کودتا

یرواند آبراهامیان

ترجمه ناص ر زرافشان

مولف این اثر، یرواند آبراهامیان در 1319 شمسی در تهران متولد شد؛ در ده سالگی راهی انگلستان شد و در آنجا به تحصیل پرداخت. در سال 1342 دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه آکسفورد به پایان آورد. ایشان سپس به آمریکا مهاجرت و در 1348 از دانشگاه کلمبیا دکترای خود را دریافت نمود.آبراهامیان در دانشگاه های پرینسون و آکسفورد به تدریس تاریخ ایران پرداخت و همچنین در کالج باروک شهر نیویورک تاریخ جهان و خاورمیانه را درس گفت.بسیاری از تاریخ پژوهان او را از برجسته ترین تاریخ نگاران معاصر می شناسند و فرد هالیدی در زمینه تاریخ احزاب سیاسی در ایران او را برترین محقق جهان می شناسد.

150,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 600 گرم
ابعاد 24 × 17 سانتیمتر
پدیدآورندگان

ناصر زرافشان, یرواند آبراهامیان

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

سیزدهم

قطع

وزیری

تعداد صفحه

312

سال چاپ

1401

موضوع

تاریخ

تعداد مجلد

یک

وزن

600

گزیده ای از کتاب کودتا

تيرماه  1328نخست‌وزير قرارداد الحاقى را امضاء مى‌كند.

مرداد  1328دوره مجلس پانزدهم بدون تصويب قرارداد الحاقى پايان مى‌يابد.

مهرماه  1328مصدق و نوزده نفر ديگر در باغ كاخ مرمر متحصن مى‌شوند

در آغاز کتاب کودتا می خوانیم

 

 

گاهشمار           5

شخصيت‌هاى مؤثر          9

مدخل     19

1ـ ملى كردن نفت          29

2ـ مذاكرات ايران و انگليس         115

3ـ كودتا           199

4ـ ميراث          269

نمايه       293

 

 1280امتياز نفت به دارسى واگذار مى‌شود.

 1287نفت در مسجد سليمان كشف مى‌شود.

 1288شركت نفت انگليس و پارس (اِ. پى. اُ. سى.) تشكيل مى‌شود.

 1291نيروى دريايى بريتانيا نفت را به‌عنوان سوخت خود جايگزين ذغال سنگ مى‌كند.

پالايشگاه آبادان افتتاح مى‌شود.

 1293دولت بريتانيا اكثريت سهام شركت نفت ايران و انگليس را خريدارى مى‌كند.

 1311قرارداد واگذارى امتياز لغو مى‌شود.

 1312قرارداد جديد واگذارى امتياز امضاء مى‌شود.

 1312نام شركت نفت انگليس و پارس به شركت نفت انگليس و ايران

تغيير مى‌يابد.

 1322استاندارد وكيوم براى كسب امتياز مذاكره مى‌كند.

 1322شِل، سينكلر و استاندارد وكيوم براى گرفتن امتياز مذاكره مى‌كنند

شوروى به دنبال امتياز نفت است.

 1325توافق نفتى شوروى با قوام صورت مى‌گيرد.

 1326مجلس توافق با شوروى را رد مى‌كند.

مذاكرات پيرامون قرارداد الحاقى به قرارداد 1327 آغاز مى‌شود.

تيرماه  1328نخست‌وزير قرارداد الحاقى را امضاء مى‌كند.

مرداد  1328دوره مجلس پانزدهم بدون تصويب قرارداد الحاقى پايان مى‌يابد.

مهرماه  1328مصدق و نوزده نفر ديگر در باغ كاخ مرمر متحصن مى‌شوند.

آبان‌ماه  1328جبهه ملى تشكيل مى‌شود.

بهمن‌ماه  1328مجلس شانزدهم گشايش مى‌يابد.

آذرماه  1329كميسيون نفت مجلس با قرارداد الحاقى مخالفت مى‌كند.

سپهبد رزم‌آرا به نخست‌وزيرى منصوب مى‌شود.

آذرماه  1329رزم‌آراء از نو درباره قرارداد الحاقى مذاكره مى‌كند.

اسفندماه  1329رزم‌آراء ترور مى‌شود.

كارگران صنعت نفت اعتصاب مى‌كنند.

ارديبهشت‌ماه  1330مصدق به نخست‌وزيرى منصوب مى‌شود.

مجلس، قانون ملّى شدن صنعت نفت را تصويب مى‌كند.

شاه، قانون ملى شدن صنعت نفت را توشيح مى‌كند.

خردادماه  1330بريتانيا در دادگاه لاهه اقامه دعوى مى‌كند.

شركت ملى نفت ايران، خود صنعت نفت را قبضه مى‌كند.

اچ. ام. اس موريتيوس در آبادان لنگر مى‌اندازد.

بريتانيا كشتى‌هاى نفتكش را متوقف مى‌كند.

تيرماه  1330مأموريت هيئت هريمن

مردادماه  1330مأموريت هيئت استوكس

مهرماه  1330مصدق در سازمان ملل متحد

چرچيل به نخست‌وزيرى انتخاب مى‌شود.

همه كاركنان شركت نفت انگليس و ايران كشور را ترك مى‌كنند.

آبانماه  1330اصل چهار به ايران عرضه مى‌شود.

مصدق رأى اعتماد مى‌گيرد.

آذرماه  1330برخوردهايى بين حزب توده و حزب زحمتكشان روى مى‌دهد.

ديماه  1330هيئت اعزامى بانك بين‌المللى به ايران مى‌آيد.

كنسولگرى‌هاى بريتانيا تعطيل مى‌شوند،

بانك بريتانيا بسته مى‌شود

روزنامه‌ها از توطئه‌اى عليه جان مصدق خبر مى‌دهند.

رأى‌گيرى براى مجلس هفدهم آغاز مى‌شود.

بهمن‌ماه  1330فاطمى، وزير خارجه، به‌وسيله فدائيان اسلام زخمى مى‌شود.

اسفندماه  1330هيئت اعزامى بانك بين‌المللى به موفقيتى نمى‌رسد.

فروردين‌ماه  1331مجلس هفدهم افتتاح مى‌شود.

خردادماه  1331مصدق به لاهه مى‌رود.

خردادماه  1331نفتكش انگليسى رزمارى مصادره مى‌شود.

23 تيرماه  1331مصدق درخواست اختيارات ويژه را به مدت شش ماه مى‌كند.

25 تيرماه  1331مصدق استعفا مى‌دهد.

30 تيرماه  1331خيزش توده‌هاى مردم

31 تيرماه  1331مصدق دوباره به نخست‌وزيرى منصوب مى‌شود.

16 مردادماه  1331آيت‌الله كاشانى به رياست مجلس انتخاب مى‌شود.

مهرماه  1331روابط ديپلماتيك ايران با بريتانيا قطع مى‌شود.

بريتانيا از همه شهروندان خود مى‌خواهد ايران را ترك كنند.

مجلس دوره نمايندگى سنا را به دو سال كاهش مى‌دهد.

آذرماه  1331هيئت جديد اعزامى بانك بين‌المللى به ايران مى‌آيد.

بهمن‌ماه  1331در مناطق بختيارى جنگ و درگيرى آغاز مى‌شود.

براى سرلشكر زاهدى قرار بازداشت صادر مى‌شود.

نهم اسفندماه  31در مقابل خانه مصدق تظاهرات طرفدارى از شاه صورت مى‌گيرد.

مصدق به مجلس پناه مى‌برد.

29 اسفند  1331مصدق، يك سخنرانى نود دقيقه‌اى خطاب به ملّت ايراد مى‌كند.

31 فروردين  32سرلشكر افشار طوس به قتل مى‌رسد.

13 ارديبهشت  32زاهدى در مجلس بست مى‌نشيند.

12 تير  1332آيزنهاور اعلام مى‌كند از پرداخت هرگونه كمك به ايران خوددارى

خواهد كرد.

23 تير  1332نمايندگان عضو جبهه ملى در مجلس استعفا مى‌دهند.

12 مرداد  1332رفراندوم براى انحلال مجلس

24 مرداد  1332كودتاى اوّل شكست مى‌خورد.

شاه به بغداد پرواز مى‌كند.

28 مرداد  1332كودتا صورت مى‌گيرد.

30 مرداد  1332شاه به ايران برمى‌گردد.

مهرماه  1332ايالات متحده 45 ميليون دلار به ايران پرداخت مى‌كند.

شركت نفت انگليس و ايران به بريتيش پتروليوم (بى. پى) تغيير نام

مى‌دهد.

آبانماه  1332محاكمه مصدّق آغاز مى‌شود.

آذرماه  1332نيكسون، معاون رئيس‌جمهور ايالات متحده به تهران مى‌آيد.

سه دانشجو در دانشگاه تهران كشته مى‌شوند.

مصدق به سه سال زندان محكوم مى‌شود.

شهريور  1333قرارداد نفت با كنسرسيوم امضاء مى‌شود.

شخصيت‌هاى مؤثر

 

 

  1. آذر، دكتر مهدى (1280 تا 1373) آخرين وزير فرهنگ مصدق. او در يك خانواده برجسته روحانى در تبريز متولد شده و او را براى تحصيل پزشكى به فرانسه فرستاده بودند. هنگامى كه براى تصدّى وزارت فرهنگ از او دعوت كردند، استاد دانشكده پزشكى بود. نمايندگان طرفدار شاه و روحانى مجلس، غالبآ او را بابت اين‌كه برادر بزرگ‌ترش در تبعيد در اتحاد شوروى به‌سر مى‌برد، مورد حمله قرار مى‌دادند. پس از كودتا او از چهره‌هاى برجسته جبهه ملى بود و در نتيجه گاه در زندان و گاه بيرون بود.
  2. آزاد، عبدالقدير (1272 تا 1366) ناشر روزنامه آزاد از روزنامه‌هايى كه دنبال نقاط ضعف افراد و هوچى‌گرى در اطراف آنها هستند. از سياسيون بازنشسته‌اى كه ده سال را به تناوب درون و بيرون زندان‌هاى رضاشاه گذرانده بود. او از جمله اعضاى مؤسس جبهه ملى بود امّا به‌زودى به منتقد علنى مصدّق تبديل شد.
  3. اخوى، على‌اكبر (1282 تا 1362) آخرين وزير اقتصاد مصدق. او كه حقوقدانى تحصيل‌كرده فرانسه و قاضى ديوان عالى كشور بود، ترجيح داده بود بازنشسته شود تا مجبور نباشد در دعاوى مربوط به زمين، به نفع رضاشاه رأى بدهد. او حتى با وجود اين‌كه برادرش سرهنگ حسن اخوى در سازماندهى كودتاى 32 دست داشت، يكى از پشتيبانان وفادار و محكم مصدق باقى ماند.
  4. امامى، جمال‌الدين (1272 تا 1347) يكى از مخالفان برجسته مصدق. او كه فرزند امام جمعه خوى بود نخست از خوى و سپس از تهران به نمايندگى مجلس
    انتخاب شد. او در مراحل آخر مجلس شانزدهم به منتقد علنى مصدق تبديل شد. پس از كودتاى 1332 پست سفارت در رم را به او جايزه دادند.
  5. امامى، سيدحسن (1291 تا 1376) مدت كوتاهى رئيس مجلس هفدهم. شاه او را كه يك سلطنت‌طلب ثابت‌قدم بود، به سمت امام جمعه تهران منصوب كرد. او در نجف الهيات و در سوئيس حقوق خوانده بود. امامى كه از يك خانواده اشرافى بود با مصدق نسبت داشت اما او را خائن به طبقه خود مى‌دانست.
  6. امير علائى، شمس‌الدين (1279 تا 1372) يكى از مشاورين مصدق، فرزند يكى از اعيان زميندار، كه در ليسه فرانسه در تهران تحصيل كرده و در فرانسه علوم سياسى خوانده بود. عمده دوران خدمت او در وزارتخانه‌هاى دادگسترى، دارايى و كشور سپرى شده بود. پس از كودتاى 32 مدت كوتاهى در زندان بود و سپس به او اجازه دادند كشور را ترك كند و به فرانسه برود كه در آنجا در علوم سياسى دكترا گرفت.
  7. بقائى، مظفّر (1291 تا 1366) سياستمدارى سرگردان كه نخست با سروصدا و با حرارت از مصدّق پشتيبانى كرد و بعدآ با همان سروصدا و حرارت به مخالفت با مصدّق پرداخت او كه از يك خانواده سرشناس كرمان بود، در فرانسه تحصيل كرده بود و در دانشگاه تهران فلسفه درس مى‌داد و از مجلس پانزدهم تا مجلس هفدهم نماينده كرمان در مجلس بود. بقايى سركرده حزب زحمتكشان بود.
  8. حائرى‌زاده، سيدابوالحسن (1273 تا 1366) يكى از پشتيبانان اوليّه مصدق كه خيلى زود به مخالف او تبديل شد. او يك قاضى بازنشسته و نماينده سابق مجلس بود. سفارت انگليس او را به‌عنوان يك «بيطرف افراطى» توصيف مى‌كرد كه «ستيزه‌جو و معمولا با همكاران خود در حال مخالفت و كشمكش است.»
  9. حجازى، سرلشكر عبدالحسين (1286 تا 1369) استاندار پيشين خوزستان. انگليسى‌ها او را دوست شركت نفت انگليس و ايران مى‌دانستند. او كه در دوران مصدّق، مشاور نزديك شاه بود، نام خود را براى رهبرى آينده كودتاى 1332 پيشنهاد كرد.
  10. حسيبى، كاظم (1285 تا 1369) يكى ديگر از مشاوران مصدق در زمينه صنعت نفت. او از يك خانواده متوسط تاجر برخاسته بود و در اروپا تحصيل كرده بود. حسيبى ابتدا در پاريس مهندسى عمران و سپس در بريتانيا و چكوسلواكى مهندسى
    نفت خوانده بود. او يكى از اعضاى مؤسس انجمن مهندسين، حزب ايران و جبهه ملى بود. پس از كودتا او براى مدّت دو سال در بازداشت خانگى بود.
  11. حق‌شناس، جهانگير (1289 تا 1370) يكى از مشاوران مورد اعتماد مصدّق در امور فنّى مربوط به صنعت نفت. حق‌شناس يك مهندس تحصيل‌كرده اروپا بود كه در دانشگاه تهران درس مى‌داد و به تأسيس حزب ايران كمك كرد. پس از كودتا او به حال تبعيد در بريتانيا زندگى مى‌كرد.
  12. رزم‌آراء، سپهبد حاجيعلى (1289 تا 1330) نخست‌وزير ايران كه در سال 1330 به‌خاطر مخالفت با ملّى شدن نفت به‌وسيله فدائيان اسلام ترور شد. او در زمره رشته ممتدى از افسران ارتش بود كه در دانشكده نظامى سن‌سير دوره ديده بودند. در جريان تعرضات عشايرى دهه 1310 جنگيده بود، فرماندهى دانشكده افسرى را داشت كه در آنجا بر انتشار جغرافياى رسمى ايران نظارت مى‌كرد؛ و در سال 1922 و مجددآ در سال 1925 به رياست ستاد ارتش رسيد. او از طريق ازدواج با يكى از قديمى‌ترين خانواده‌هاى اشرافى ايران نسبت پيدا كرده بود.
  13. رضوى، سيداحمد (1285 تا 1350) يكى از پشتيبانان مصدّق در مجلس، از يك خانواده زميندار برجسته در مدرسه فرانسوى ليسه در تهران تحصيل كرده و بعد در فرانسه مهندسى معدن خوانده بود. او يكى از اعضاى مؤسس انجمن مهندسين و همچنين حزب ايران بود. رضوى در دوره‌هاى پانزدهم و هفدهم مجلس، نماينده زادگاه خود كرمان در مجلس بود. پس از كودتاى 32 محكوم به حبس ابد شد اما به‌زودى آزاد شد و اجازه يافت به تبعيد برود.
  14. زاهدى، سرلشكر فضل‌الله (1269 تا 1342) سركرده اسمى كودتاى 32. از اعضاى بريگاد قزاق كه روسيه تزارى در ايران تربيت كرده بود و كودتاى 1299 را انجام داده بودند. رضاشاه به او ترفيع داد و او را تيمسار كرد. انگليسى‌ها در 1921 او را به ظنّ اين‌كه بخشى از ستون پنجم آلمانى‌ها باشد بازداشت كردند. انگليسى‌ها بيشتر او را يك سياستمدار تاجر مى‌دانستند كه هنگامى كه استاندار خوزستان بود پول كلانى به جيب زده بود تا يك افسر حرفه‌اى. پس از كودتاى 32 او به نخست‌وزيرى منصوب شد اما فقط دوازده ماه اين پست را حفظ كرد و پس از آن به سوئيس تبعيد شد.
  1. زيرك‌زاده، احمد (1284 تا 1372) پشتيبان ثابت‌قدم مصدّق. او فرزند يك روحانى در منطقه بختيارى بود كه در بيمارى همه‌گير 1298 درگذشته بود. زيرك‌زاده پس از مرگ پدر نزد خويشاوندان خود در تهران بزرگ شده و توانسته بود از دولت بورسى براى تحصيل مهندسى مكانيك در پاريس بگيرد. او يكى از اعضاى مؤسس انجمن مهندسين و حزب ايران بود. پس از كودتاى 32 براى مدتى بيش از دو سال مخفى بود، پنج ماه زندانى شد، و سپس از دوستان پولى جمع كرد و گاراژى داير كرد.
  2. سنجابى، كريم (1283 تا 1375) آخرين وزير فرهنگ مصدق. او كه از يك خانواده سرشناس كرد در كرمانشاه بود در فرانسه حقوق خوانده بود و رئيس دانشكده حقوق بود. سنجابى در مجلس هفدهم نماينده شهر خود در مجلس بود. پس از كودتاى 32 مدت كوتاهى زندانى بود. پس از مصدق رهبرى جبهه ملى را به‌عهده داشت.
  3. شايگان، سيدعلى (1283 تا 1360) يكى از مشاوران حقوقى مصدّق. از يك خانواده محترم شيرازى بود، در دانشگاه ليون تحصيل كرده بود و در دانشگاه تهران حقوق درس مى‌داد. به‌عنوان رئيس دانشكده حقوق (1324)؛ وزير فرهنگ (1325 و 1332)؛ نماينده مجلس (1328 تا 1332)؛ عضو كميسيون نفت (1930) و عضو هيئت‌هاى اعزامى به لاهه و ملل متحد (1330-1332) خدمت كرد. پس از كودتاى 32 بازداشت و به حبس ابد محكوم شد، امّا پس از دو سال آزاد شد و به او اجازه دادند كشور را ترك كند و به ايالات متحده برود. كسانى كه او را مى‌شناختند شگفت‌زده خواهند شد اگر بدانند وزارت خارجه بريتانيا او را به‌عنوان «چپ‌گرا»، «خشك‌انديش»، «افراطى» و «نامتعادل» طبقه‌بندى كرده بود.
  4. صالح، اللهيار (1273 تا 1360) سفير مصدق در واشنگتن. او كه فرزند يك زميندار صاحب‌نام بود در مدرسه امريكايى تهران درس خوانده بود كه در آنجا فعالانه كارزارى را عليه قرارداد 1919 انگليس با ايران به راه انداخته بود. صالح يك صاحب‌منصب حرفه‌اى غيرنظامى بود و در شمارى از دولت‌ها بين سال‌هاى 1320 تا 1332 خدمت كرد. صالح در دوره‌هاى شانزدهم و هفدهم مجلس نيز نماينده كاشان بود. پس از كودتاى 32 از سمت خود به‌عنوان سفير در واشنگتن استعفا داد.
  5. صديقى، غلامحسين (1282 تا 1371) وزير ارتباطات مصدق. او در ميان جامعه روشنفكرى بسيار مورد احترام بود. صديقى در سوربن جامعه‌شناسى خوانده بود

و اين رشته درسى را در دانشگاه تهران به راه انداخت. اگرچه مدتى طولانى يكى از اعضاى جبهه ملى بود، شاه در مراحل اوليه انقلاب 1357 به او پيشنهاد نخست‌وزيرى كرد كه او نپذيرفت.

  1. طاهرى، شيخ‌هادى (1267 تا 1336) يكى از نمايندگان عمده هوادار بريتانيا. او كه زميندار و تاجر ثروتمندى در يزد بود، از 1305 تا 1332 نماينده زادگاه خود در مجلس بود. او را در روند كار پارلمانى و در شناخت نقاط ضعف همكاران خود در مجلس خبره مى‌دانستند. سفارت انگلستان با نوعى ناراحتى مى‌پذيرفت كه او را «به‌عنوان بلندگوى آنها مى‌شناختند».
  2. علاء، حسين (معين‌الوزاره) (1263 تا 1343) نخست‌وزير پس از مصدّق، از يك خانواده ثروتمند اشرافى كه با قاجارها وصلت و در انگلستان تحصيل كرده بود و مدّت زيادى از دوران خدمت خود را در سرويس ديپلماتيك گذرانده و هم در انگلستان و هم در ايالات متحده به‌عنوان سفير كار كرده بود. او از سوى انگليسى‌ها «عليرغم وابستگى‌اش به وست مينسترسكول، داراى احساسات ملى» توصيف مى‌شد. فدائيان اسلام در سال 1334 سعى كردند او را ترور كنند.
  3. عميدى نورى، ابوالحسن (1272 تا 1358) ناشر روزنامه داد، از روزنامه‌هايى كه دنبال پيدا كردن نقاط ضعف افراد و هوچى‌گرى در اطراف آنها هستند. او كه از يك خانواده زميندار ثروتمند مازندرانى بود، حقوق خوانده و وكيل دعاوى شده بود، امّا به عالم روزنامه‌نگارى روى آورد. او كه در ميان اعضاى مؤسس جبهه ملى بود به‌زودى از مصدّق بريدو در كودتاى 1332 شركت كرد و به‌صورت يكى از نخبگان حاكميت جديد درآمد. او پس از انقلاب 1357 بلافاصله اعدام شد.
  4. فاطمى، سيدحسين (1296 تا 1333) مردى كه دست راست مصدّق بود. فاطمى كه فرزند يكى از رجال مذهبى نائين بود، پيش از رفتن به پاريس براى تحصيل در رشته روزنامه‌نگارى در يك مدرسه ميسيونرى انگليسى در اصفهان درس خوانده بود. روزنامه او، باختر امروز. ارگان اصلى جبهه ملى بود. او كه ضدشاه‌ترين رهبران جبهه ملى شناخته مى‌شد، پس از كودتا اعدام شد.
  1. قوام، احمد (قوام‌السلطنه) (1254 تا 1334) كه به عاليجناب خاكسترى[1]

شماره يك ايران معروف است، از انقلاب 1284 به بعد در سياست برجسته بود، و دست‌كم رياست هفت كابينه، بسيارى از آنها را پيش از رضاشاه، به‌عهده داشت. او كه از يك خانواده اشرافى برخاسته بود، با سلسله پادشاهى قبلى (قاجارها) و با مصدق نسبت خانوادگى داشت. پس از جنگ جهانى دوم به‌خاطر راضى كردن شوروى‌ها به تخليه شمال ايران، به او لقب حضرت اشرف اعطا شد. اما سه سال بعد، زمانى كه او با افزايش اختيارات شاه در قانون اساسى مخالفت كرد، اين عنوان را از دست داد. در تيرماه 31 ايالات متحده و بريتانيا او را به ديده آخرين اميد غيرنظامى‌شان عليه مصدّق مى‌نگريستند. سفارت انگلستان او را «توطئه‌گر، جاه‌طلب، و عاشق پول، اما داراى تجربه و توانايى بسيار» مى‌دانست.

  1. كاشانى، آيت‌الله سيدابوالقاسم (1267 تا 1340) برجسته‌ترين روحانى كه از ملى شدن نفت حمايت كرد. او كه فرزند يك روحانى ارشد بود، در نجف تحصيل كرده بود و در شورش 1299 عليه انگليسى‌ها در عراق شركت جسته و متعاقبآ به ايران دوران رضاشاه پناه آورده بود. در جريان جنگ دوم جهانى انگليسى‌ها او را به ظنّ اين‌كه با آلمان نازى روابطى دارد، بازداشت كردند. در جريان بحران نفت انگليسى‌ها او را «دشمنى سخت» امّا دشمنى كه مى‌توان او را خريد، مى‌دانستند. او در تخريب تدريجى قدرت مصدق از درون نقش مهمى ايفا كرد.
  2. كاظمى، سيدباقرخان (مهذب‌الدوله) (1271 تا 1355) ديپلماتى كه به‌عنوان وزير خارجه به مصدق خدمت مى‌كرد. كاظمى از يك خانواده زميندار قديمى بود كه در ايالات متحده تحصيل كرده بود و مدّت زيادى از عمر خود را در هيئت ديپلماتيك گذرانده بود. پس از كودتاى 1332 او مجبور به بازنشستگى پيش از موقع شد.
  3. لطفى، عبدالعلى (1258 تا 1335) وزير دادگسترى مصدّق. او كه در نجف متولد و بزرگ شده بود، در دهه 1300 به ايران آمده بود و در دهه 1310 به اصلاح نظام
    قضايى كمك كرده بود. لطفى كه با دقت و وسواس به قانون اساسى احترام مى‌گذارد با محاكمه غيرنظاميان در دادگاه‌هاى نظامى مخالفت ورزيد. اين امر او را به مقابله با شاه كشانيد. او در بيمارستان زندان در سال 1335 درگذشت.
  4. متين دفترى، احمد (1284 تا 1350) مشاور اصلى مصدّق در حقوق بين‌الملل. او كه در فرانسه، سوئيس و آلمان تحصيل كرده بود در دانشگاه تهران حقوق تدريس مى‌كرد و در دوران حكومت رضاشاه شمارى از پست‌هاى عالى به‌دست آورده، از جمله به نخست‌وزيرى رسيده بود. او هوادار يك سياست خارجى بيطرفانه بود و مدت كوتاهى هم به‌وسيله بريتانيايى‌ها در جريان جنگ دوم بازداشت شده بود. او خواهرزاده مصدق و علاوه بر آن داماد او بود. برادر او، سرلشكر محمّد دفترى كه با او قطع رابطه كرده بود، نقش برجسته‌اى را در كودتا بازى كرد.
  5. معظمى، عبدالله (1288 تا 1350) يكى از پشتيبانان مصدق در دوره‌هاى چهاردهم تا هفدهم. او كه از يك خانواده زميندار سرشناس بود، در فرانسه حقوق خوانده بود و در دانشگاه تهران تدريس مى‌كرد. معظمى در مجلس هفدهم به رياست مجلس انتخاب شد. پس از كودتاى 1332 مدت كوتاهى در زندان بود. برادر او، سيف‌الله معظمى مهندس برق بود كه به‌عنوان وزير پست و تلگراف مصدّق، به او خدمت مى‌كرد.
  6. مكّى، حسين (1290 تا 1378) او خطيب بود. مكّى با حمله به شركت نفت و در ابتدا به‌عنوان سخنگوى مصدق ميخ خود را در مجلس كوبيد. مكّى در كميسيون پارلمانى كه به آبادان اعزام شد تا كنترل شركت نفت انگليس و ايران را به‌دست گيرد خدمت مى‌كرد. او در سال 1331 از مصدّق بريد و بعدآ خود را با چهره جديدى به‌عنوان نويسنده تاريخ ايران جديد مطرح كرد.
  7. ملكى، خليل (1280 تا 1348) روشنفكر ماركسيست شاخص. او در اوايل دهه 1310 در آلمان شيمى خوانده بود و براى «تبليغ ماركسيسم» در 1916 به زندان افتاده بود؛ در سال 1320 به حزب توده پيوست، سركردگى گروهى از روشنفكرانى را به‌عهده داشت كه اين حزب را در اعتراض به سياست‌هاى شوروى در شمال ايران ترك كردند؛ به تأسيس حزب زحمتكشان كمك كرد و اين حزب را هم زمانى كه آغاز به
    مخالفت با مصدق نمود، ترك كرد. معروف است كه به مصدق گفته است «ما حتى تا خود دروازه‌هاى جهنم هم از شما پيروى خواهيم كرد.»
  8. نريمان، سيدمحمود (1272 تا 1340) مشاور اصلى مصدّق در امور مالى. فرزند يك مدير بانك. او در سوئيس و بريتانيا اقتصاد خوانده بود. پيش از آن‌كه شهردار تهران شود، سابقه‌اى طولانى در مسئوليت‌هاى مختلف كشورى داشت. پس از كودتا گاه در زندان و گاه بيرون از زندان بود.
  9. نواب صفوى، سيدمجتبى (ميرلوحى) (1303 تا 1335) بنيانگذار فدائيان اسلام. او كه يك طلبه جوان و رده پائين بود، يكى از نخستين سازمان‌هاى به‌راستى بنيادگراى جهان اسلام را به‌وجود آورد. او كه ادعا مى‌كرد از اعقاب سلسله صفوى است، نام خانوادگى خود را هم از ميرلوحى به صفوى تغيير داد. او مسئول يك رشته از ترورهاى سطح بالا از جمله ترور احمد كسروى، مورخ؛ هژير وزير دربار؛ و رزم‌آراء، نخست‌وزير بود. او در سال 1335 پس از يك تلاش ناموفق براى ترور نخست‌وزير، اعدام شد.

[1] * عاليجناب خاكسترى لقب كاردينال ژوزف، امين و محرم ريشليو، صدراعظم مقتدر و معروف فرانسه، ووزير مخفى او بود، و به همين مناسبت به مشاور محرم و مخفى شخص يا سازمانى گفته مى‌شود كه در سايهقرار دارد و آن شخصيت رسمى يا سازمان را اداره مى‌كند. (ن ـ ز)

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کودتا”