌کنیم. خیلی راحت نخواهیم بود اگر سروکلۀ کسی پیدا شود و بپرسد چرا؟ چون میل نداریم دیگران در مورد چیزهایی که به آنها علاقه داریم یا متنفریم کنجکاوی کنند. فروید دریافت که این زنجیرۀ تصادفی مفروض چیزی بیشتر از یک تصور باطل است. درواقع ورودی‌ها و خروجی‌ها باهم جور نبودند. با طرح پرسش از معادلۀ بین محرک و پاسخ بود که فروید اعلام کرد عوامل ناآگاه بر  ذهن تأثیر می‌گذارند.

ارنست جونز[5] شاگرد و زندگی‌نامه‌نویس فروید از سه مورد نام برد که  در آنها فیزیولوژی و روانشناسیِ واکنش‌های اضطرابی باهم جور در نمی‌آیند:

  1. «عدم تناسب بین محرک‌های خارجی و پاسخ»
  2. «ناهماهنگی بین تظاهرات ذهنی و جسمی»
  3. «ناهماهنگی درونی» در داخل خودِ  بدن یا خودِ ذهن

اولی از همه واضح‌تر است چراکه آن را در برخی از بزرگترین آثار ادبی می‌بینیم. دانش‌پژوهان ساعت‌ها و ساعت‌ها در باب علت واکنش افراطی هملت و دلمشغولی او در مورد مرگ پدرش بحث کرده‌اند. اما مگر او نمی‌داند که پدرها همیشه می‌میرند؟ عکس‌العمل هملت نسبت به وقایعی که رخ ‌داده، کاملاً نامتناسب است به همین دلیل است که
تی. اس. الیوت[6]می‌گوید هملت اثر هنری بزرگی نیست. آنها باهم جور درنمی‌آیند. تناسبی وجود ندارد. هیچ “ارتباط عینی” که معنی بدهد موجود نیست.[[i]]

ولی آنچه الیوت شکست هنری برمی‌شمرد برای فروید اثبات ضمیر ناآگاه است. عدم تناسب بین ورودی تجربی و خروجی، واکنشی افراطی  است دقیقاً حاکی از تأثیرگذاری سطح دیگری از معنا و اراده هم در متن و هم نزد خواننده.

این موضوع در مورد فوبیا هم صادق است. روانکاوی با یک بیان روشن __ رد شدن از روی یک پل مقاومت در برابر مرگ نیست __ مفهوم  ناآگاه و روش تحقیق تداعی آزاد[7] را توجیه می‌کند. مع‌الوصف اگر چیزی شما را تا سرحد مرگ می‌ترساند باید مسئلۀ دیگری در کار باشد.

ولی اگر خطر واقعی باشد چه؟ فرض کنید گلوله‌ها در پرواز باشند، بمب‌ها فروافتند و نارنجک‌های دستی در اطرافتان، همه‌جا منفجر ‌شود. نوشته‌های بین دو جنگِ ارنست جونز  چندان از سر همدردی نیست. برای مثال می‌پرسد:

چه میزان پریشانی را ، بدون توسل به عوامل آسیب‌شناختی،  می‌توان برای فردی که در زمان جنگ در معرض حملۀ هواپیما یا حتی بدتر در شرایط مخوف خط مقدم جبهه قرار گرفته طبیعی در نظر گرفت؟

[1]. Gephyrophobia

[2]. Hungerford Bridge

[3]. Embankment

[4]. panic

[5]. Ernest Jones

[6]. T.S. Eliot

[7]. free association

.[i]The ‘objective correlative’ is described by Eliot as ‘a set of objects, a situation, a chain of events which shall be the formula of that particular emotion’. T.S. Eliot,‘Hamlet and his Problems’ (1919), in Frank Kermode (ed.), Selected Prose of T.S. Eliot, London: Faber and Faber, 1975, p. 48.

موسسه انتشارات نگاه

کتاب فوبیا نوشتۀ ایوان وارد ترجمۀ رضا ستوده از سری کتاب های مفاهیم روانکاوی

موسسه انتشارات نگاه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مفاهیم روانکاوی: فوبیا”