توضیحات
گزیده ای از کتاب قصيده مجروح آب
پنجره مهتابیام را بستهام/ چرا كه هوای شنیدن گریه ندارم/ از پشت دیوارهای خاكستری اما/ جز گریه چیزی به گوش نمیرسد/ آن جا فرشتگانی آواز میخوانند/ و سگانی میلایند/ هزار ویلون در كف دستم جای میگیرد/ گریه اما سگی تنومند/ گریه اما فرشتهای است عظیم/ گریه ویلونی است بی انتها/ اشكها باد را خاموش میكند/ و جز گریه هیچ چیز دیگری/ به گوش نمیرسد
در آغاز کتاب قصیده مجروح آب
غزل گريز 9
غزل مرگ تاريك 11
غزل عشق نوميد 13
غزل حضور خوفانگيز 15
غزل پسرك مرده 17
غزل بازار صبحگاهى 19
غزل ريشهى تلخ 21
قصيدهى مجروح آب 23
قصيدهى زن خفته 25
قصيدهى گريه 27
قصيدهى كبوتران تيرهگون 28
قصيدهى گل سرخ 29
قصيدهى دختر طلايى 31
هر آواز 33
لالايى براى مرسدهى مرده 34
آوازهاى نو 35
آواز شبانهى ملاحان اندلسى 37
ترانه آب دريا 40
شعر كوچك بىمرز 42
آواز سواركار 45
گذرگاه 47
طرح شبانه 48
جاده 49
ماه درمىآيد 51
آدلن گردش مىكند 53
آرزو 54
درخت، درخت 56
در حالتى ديگر 58
آواز شاگرد مدرسه 60
زمين خشك 62
در مدرسه و دانشكده 64
سپيده 66
شعر مضاعف درياچهى عدن 68
مارمولك پير 71
شاه هارلم 75
مرثيهيى براى ايگناسيو سانچز مخياس 84
شاخ ضربه و مرگ 84
خون ريخته 88
تن حاضر 94
روح غايب 99
شهر بىخواب 101
دیدگاهها
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.