توضیحات
در آغاز کتاب پروانه های پراکنده می خوانیم :
نیمکتی برای نشستن هیچکس…
پس از انتشار بیانیهی شعر حجم در زمستان سال ۱۳۴۸ خورشیدی، که امضای برخی چهرهای شعر معاصر از جمله «یدالله رویایی»، «پرویز اسلامپور»، «محمود شجاعی»، «بهرام اردبیلی» و «هوشنگ آزادیور» را پای خود داشت یکی از کسانی که در دههی پنجاه با نوشتهها و شعرهایش، پیگیرانه در تبین موازین شعرحجم کوشید منصور خورشیدی بود. تلاش او در کنار نوشتن شعر با انتشار دیدگاههایش در مقالات و نقد هایی که مینگاشت در شناخت موازین شعر حجم بسیار اثرگذار بود.
خورشیدی درنوشتههایی چون: «لبریزی زبان و فرم و کارکرد کلمه در شعر حجم» و نیز «حیرت عظیم حجم» و «بررسی شعرهای رویایی» شاعر و بانی شعر حجم، «نقد و بررسی شعر معاصر»، «مرز میان هوشیاری و دیوانگی»، «من سوم، سرشت باطنی انسان در جهان شعر» و بسیاری مقالات و نوشتهها در نشریات داخل و خارج کشور، تلاشی ارجمند را در این جهت سامان داد و در کنار مطالب تئوریک، انتشار چهار دفتر شعر خطابههای کهنسال کودکی، از فکرهای با تو، آبی ناگهان، و سجاده روی ماه بینداز، آخرین کتاب شعر منتشر شدهاش به سال ۱۳۹۳، کارنامهی قلمی «منصور خورشیدی» بیانگر این نکتهی روشن است که وی همچنان با پای فشردن بر اصول و موازین شعر حجم، پس از عبور از خامی و رسیدن به پختگی، یکی از چهرههای مطرح و اثرگذار در این مقوله است.
خورشیدی در کنار آنچه برشمردم، بیخستگی در سایتهای تخصصی شعر و ادبیات همچون: سایت «پیادهرو» و «آوانگاردها» و نیز نگارش نقدهایی بر شعر معاصر در مجلههای «نوشتا» و «رسانه» هم منتشر کرده که مجموعهی این گفتارها، دریچهای همهشمول به عرصهی شعر معاصر میگشاید چرا که دیدگاههای منصور خورشیدی به عنوان یکی از تئوریسینهای شعر حجم در فضای فرهنگی شعر امروز سخت غنیمت است. از همین روی عضویت او در هیات تحریریهی مجلهی «قلمک» سوئد، شهروند کانادا، نگاه در فرانسه و مجلهی آفتاب در نروژ، دیدگاههای کارشناسانهی او از شعر و ادبیات داستانی معاصر را بازتاب دادهاند…
منصور خورشیدی زادهی ۱۳۲۹ در دوران حضور چهار دههای خود در عرصهی ادبیات معاصر، بیهیچ ادعایی در خلوت خویش تنها به نوشتن و سرودن اندیشیده و آنان که وی را از نزدیک میشناسند آگاهاند که پس از ترجمه و برگردان برخی آثارش به زبان های اسپانیولی، انگلیسی، فرانسه و ترکی استانبولی، چگونه نظر منتقدان بسیاری را جلب کرده است.
خورشیدی کارشناس زبان و ادبیات فارسی بوده پس از روزگار دراز تدریس ضمن انتشار نقدها و مقالات در نشریات از جمله مجلهی سهزبانهی «نویسا»، آثاری از او نیز در کتابهایی چون: حاشیه تا متن، نگاه، شعر به دقیقهی اکنون و راهیان شعر امروز نیز منتشر شده و در کنار آن با بیشتر نشریات داخلی از جمله: اطلاعات، اعتماد، مردمسالاری، آرمان، فرهیختگان، بهار، ابتکار و بسیاری نشریات دیگر همکاری نزدیکی داشته است…
از آنجا که موسسهی انتشارات نگاه در سیاست کلی نشر ادبیات معاصر ، نگاه ویژهای به شعر دارد و منصور خورشیدی، چه در شعر و چه درسگفتارها و نقدهایش همواره تلاش در تبیین موازین شعر حجم داشته و این قبیل بحثها و کنش ها و واکنشهای ادبی در حیطهی شعر معاصر، هنوز بحث جدی میطلبد امید آن دارد با انتشار برخی شعرهای تأملبرانگیز وی در یک مجموعهی تازه، به نوعی ادای دین کرده باشد به چهرهای از شعرحجم که تلاش و پیگیری او در کارنامهی این چهار دهه ستودنی است:
«هیچ کس نیامد.
شاید نمیخواسته که بیاید
آن هیچکسی که گذشت
از خم کوچه،
در بادیه با کاروان رفت
به شهر اساطیر درآمد
بو کشید رد نرگسها
آسود سرانجام
روی نیمکتی که
برای نشستن هیچکس
زیر درختی
تنها مانده بود…»
مؤسسۀ انتشارات نگاه
تهران، 30 فروردین ۱۳۹۷
فهرست
- 1. پرده از هوای تو 13
- 2. با رسمِ یک پرنده 14
- 3. صداهای مبهم 15
- 4. حافظهی پیر 16
- 5. سکوت سیاهِ سیاه 17
- 6. اینک که قطرههای حیات 18
- 7. هنگامهی سحر 19
- 8. طعم سپیدِ نفسهای نا گاه 20
- 9. چه آرام بلندای این سبلان 21
- 10. سرازیریِ تندِ آب 22
- 11. طعم ترانهی تنهایی 23
- 12. ریشههای جهنده از عمق 24
- 13. جهنمی در جانب وقت 25
- 14. چند بهار بالغ 26
- 15. حشمتِ چشمهای تو 27
- 16. کجاوهی لیلی 28
- 17. فاصلهی چاه تا ماه 29
- 18. پشتِ بادهای سرگردان 30
- 19. آفتاب انتظار، آرام 31
- 20. هوشیاریِ سپیدهدمان 32
- 21. ماه بالای باران 33
- 22. تبسم سایه 34
- 23. انتهای همین راه 35
- 24. آیه آیه باران 36
- 25. نبضِ بیقرار 37
- 26. رسمِ سکوت 38
- 27. پوستِ صدف 39
- 28. در چشمِ تو 40
- 29. پلهی پنجم این راه 41
- 30. چند ستاره از گیسوانِ تو 42
- 31. رفتار آشفتهی این دفتر 43
- 32. اسطورهی هزار رنگ 44
- 33. چه ساده ارتفاع آب 45
- 34. سرخیِ شقایقها 46
- 35. غنیمت نفسهای وقت 47
- 36. الماسهای درخشنده 48
- 37. ضریب نفسها میان دو نگاه 49
- 38. طولِ سکوت چه کوتاه 50
- 39. هزار جزیره 51
- 40. ضمیر سومِ تو 52
- 41. اینجا طعمِ صدا 53
- 42. انبوهی از هوای نبض 54
- 43. رجعتِ سحر 55
- 44. هیچ پَری نمانده 56
- 45. خالِ روی گونه 57
- 46. خیلی دیر 58
- 47. زمزمهی باران 59
- 48. دستی آهسته 60
- 49. آفتابِ این فصل 61
- 50. زیباییِ درخشان شبنم 62
- 51. در نگاه پرنده میمانم 63
- 52. در آستانهی این تن 64
- 53. دهان که باز نبود 65
- 54. به حکمِ بادهای موسمی 66
- 55. مصیبت این زخم 67
- 56. تمامِ آسمانِ این کوچه 68
- 57. یک شاخه گل 69
- 58. مرز میانِ دو فصل 70
- 59. انقلابِ جوانهها 71
- 60. اندوه هیچ سنگی 72
- 61. رگههای تند سیلاب 73
- 62. جشنِ شکوفه 74
- 63. روایتِ آفتاب 75
- 64. خشونتِ خاک 76
- 65. شکوه هستی از برکتِ بال 77
- 66. حضور ناگهانیِ نور 78
- 67. شباهتِ هوش با شقایق 79
- 68. رفتار نامهای رفته 81
- 69. در بلندای خاطره 82
- 70. میانِ حفرههای تاریک 83
- 71. خیالِ افتادهی خاک 84
- 72. رازی شگفت 85
- 73. گیسوان تو بور 87
- 74. نيلوفرانه شبنم را 88
- 75. در تقاطعِ دو فصل 89
- 76. به رنگِ پَر و بال پروانه 90
- 77. نیلوفرانه قَد میکشی 91
- 78. کوهستانی در زیر بال 92
- 79. رهگذر کدام تباری 93
- 80. نَفسهای تو 94
- 81. مشتاقِ اندکی پَر 95
- 82. پلکِ تو زیر باران 96
- 83. در خلوتِ همیشه 97
- 84. درست برابر نگاه تو 98
- 85. منشور نور 99
- 86. شکوه شکفتن 100
- 87. ذوقِ شکفتن دارد 101
- 88. پرندهای در فضا 102
- 89. کدام فصلِ سال 103
- 90. یهودای کدام سلسله 104
- 91. گامِ نخست را تو بردار 105
- 92. اندکی آسمان 106
- 93. رقصِ سمندر 107
- 94. تبسمِ بهار وشکوه شکفتن 108
- 95. زیباترین شکلِ رویش 109
- 96. فراسوی سکوت خیمه میزنی 110
- 97. بودن کنار طبیعت 111
- 98. عادتِ گامها برای خروج 112
- 99. تنبهجنونِ آبهایرمندهمیدهد 113
- 100. ترازنامهی تمامِ روزهای رفته 114
- 101. ارتفاعِ کوتاه این زخم 115
- 102. طلسمِ سپیدهدَم 116
- 103. پرندههای در پرواز 117
- 104. وقارِ این کویر 118
- 105. آهسته آسمان را 119
- 106. رقصِ حباب 120
- 107. در هوای دهکده 121
- 108. عصمت دیده 122
- 109. تجمعِ نور 123
- 110. صدای سادهی سنگ 125
- 111. تلنگرِ انگشتانِ تو 126
- 112. آخرِ همین ماه 127
- 113. چشمانِ مضطربِ کویر 128
- 114. کمانهی رنگینِ افق 129
- 115. نظمِ طبیعت به هم میریزد 130
- 116. دامن دامن گل 131
- 117. اطلسیهای عریان 132
- 118. رؤیای آبهای رونده 133
- 119. جهان روی کدام انگشت 134
- 120. گسترهی جهنم در نفسهای تو 135
- 121. روایتِ رازهای مجهول 136
- 122. در کمانهی خاک 137
- 123. عطرِ باستانیِ این گام 139
- 124. در غیبتِ تو قرائت این خط 140
- 125. لاله روی سینهی سنگ 141
- 126. به هنگام 142
- 127. گونهیرنگینِزمیندر اندامِزمان 143
- 128. کوهستانی از درخت 144
- 129. تجلیِ معرفت 145
- 130. رمندهترینِ آهو 146
- 131. مرجانِ ریخته 147
- 132. همان دَمی که عقربه 148
- 133. اندکی زنبقِ سرخ 149
- 134. در مدارِ تندِ نفسها 150
- 135. پرندگان آرام 151
- 136. روبهروی من ماه 152
- 137. سپیدیِ مو در سر 153
- 138. رگِ بُریدهی برگ 154
- 139. رعناترین غزالِ دشت 155
- 140. با پلکِ پروانههای مهاجر 156
- 141. هفت بندِ عاشقانه 157
- 142. پرک چندمِ این ستاره 158
- 143. غمانگیزترین لحظهی طنین ِدرد 159
- 144. سخت سپید میدرخشی 160
- 145. شکلِ آب که میرقصی 161
- 146. التهابِ صدایت دلیل 162
- 147. مدارِ تند آب را 163
- 148. اینک که ماه منور 164
- 149. شکوه بال 165
- 150. تکرارِ مرگ میکنی 166
- 151. تموجِ سادهی آب 167
- 152. تجلیِ ظهورِ آب 168
- 153. آوازِ رود 169
- 154. در وقتِ خواب 170
- 155. خلوتِ اطلسیها را 171
- 156. بیهوا میافتی 172
- 157. بارانیترین هوای بهار 173
- 158. تموج سادهی رنگ 174
- 159. غروبِ تمامِ روزها 175
- 160. این تپههای مرتفع 176
- 161. غیابِ تو اینجا 177
- 162. به عادتِ دیرینه 178
- 163. این تحشیه را با شایعهی تمام 179
- 164. از هزارپاییِ آسمان 180
- 165. نگاه مختصری از تو 181
- 166. پیش از طلوعِ آب 182
- 167. در نگاه آرامِ تو 183
- 168. باران همین روزهای بهاری 184
- 169. با عیارِ ابرهای رمنده 185
- 170. عطرِ نگاه تو 186
- 171. وحشیترین هوای کوهستان 187
- 172. با نامِ کبوتران 188
- 173. پشتِ بادهای خزنده 189
- 174. سکوتِ سردِ سنگ 190
- 175. منحنیِ خیال کوه 191
- 176. درخشندهترین ستارهی این ماه 193
- 177. یاسهای پیرِ پشت پنجره 194
- 178. نمیتوانم نامت را 196
- 179. فصلی که عفتِ باران 198
- 180. ترازنامهی تبارِ تو 200
برمیدارم
تا از حاشیهی چشمها
سبکتر راه باز کنی
و حیرتم را عبور دهی
تندتر از عطر گیسو
روی گردن آهو
در هوای نقرهایِ وقت
جایی که ماه
در میانهی راه
غریب مینشیند
گیاهانِ حامل
روی راه میرویند
تا فاصله را
سرخ و سیاه
با حیرت بالهای مدام
از هوای طبیعت پُر کنند
و ابدیتِ تن
از وحشتِ همیشه
کنار گور و گیاه
پرتاب میشود
در خلوت ناگهان
از ارتفاع بلند
بر خاسته میشود
طلوع گام سپیدهدمان
در هوا که میریزد
فرصت پرواز
میان دو فصل
در بال پرستوها
محو تماشا میشود
دیدگاهها
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.